پنجشنبه ٢۵/اردیبهشت/١٣٩٣ - ١۵/می/٢٠١۴
بیشتر ما با نفوذ زبان عربی بر زبان پارسی و وامواژههای عربی وارد شده در زبان پارسی آشنا ایم. اما شاید ندانیم که زبان عربی هم واژههای فراوانی از زبان پارسی به وام گرفته است. اما در فراروند وامگیری چنان واژههای پارسی را به هم ریخته و از شکل اصلی خود دور کرده است که گاهی یافتن واژههای پارسی برای زبانشناسان هم دشوار است. پیشتر دربارهی نفوذ زبان پارسی بر زبان عربی (و در بافتار گستردهتر، فرهنگ ایرانی بر زبان و فرهنگ عربی) از جمله کارهای شادروان استاد دکتر محمد محمدی ملایری نوشتهام. در این جستار به کتابی میپردازم دربارهی واژههای پارسی که زبان عربی وام گرفته است.
نام کتاب: الألفاظ الفارسیة المعربة
نویسنده: السیّد ادّى شیر (Al-Sayyid Addi Shirr)
ناشر: دارالعرب للبستانی، قاهره
چاپ دوم: ١٩٨٧ م. (چاپ تصویری از چاپ نخست به سال ١٩٠٨ م. در بیروت)
صفحه: ١٩۴
این کتاب در سال ١٩٠٨ م. / ١٢٨٧ خ. در چاپخانهی کاتولیکیه در شهر بیروت به چاپ رسید.
متن عربی کتاب را میتوانید در این نشانی بارگیری کنید.
این کتاب در سال ١٣٨۶ خ. / ٢٠٠٧ م. نزدیک ١٠٠ سال پس از انتشار آن به دست دکتر حمید طبیبیان به زبان پارسی برگردانده شد.
نام کتاب: واژههای فارسی عربی شده
نویسنده: السیّد اَدّی شیر
مترجم: حمید طبیبیان
ناشر: امیر کبیر
سال: ١٣٨۶ خ.
صفحه: ٢٩٠
به نوشتهی مترجم پارسی کتاب، اَدّی شیر در سال ١٨۶٧ م. / ١٢٨۴ ق. / ١٢۴۵ خ. در شقلاوه از روستاهای کرکوک عراق زاده شد. در «مدرسهی مار یوحنا حبیب» در موصل - متعلق به روحانیان دومینیکن () - درس خواند و زبانهای عربی، عبری، کلدانی، پارسی، کُردی، تُرکی، لاتین، و فرانسه را آموخت. وی به مقام «مطرانی» () دست یافت و در سال ١٩٠٢ م. به اروپا سفر کرد. وی در سال ١٩٠٨ م. کتاب «واژگان پارسی عربی شده» را منتشر کرد.
اَدّی شیر در سال ١٩١۵ م. / ١٢٩۴ خ. در سن ۴٨ سالگی در زمان جنگ جهانی اول به دست ترکان عثمانی کشته شد.
دکتر حمید طبیبیان در سال ١٣٢٧ خ. در دزفول زاده شد و درجهی دکتری خود را دریافت کرد و در سال ١٣۵۴ خ. به عضویت فرهنگستان ادب و هنر ایران (فرهنگستان دوم) درآمد. وی هم اکنون عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است.
متن کتاب پارسی ٢۴٣ صفحه است و در بخش نمایهها، فهرست واژههای زبانهای گوناگون که در متن کتاب بدانها اشاره شده آمده است. این فهرست چنین است: واژههای پارسی (٢٢ صفحه)، واژههای ترکی (۴ صفحه)، واژههای کُردی (٣ صفحه)، واژههای عبری (١ صفحه)، واژههای یونانی (٣ صفحه)، واژههای روسی و ارمنی (١ صفحه)، واژههای آرامی و سُریانی و کلدانی و ... (٣ صفحه)، واژههای لاتین و فرانسه و آلمانی و انگلیسی و ایتالیایی و سانسکریت و حبشی (۵ صفحه). البته بسیاری از واژههای ترکی یاد شده در متن، وامواژههایی از زبان پارسی اند مانند: آیین، استا، انبار، بختیار، پهلوان، بختیار، تخت، تشت، چراغ، چرخ، زنجیر و ...
یکی از مزیتهای ترجمهی پارسی پانوشتهایی است که مترجم افزوده و برای بسیاری از واژههای پارسی نمونه یا «شاهد مثال» از ادبیات پارسی و شعر بزرگانی چون فردوسی، نظامی، خاقانی، مولانا، سعدی و حافظ و دیگران آورده است. و نیز گاهی بر پایهی یادداشتهای دکتر محمد معین بر «برهان قاطع» برخی خطاهای نویسنده را درست کرده است.
در متن اصلی هر واژهی بیگانه (یونانی، عبری، ارمنی، فرانسه و ...) به خط همان زبان نوشته شده است اما یکی از تغییرهایی که مترجم محترم پدید آورده بازنویسی همهی این واژهها تنها به خط لاتین است. این تغییر برای خوانندگان عمومی سودمند است و کار آنان را آسان میکند اما برای پژوهشگران و زبانشناسان کار را سختتر میکند زیرا یافتن شکل اصلی واژههای بیگانه مشکل میشود.
در پیشگفتار نویسنده چنین میخوانیم:
... اعراب واژههای بسیاری از زبانهای این ملتها را در زبان خود وارد کدرند. اما آن زبانی که در این میان گوی سبقت برد و زبان عربی واژههای بسیاری از آن وام گرفت، زبان فارسی بود. نه تنها قبیلههایی که در همسایگی ایرانیان به سر میبردند، بلکه قبیلههای دوردست نیز از ایرانیان واژهای بسیاری به عاریه گرفتند که در شمار نمیگنجند.
باید دانست که اعراب برخی از واژههای بیگانه را با همان ساختار اصلی خود و برخی را با اندک تغییری نگاه داشتهاند. اما بیشتر آنها را به بدترین وجه تصحیف نموده یا در آنها قلب و اِبدال کردهاند و از همین روی است که پژوهش در شناخت ریشهی واژههای مُعرّب از دشوارترین و دقیقترین پژوهشهای لغوی گردیده است.
من این واژههای فارسی عربی شده را از سال ١٨٩٧ م. [=١٢٧۶ خ] گردآوری کرده و در مقالهی خود با نام «الدواعی لغِنی اللغة العربیة» (مجلة المشرق ٣:٧٢١) به آنها اشاره نمودهام. اما در همین سال کتاب خود را بازخوانی کردم و واژههای بسیاری را که از من فوت شده بود بر آن افزودم و اگر مشغلهی بسیار نبود واژههای بسیار دیگری نیز گردآوری میکردم. البته من خود به دشواری راهی که در آن رهسپار شدهام اقرار میکنم و از واژهشناسان درخواست دارم بر من انتقاد کنند، چه آنان برای نقد کردن این کار میدانی فراخ پیش روی خود دارند.
0 نظر:
Post a Comment