دوشنبه ٢٢/امرداد/١٣٨٦-١٣/آگوست/٢٠٠٧
بخش يكم: معرفي كتاب
بررسي كتاب تاريخ ساسانيان
يكي از نكتههايي كه در طول كتاب به تكرار ديده ميشود مقايسهي شرق و غرب (به ويژه ساسانيان و روميان) و پيشداوري و دادن برتري به غربيان است. يعني همان ديد غالب مستشرقان سدهي نوزدهم و آغاز سدهي بيستم. هرگاه ساسانيان روميان را شكست ميدهند به خاطر شرايط بد، بدشانسي، يا ناشايستگي و بيلياقتي سرداران رومي است نه به خاطر مهارت و آزمودگي و جنگاوري سپاه ايرانيان. اما هرگاه روميان پيروز ميشوند به خاطر مهارت و فناوري آنان است.
و يا در صفحههاي نخستين كتاب ميخوانيم كه قوم آريايي از قومهاي مهم و تاثيرگذار در تمدن بشري است اما در اين ميان شاخهي ايراني كم استعدادترين بوده است!
طبق اعتقاد زرتشتيان متن اوستا بر هفتاد نُسك (nosk پوست گاو = جلد) نوشته شده و در پارسه (تخت جمشيد) نگه داشته ميشد. در حملهي اسكندر مقدوني و آتش سوزي پارسه اوستا سوخت از اين رو در فرهنگ ايراني/زرتشتي پيش از اسلام به اسكندر لقب گٌجسته (ملعون) داده شده بود. در صورتي كه راولينسون در اين كتاب ميگويد كه اسكندر دستور داد تا نوشتههاي زرتشت گردآوري شود!
از اشتباههاي فاحش راولينسون آن است كه معتقد بود پارتيان/اشكانيان ترك بودند! حال آن كه بر اساس يافتههاي تاريخي و زباني پارتيان نيز از اقوام ايراني بودند.
اما با وجود تمام اين پيشداوريها از ميان نوشتههاي او ميتوان به اطلاعات مفيدي در مورد ساسانيان پي برد.
راولينسون مينويسد كه اردوان پنجم پارتي در نبردي ماكرينوس رومي را شكست داد و روم مجبور شد مبلغي معادل ١.٥ ميليون پاوند انگليس در زمان تاليف اين كتاب (١٨٧٥ م) به ايران بپردازد.
اين كتاب به ترتيب زماني وقايع دوران ساساني را بررسي كرده و در هر فصل ابتدا به پادشاهي هر شاه پرداخته و به جنگها و كارهاي او ميپردازد. در پايان هر شاه نيز به ارزيابي كوتاه از دوران وي و نيز بررسي سكههاي دوران آن پادشاه ميپردازد.
اردشير پاپكان
اردشير پاپكان بنيانگذار سلسلهي ساسانيان در سال ٢٢٩ م. ماكرينوس را شكست داد و روم مجبور شد مبلغي معادل ٢ ميليون پاوند انگليس در سال تاليف اين كتاب به ايران بپردازد.
اردشير پاپكان خود را وارث شاهنشاهي هخامنشيان دانسته و به روميان اعلام كرده بود كه بايد سرزمينهاي آسيايي تا درياي اژه را به ايران واگذار كرده و به اروپا برگردند.
در پايان دوران پارتيان حكومت چندان به دين زرتشتي اهميت نميداد و به نوعي بازگشت به دينهاي پيش-زرتشتي مانند پرستش طبيعت يا دين مهرپرستي و نيز ماه پرستي ديده ميشود. از جمله آن كه سوزاندن مردگان رايج شده بود. اما در پارس همچنان دين زرتشت پايدار و مورد احترام بود. [مثلا در داستان ويس و رامين سرودهي فخرالدين اسعد گرگاني كه ظاهرا اصل آن متعلق به دوران پارتيان/اشكانيان است سوگند به ماه و خورشيد و ستارگان به فراواني ديده ميشود.]
اردشير در تلاش براي پشتيباني از دين زرتشت شوراي مغان را تشكيل داد و آنان از ميان خود پرهيزگارترين را برگزيدند كه اردا-ويراف نام داشت. اردا-ويراف در يك سفر روحاني به بهشت و دوزخ رفت و تجربهي خود را بيان كرد. همچنين به دستور اردشير گزارش يا تفسير جديدي از اوستا به زبان پارسي ميانه نوشته شد كه زند اوستا ناميده شد.
اردشير معتقد بود: قدرت بدون ارتش وجود ندارد، ارتش بدون پول، پول بدون كشاورزي و كشاورزي بدون دادگستري. بنابراين هر روز گزارش تمام رويدادهاي كشور را به او ميدادند. مثلي از اردشير نقل است كه: وقتي ميشود با نيشكر پاسخ داد شاهان نبايد دست به شمشير ببرند.
اردشير در سال ٢٤٠ م درگذشت.
شاپور يكم
اردشير يكم چند سال پيش از مرگ خود پسرش شاپور را شريك پادشاهي كرد و پس از مرگش نيز شاپور به پادشاهي نشست. شاپور در سال ٢٥٨ م به روميان اعلان جنگ داد و توانست والريان امپراتور روم را اسير كند. والريان تنها امپراتور در تاريخ روم است كه اسير دشمن شد. خاطرهي اين پيروزي شاپور به صورت صخرهكنده در نقش رستم جاودانه شده كه در آن والريان در مقابل شاپور زانو زده است.
والريان در پيش شاپور زانو زده است - نقش رستم
والريان در پيش شاپور زانو زده است - كتاب راولينسون
نقاشي والريان و شاپور يكم - اثر انگس مك برايد (برگرفته از كتاب دكتر كاوه فرخ به نام سواره نظام ويژهي ساسانيان)
در زمان شاپور ماني پيامبري خود را اعلام كرد و كتاب خود به نام ارتنگ يا ارژنگ را به شاپور تقديم كرد. شاپور ابتدا كمي به وي علاقه مند شد اما همچنان دين زرتشت را حفظ كرد. راولينسون ميگويد جاي تاسف نيست كه چرا شاپور از ماني حمايت نكرد. وگرنه با وجود دين ماني پيشرفت مسيحيت در شرق سد ميشد. دين ماني از شرق تا چين و از غرب تا اروپا پيشرفت كرد و به مدت چندين سده براي كليساي مسيحيت دردسرساز شد. اما بالاخره در اروپا به شدت سركوب شد.
شاپور به آبادي و شهرسازي نيز پرداخت و شهرهاي بيشاپور در استان پارس و گندي شاپور در خوزستان به نام او هستند. همچنين با كمك اسيران رومي در خوزستان سدي ساخت كه امروزه به نام بند قيصر معروف است.
شاپور در سال ٢٧١ م درگذشت.
نرسي
پس از شاپور يكم چند شاه ديگر به قدرت رسيدند تا اين كه در سال ٢٩٢ نرسي پس از نبردي با برادرش هرمزد شاه ايران شد. وي در سال ٢٩٧ با گالريوس رومي جنگيد و در حران (در تركيهي امروزي) شكست سختي به روم وارد كرد. درست در همان نقطهاي كه رستم سورن-پهلو سردار ايران در زمان ارد اشك پنجم (ن.ك به نوشتهي پيشين: رستم راستين) سپاه كراسوس را نابود كرد و كراسوس را كشت نرسي نيز سپاه گالريوس را نابود كرد اما سردار رومي موفق شد فرار كند. گالريوس توانست در نبرد بعدي زنان، خواهران و تعدادي از فرزندان نرسي را اسير كند. اما نرسي زخمي شد. سپس فرستادهاي به روم فرستاد و از امپراتور درخواست كرد كه خانوادهاش را آزاد كنند. پاسخ گالريوس نكتهي جالبي دارد و نشان ميدهد چقدر غرور روميان از پيروزي شاپور يكم خرد شده بود. آنان ميگويند مگر وقتي والريان اسير شما شد شما رحم و مدارا كرديد؟ اگر ما درخواست شما را پاسخ دهيم فقط به خاطر مرام خودمان است كه از نياكان مان به ما رسيده!
در نبرد بعدي نيز نرسي شكست خورد و طي قراردادي مجبور به واگذاري پنج استان ايران در غرب رود دجله به روميان شد. ارمنستان و ايبريا (Iberia گرجستان امروزي) را نيز به روميان داد.
وي در سال ٣٠١ م كناره گرفت و شاهي را به پسرش هرمزد دوم سپرد.
راولينسون اشاره ميكند كه ”در ايران جشن تولد مردم به ويژه شاه از مهمترين جشنها بوده است.“ كاري كه امروزه بسياري فكر ميكنند رسمي غربي است.
Monday, August 13, 2007
جورج راولينسون - بخش دوم
نوشتهی
شهربراز |
ساعت:
2:27 PM |
پيوند دایمی
0 نظر داده شده |
نظردهی
دستهبندی تاريخ باستان , ساسانیان , كتاب
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
0 نظر:
Post a Comment