یکشنبه ۳/اردیبهشت/۱۳۹۱ - ۲۲/اپریل/۲۰۱۲
در زبان پارسی میانه برای جمع بستن تنها از «ـان» استفاده میشده است: مرد -> مردان. کوه -> کوهان. رود -> رودان. در دورهای، شاید سدهی پنجم میلادی به بعد، از پسوند «ایها» نیز برای جمع استفاده شده است. این هر دو نشان جمع به پارسی نو یا پارسی دری نیز به ارث میرسد. اندک اندک در پارسی نو قاعدهای پیدا شد که برای جمع بستن جانداران از «ـان» و برای جمع بستن بیجان از «ـها» استفاده شود که شکل ساده شدهی «ایها» بود. یعنی مرد -> مردان اما رود -> رودها. این قاعده و دستور برای نامهای وام گرفته شده از زبان عربی نیز به کار میرفت.
در زبان عربی برای جمع بستن جنس نر یا مذکر از «ـون»/«ـین» و برای جمع بستن جنس ماده یا مونث از «ـات» استفاده میشود. برای نمونه آموزگار در زبان عربی میشود معلّم و جمع آن چنین است: معلّم -> معلّمین/معلّمون. معلّمه -> معلّمات. در ضمن در زبان عربی بسیاری از نامها دارای جمع شکسته (یا مُکسّر) هستند و این جمع شکسته قاعدهی خاصی ندارد و بیشتر شنیداری (سماعی) است. برای نمونه جمع «یَوم» به معنای «روز» میشود «اَیّام». اما جمع «صف» میشود «صُفوف».
اما با گسترش نفوذ و چیرگی عربینویسان در دربارهای ایران و فضلفروشیهای بیپایه و بیمایه، گذشته از ورود بیاندازهی واژههای عربی به زبان پارسی، دستور زبان عربی نیز بر پارسی تحمیل شد. از جمله در زمینهی جمع بستن. در این دوران نه تنها وامواژههای عربی دستور زبان و صرف و نحو خودشان را به همراه آوردند و از دستور زبان پارسی سرپیچی کردند. برای نمونه نه تنها دیگر «فکر» جای «اندیشه» را گرفته و صفت فاعل آن یعنی «فکور» جای «اندیشمند» را گرفت بلکه جمع آن هم طبق دستور زبان عربی میشود «افکار». (تازه ایرانیان «متفکّر» را هم ساختهاند که در زبان عربی کاربرد ندارد!)
بدین ترتیب، ما در زبان پارسی باید به خاطر بسپاریم که برای نمونه جمع «مطلب» عربی میشود «مطالب»، جمع «فکر» میشود «افکار»، جمع «ملاحظه» میشود «ملاحظات» و هزاران جمع دیگری که از نظر پارسیزبانان هیچ قاعدهای ندارد. این نابسامانی در آموزش و یادگیری زبان پارسی هم دردسرساز است. گذشته از آن، بیقاعدگی جمعهای عربی گاهی در زبان پارسی باعث اشتباه هم میشود. برای نمونه چون برخی از مردم نمیدانند «مدارک» در زبان عربی خود جمع «مدرک» است در زبان پارسی آن را دوباره جمع میبندند و میگویند «مدارکها». این جمع پارسی برای واژههای جمع عربی از دوران بسیار قدیم یعنی سدههای نخستین پس از اسلام هم رایج بوده است.
برخی از نویسندگان عربزده بیتوجه به همه چیز، حتا واژههای پارسی را نیز با قاعدههای زبان عربی جمع میبستند. برای نمونه:
کُرد -> اکراد!
لَش -> لُشوش!
امروزه دیگر واژههای پارسی نیز دچار این بیتوجهی شدهاند:
گزارش -> گزارشات!
آزمایش -> آزمایشات!
نگارش -> نگارشات!
استاد -> اساتید!
فرمان -> فرامین!
میدان -> میادین!
دستور -> دستورات، و ....
به همین دلیل، پیشنهاد من آن است که به همان قاعدهی ساده و پارسی برای جمع بستن در زبان خودمان برگردیم و تا جای ممکن از کاربرد جمعهای عربی خودداری کنیم و واژههای عربیتبار را هم تنها با همین قاعدهی زبان پارسی جمع ببندیم. مثلا: روحانی -> روحانیان و نه روحانیون. کتاب -> کتابها و نه کُتُب. رساله -> رسالهها نه رسالات یا رسائل.
Sunday, April 22, 2012
جمع در زبان پارسی
نوشتهی
شهربراز |
ساعت:
7:30 AM |
پيوند دایمی
2 نظر داده شده |
نظردهی
دستهبندی زبان
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
2 نظر:
در جمع شکسته عربی بستن واژههای پارسی تا آنجا پیش رفتهاند که به لرها و ارمنیها نیز الوار و ارامنه گفتهاند!
از بزرگترین اشتباه ها می توان به واژه جواهرات اشاره کرد:
گوهر (پارسی)
در عربی به «جوهر» تبدیل می شود
جمع مکسرش می شود «جواهر» و این کلمه در بازگشته دوباره اش به ایران به اشتباه اینبار با الف و نون جمع بسته می شود و به »جواهرات« تبدیل میشود
Post a Comment