جمعه ٤/اسفند/١٣٨٥-٢٣/فوريه/٢٠٠٧
علي شريعتي از شخصيتهاي تاثيرگذار در تاريخ سدهي چهاردهم خورشيدي ايران است و در اين شكي نيست.
پروژهي وي كه ”پروتستانيزم اسلامي“ ناميده شده منشا تغييرات شديد و عميقي بوده است و به همين خاطر طرفداران و مخالفان زيادي پيدا كرده است.
متاسفانه ما ايرانيان بيشتر عادت كردهايم كه همه چيز را سفيد و سياه ببينيم. اين عادت در ضرب المثل معروف ”يا رومي روم يا زنگي زنگ“ نمود پيدا كرده است. يعني يا بايد مانند روميان روم سپيد بود يا مانند زنگيان زنگبار (افريقا) سياه بود.
به نظر من يكي از نكات مثبت علي شريعتي تلاش براي نگاه جديد به اسلام و داشتن مطالعهي زياد بود. خود من در نوجواني كه مطالب او را ميخواندم از حجم مطالعات او تعجب ميكردم. فكر ميكنم او در زمان خود باعث كتابخواني جوانان زيادي شده باشد.
اما يكي از بزرگترين اشكالات علي شريعتي تفسير غيرواقعي اسلام و به خصوص شيعه زير تاثير فضا و دنياي زمان خودش و آموزههاي جامعهگرايانه (سوسياليست) و ماركسگرايانه است. پوشاندن لباس فرنگي و نوين (مدرن) بر مفاهيم سنتي و تلاش براي باوراندن آن به جواناني كه گاه شناخت واقعي از فرهنگ غرب نداشتند. به بياني ديگر ايدئولوژيك كردن اسلام كه مذهبي سنتي بود. مثلا كتاب ”شيعه يك حزب تمام“ تلاش دارد حركت تاريخي شيعيان را با مفاهيم مدرن حزب (party) در سدهي معاصر توجيه كند. حال آن كه شيعيان در طول تاريخ هيچ درك و شناختي از حزب به معناي امروزي آن نداشتند. نه تنها شيعيان بلكه هيج انسان و گروه مذهبي ديگري در گذشته چنين دركي نداشته است. زيرا اينها نشانهي پيشرفت جامعهي بشري است.
سه سال پيش ابراهيم نبوي در دو مقاله نوشتههايي از شريعتي را نقل كرد كه باب ميل طرفداران شريعتي نبود و مثل هميشه اتهام ”نقل قول خارج از متن“ را به او چسباندند.
نوشتهي اول ------- نوشتهي دوم
پاسخ ف.م. سخن
پاسخ يك طرفدار شريعتي
و اما دكتر سياوش اوستا (پيشتر: حسن عباسي) كه از شاگردان محمد تقي شريعتي، پدر علي شريعتي، است حرفهاي جالبي در مورد علي شريعتي زده است و نام ”فريب بزرگ قرن“ را به او داده است. (فريب بزرگ قرن)
يكي از نكتههاي كه سياوش اوستا به آن اشاره كرده رشتهي تحصيلي علي شريعتي در پاريس است. لحن وي طوري است كه انگار رشتهاي به نام حاجيلوژي يا حاجيشناسي وجود دارد كه دربارهي همين حاجيهاي مسلمان هستند!
نام اين رشته قديسشناسي (hagiology) است و در انگليسي هاگيالوجي تلفظ ميشود. اما ظاهرا در زبان فرانسه (زبان آشناي آقاي اوستا و علي شريعتي) هاجيولوژي تلفظ ميشود. شكل تركيبي هاگيا در نام ديگري نيز هست و آن كليساي معروف ”خرد مقدس“ (هاگيا سوفيا Hagia Sofia) در شهر كنستانينآباد (قسطنطنيه Constantinople) است كه در ترجمهي انگليسي به آن Holy Wisdom ميگويند. پس از آن كه تركان عثماني اين شهر را فتح كردند شهر را اسلامبول يا استانبول ناميدند و كليسا را به مسجدي تبديل كردند و نامش را هم اياصوفيا يا اياصوفيه گذاشتند.
Friday, February 23, 2007
علي شريعتي
نوشتهی
شهربراز |
ساعت:
9:22 AM |
پيوند دایمی
2 نظر داده شده |
نظردهی
دستهبندی تاريخ معاصر
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
2 نظر:
ممنون
توضیحتون در مورد هاگیالوجی خیلی روش کننده بود
" از دیشب که"فریب بزرگ قرن
خوندم ذهنم بیشتر از هرچی درگیر این عبارت "حاجیولوژی
آقای اوستا بود.
این رو هم بگم که نقد آقای اوستا رو به هیج وجه صادقانه نیافتم
و بیشتر بنظرم شبیه یک تسویه حساب با خانواده شریعتی بود تا یک نقد منصفانه
برخلاف نوشته خواننده عزيز كار استاد سياوش اوستا يك پژوهش جدي و منطقي و مستند ميباشد در پايان كتاب استاد سياوش اوستا حدود چهل صفحه سند آورده است و در مواردي به كتاب طرحي از يك زندگي نوشته خانم علي شريعتي استناد كرده است و درباره تمامي دروغهاي علي شريعتي و پسرشان احسان. قربانعلي مزيناني سند آورده است
شعار برابري برادري آزادي از سكه هاي فرانسوي نه از اسلام
شعار زور و زر و تزوير. شعار كارل ماركس در كتاب كاپيتال دولت دين سرمايه
آزادي از زندان با واسطه شدن وزير خارجه الجزاير كه بيست سال قبل كشته شده است
و ساخت حسينه ارشاد با پول سعوديها
Post a Comment