چهارشنبه ٢٤/امرداد/١٣٨٦-١٥/آگوست/٢٠٠٧
بخش يكم: معرفي كتاب
بخش دوم
شاپور دوم
شايد شاپور دوم مشهور به شاپور بزرگ تنها كسي باشد كه زمان پادشاهياش از طول عمرش بيشتر است. زيرا چند ماه پيش از تولدش تاج شاهي را بالاي شكم مادرش آويخته بودند. وي در سال ٣٠٩ به دنيا آمد و تا ١٦ سالگي داراي نايب السطنه بود. در اين مدت اوضاع ايران آشفته بود و همواره مورد تجاوز همسايگان بود. به ويژه دو قبيلهي عربي به نامهاي بني عيار و عبدالقيس كه در حاشيهي جنوبي خليج پارس زندگي ميكردند به خوزستان و ميانرودان (بابل) حمله كرده و تاراج و كشتار بسيار ميكردند. اما وقتي شاپور در ١٦ سالگي به سن بلوغ رسيد مدت ١٢ سال با تازيان جنگيد و انتقام ايرانيان را گرفت.
پس از تنبيه تازيان، شاپور دوم در ٢٨ سالگي به جنگ با روميان پرداخت. تا زمان شاپور ارمنستان بيشتر زير نفوذ ايران بود. البته از زمان پارتيان بين ايران و روم بر سر ارمنستان جنگ بود. اما پادشاه ارمنستان حتا در زمان ساسانيان نيز از خاندان اشكانيان بود. و بسياري از ارمنيان به پيروي از ايران زرتشتي بودند و باقي نيز بر دينهاي قديمي مانده بودند. تا اين در سال ٣٠١ گريگوري روشنگر (Saint Gregory the Illuminator) آنان را به مسيحيت دعوت كرد و تيرداد سوم پادشاه اشكاني ارمنستان مردم را به زور شمشير مسيحي كرد. اين بهانهاي شد براي اين كه بعد از آن روم همواره به خاطر مسيحي بودن ارمنستان و زرتشتي بودن ايران در امور ارمنستان دخالت كند و ارمنستان نيز به خاطر وابستگي ديني بيشتر به روم مايل شود.
در سال ٣٣٨ م شاپور با روميان جنگيد و سرزمينهاي ميانرودان را پس گرفته و روميان را به آن سوي رود فرات راند. در سال ٣٤١ م شاپور دوم به ارمنستان لشكركشي كرد و تازيان و ارمنيان غيرمسيحي را برعليه روميان و ارمنيان مسيحي شوراند و آنان نيز پادشاه خود را گرفته و تسليم شاپور كردند. بدين ترتيب ارمنستان را پس گرفت. وي پسر تيرداد به نام اشك را پادشاه ارمنستان كرد.
در سال ٣٥٠ م شاپور به نصيبين (Nisibis) حمله كرد و آب رودخانه را منحرف كرده و يك درياچهي مصنوعي ساخت. سپس كشتيها و سربازان خود را بر آب انداخته و به ديوارهاي شهر حمله كرد. در اين نبرد ايرانيان از پيلهايي استفاده كردند كه بر پشتشان يك برج آهني بسته شده بود و تيراندازان از درون آن تير ميانداختند.
شاپور دوم در نامهاي به كنستانتيوس چنين نوشت:
شاپور شاه شاهان، برادر خورشيد و ماه، همدم ستارگان به برادرش سزار كنستانتيوس درود ميفرستد. خوشحالم كه ميبينم به راه راست آمدهاي و آماده شدي كه آنچه داد است انجام دهي... آنچه را كه ميخواهم بگويم پيشتر نيز تكرار كردهام. نويسندگان خودتان شاهدند كه تمام خاك بين رود استيرمون (Styrmon) و مرزهاي مقدون (Macedon) به نياكان من تعلق داشته است... من از دريافت ميانرودان و ارمنستان خشنود خواهم بود، جاهايي كه با حيله از پدر بزرگم [نرسي] گرفتيد. اگر فرستاده دست خالي برگردد من خودم در مقابل تو به ميدان نبرد خواهم آمد.
در نبرد بعدي شاپور شكست سختي بر كنستانتيوس وارد كرد. اندكي بعد از اين شكست كنستانتيوس درگذشت و جوليان كافر (Julian the Apostate) به جاي او امپراتور شد. جوليان به اين علت به كافر معروف شد كه مسيحيت را سركوب كرد و دوباره بت پرستي (paganism) رومي را برقرار كرد. وي خيال داشت به تقليد از اسكندر مقدوني ”كار ايران را يكسره كند“. از اين رو در ماه مي سال ٣٦٢ م وارد كنستانتينآباد (قسطنطنيه) شد و شروع به تجهيز لشكر براي حمله به ايران شد. در آن موقع هنوز پايتخت اصلي ساسانيان در شهر استخر پارس (نزديك پارسه يا پرسپوليس) بود و تيسفون هنوز پايتخت نشده بود (گرچه تيسفون در زمان پارتيان پايتخت اصلي بود). جوليان لشكر ١٠٠ هزار نفري خود را دو قسمت كرد كه بخشي از ماد (همدان و كردستان) وارد ايران شده و خودش نيز از ميانرودان وارد شود. بعد به پارس تاخته و كار ايران را تمام كند. لشكر وي در ماد گير كرد اما خودش بدون هيج مقاومتي تا نزديكي تيسفون پيش رفت. در تمام اين مدت خبري از شاپور نبود. در شهري به نام ”كوچه“ از حومههاي غربي تيسفون براي نخستين بار با مقاومت سپاه ايران روبرو شد. سواره نظام ايران كه مجهز به پيل نيز بودند هراس فراواني در دل روميان افكندند. اما روميان در اين نبرد پيروز شدند. شاپور با نقشهي قبلي به جوليان پيشنهاد صلح داد اما جوليان نپذيرفت. در ماه جون وقتي روميان از خواب بيدار شدند نور خورشيد از زره پولادي سواره نظام سنگين ايران بر چشمانشان تابيد.
سواره نظام سنگين ساساني كه بعدها الگوي شواليههاي اروپايي شدند. عكس از كتاب دشمنان روم: كتاب ٣: پارتيان و ساسانيان.
در حملهاي كه در ٢٦/جون/٣٦٣ رخ داد جوليان تير خورد و كشته شد. جوويان به جاي وي امپراتور شد و با شاپور صلح كرد. طي اين صلح تمام سرزمينهايي كه در زمان نرسي به روميان داده شده بود پس گرفته شد. به علاوه روم تعهد كرد كه ديگر در ارمنستان دخالت نكند. و اين صلح براي ٣٠ سال برقرار باشد.
شاپور تا سال ٣٨٠ م پادشاهي كرد و چهار امپراتور روم را شكست داد. شهر نيشاپور را به فرمان او ساخته شد. همچنين دژ شاپور در خرم آباد لرستان كه امروزه به نام قلعهي فلك الافلاك شناخته ميشود از دژهاي نظامي شاپور بوده است.
Wednesday, August 15, 2007
جورج راولينسون - بخش سوم
نوشتهی
شهربراز |
ساعت:
3:11 PM |
پيوند دایمی
0 نظر داده شده |
نظردهی
دستهبندی تاريخ باستان , ساسانیان , كتاب
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
0 نظر:
Post a Comment