شنبه ۱۶/آذر/۱۳۸۷ - ۶/دسامبر/۲۰۰۸
نزدیک کریسمس است و فیلمها و نمایشهای زیادی با عنوان «داستان زایش عیسا» (Nativity Story) نمایش داده میشود که من آن را «زایشنامه» ترجمه میکنم. با جنبههای دینی و اعتقادی زایشنامه کاری ندارم. تنها میخواهم به یک نکتهی تاریخی اشاره کنم. به نوشتهی انجیل در زمانی که قرار بود عیسا زاده شود سه تن از شرق به دیدار او آمدند. این هم متن اصلی از انجیل متا باب دوم بند یکم:
و چون عیسی در ایام هیرودیس پادشاه در بیت لحم یهودیه تولد یافت ناگاه مجوسی چند از مشرق به اورشلیم آمده گفتند: کجاست آن مولود که پادشاه یهود است زیرا که ستاره او را در مشرق دیدهایم و برای پرستش او آمدهایم.
یا در ترجمهی دیگر:
عیسی در زمان سلطنت هیرودیس در بیت لحم در یهودیه به دنیا آمد. در آن هنگام چند مجوس ستارهشناس از مشرق زمین به اورشلیم آمده پرسیدند: کجاست آن کودکی که باید پادشاه یهود گردد؟ ما ستاره او را در سرزمینهای دوردست شرق دیدهایم و آمدهایم تا او را پرستش کنیم.
تولد عیسا همزمان بود با شاهنشاهی پارتیان (اشکانیان) در ایران. آن زمان ایران و امپراتوری روم دو ابرقدرت جهان بودند و یهودیه زیر فرمان روم بود. یونانیان و رومیان به خاطر ارتباط با ایران معنای مغ را میدانستند. مُغ در لاتین به شکل مگوس (magus) و جمع آن به صورت مجای (magi) است. اما چون این اصطلاح برای اروپاییان سدههای بعد ناآشنا بوده در ترجمههایی که از انجیل یونانی و لاتین به زبانهای اروپایی شد به جای آن عبارت توضیحی آمده است. در ترجمههای انگلیسی گاه همین «مغ» و بیشتر «خردمندان شرقی» (Wise Men from the East) آمده است. در ترجمهی انتشارات گیدیونز (Gideons) واژهی magi آمده و در پانوشت توضیح آمده «طبقهای از خردمندان ویژهکار در اخترشناسی، اخترگویی (طالعبینی) و علوم طبیعی» (a caste of wise men specializing in astronomy, astrology and natural sciences) بدون هیچ گونه اشاره به ایران. در ترجمهی جیمز شاه (King James Version=KJV) نیز Wise Men from the East آمده است. در ترجمهی فرانسه نیز «مغان خاوری» (les mages de l'orient) آمده است و یا «پادشاهان مغ» (les rois mages).
طبق باور عامیانه این مغان سه تن بودند به نامهای مَلکیور، بالتازار و گاسپر/جاسپر. این نامها تلفظهای لاتینیدهی نامهایی ایرانی است که درست آنها را نمیدانیم. شاید گاسپر در اصل گشتاسپ بوده. این سه تن در موزاییکی در شهر رَو ِنّا (Ravenna) در ایتالیا چنین تصویر شدهاند:
سه مغ ایرانی در موزاییک رونا - ایتالیا (برای تصویر با واگشود بهتر روی اینجا کلیک کنید)
همان طور که میبینید هر سه سپیدروی و بلند قامت و با لباسهای ایرانی هستند. اما امروز داشتم فیلمی به همین نام (Nativity Story) را میدیدم که دو سال پیش (۲۰۰۶ م/ ۱۳۸۵ خ) در هالیوود ساخته شده و اتفاقا خانم شهره آغداشلو نیز در آن نقش الیزابت، زن زکریا و مادر یحیا، را داشت. در این فیلم این سه مغ ایرانی چنین تصویر شدهاند:
سه مغ «ایرانی» (!!!) در فیلم «داستان زایش عیسا» (برای تصویر با واگشود بهتر روی اینجا کلیک کنید.)
تفاوت این سه نفر و لباسهای عربی/افریقاییشان با موزاییک ایتالیایی از زمین تا آسمان است.
اریک ابوآنی (Eriq Ebouaney) بازیگر نقش مغ ایرانی به نام بالتازار
جالب آن که بالتازار این فیلم (سیاه پوست) در دوری شتر خود بیتابی میکرد و وقتی میخواستند به سوی اورشلیم راه بیفتند گفت به شرطی میآیم که شترم هم بیاید! سپس این هر سه در فیلم سوار بر شتر و از بیابانهایی مانند عربستان با موسیقی متن عربی به اورشلیم رفتند!!! حالا خوب است خود شهره آغداشلو جلوی چشم آنهاست تا ببینند ایرانیان چه رنگی هستند. درست است که گویا دیگر نباید از فیلمها انتظار دقت تاریخی داشت اما آزادی هنری دیگر تا این حد؟!؟ البته همهی این گونه فیلمها ادعای داشتن مشاور تاریخی و چه و چه نیز دارند. من نمیدانم این نیت بد یا برداشت بد هالیوود و فرنگیان نسبت به ایران از کجا میآید. هیچ ایرانیای هم به این فیلم اعتراضی نکرده است. آخر ایرانیان از کی سیاه پوست شدهاند؟ در فیلم مزخرف ۳۰۰ نیز ایرانیان را سیاه پوست نشان دادند که دکتر کاوه فرخ نقد کامل و مفصلی از آن را در وبگاه رسمی خود منتشر کرده است.
دربارهی این سه مغ هم چنین نگاه کنید به نوشتهی پیشین به نام «مغان و تولد مسیح».
4 نظر:
درود
ایران در کفهی کشورهای مسلمان سنجیده میشود . و از دید غرب مسلمان یعنی عرب . گویا دولتمردان ما هم به جای آنکه به صلاح کشورمان بیندیشند ، به انترناسیونالیسم دینی میاندیشند و دست به تبلیغات گستردهای هم میزنند و نتیجهاش را به آسانی میبینیم که به جای هویت خودمان ، تبدیل به عرب میشویم. البته باز هم فکر میکنم داد و قال زیاد در مورد این قبیل فیلمها تنها باعث میشود بیشتر معروف شوند.شاد باشی
سلام علیکم
نکته ی جالبی است
البته من اطلاعی نداشتم
و اگر توضیح شما نبود متوجه تفاوت مجوس و مغ نمی شدم
اتفاقاً همین لحظه رفتم انجیل ترجمه ی هزاره ی نو را که در اختیار دارم دیدم
ترجمه کرده اند به مُغ
باب دوم دیدار مُغان است
درباره ی مقاله ی قبلتان
والّا من وقتی عنوان
بزرگراه خلیج فارس
را بر بزرگراه تهران - قم
می بینم تعجب می کنم
ما ایرانیها که خودمان شسک نداریم درباره ی نام خلیج فارس
و دیگر این که اگر بزرگراه فرضی یا واقعی از بندر عباس به شیراز را بزرگراه قم بنامند آیا حاکی از خوش ذوقی است؟
و بنده گمان نمی کنم ادله و ادعاهای ما
و ادله و ادعاهای اماراتی ها و عربستانی ها
درباره ی خلیج مورد نظر
به جایی برسد
آنها در کتابهاشان می نویسند خلیج عربی
و ن جا دیکتاتوری
و این جا هم دیکتاتوری
و رسانه ها بسته
و راه ها بسته
در زمان خاتمی یکی از فضلای جغرافی و تاریخ گفته بود ما شکایت کنیم به سازمان ملل
حرفهای منطقی و خردپسند زده بود
با احترام
سیدعباس سیدمحمدی
درباره ی نوشته ی خانم رضایی
خب آیا انتظار دارند و داریم ایران را مثلاً در کفه ی کشورهای زرتشتی بسنجند؟
و آیا واقعاً از دید غرب مسلمان یعنی عرب؟
درود بر آقای سیدمحمدی.
دربارهی مقالهی قبلی: ما دربارهی این نام شک نداریم اما باید در سطح بینالمللی از نام خلیج فارس/پارس دفاع کنیم. زیرا این نام جعلی که عربها سعی در گسترش آن دارند تنها به خاطر دشمنی با ایران است و از زمان جمال عبدالناصر این فتنه را شروع کردند.
ربطی به دیکتاتوری اینجا و آنجا ندارد. این خلیج از زمانهای باستان تا امروز همه جا به نام ایرانیان و فارس/پارس شناخته شده و میشود. هیچ دلیلی برای نامیدن آن به عربان وجود ندارد. با پول نفت میتوان تاریخ و فرهنگ و هویت خرید.
در سندهای سازمان ملل نیز این نام خلیج فارس است. تنها باید به امارات و دیگر کشورهای عرب گوشزد شود که به نامهای بینالمللی احترام بگذارند.
- در مورد پرسش دومتان: متاسفانه برای عدهی بسیاری در غرب مسلمان = عرب. حتا برای دانش آموختگان آنها. من پیشتر در این باره نوشتهام.
http://shahrbaraz.blogspot.com/2007/05/blog-post_19.html
شهربراز
درود بر شما و نوشتارهای مفیدتان
اما باز جای شکرش باقی است که دو تن از هنرپیشهها سفیدپوستاند و شباهتهایی با ما دارند!
Post a Comment