Thursday, September 24, 2009

«مجموعه‌ی هنر اسلامی» ناصر خلیلی

پنج‌شنبه ۲/مهر/۱۳۸۸ - ۲۴/سپتامبر/۲۰۰۹

دکتر ناصر داوود خلیلی (زاده: ۱۳۲۴ خ./ ۱۹۴۵ م. اصفهان) از ثروتمندترین مردان بریتانیا است. وی از سال ۱۳۴۹ خ. / ۱۹۷۰ م. به طور پیوسته مشغول گردآوری آثار هنری دوران اسلامی بوده است. ناصر خلیلی در دانشگاه لندن کرسی‌ای در رشته‌ی باستان‌شناسی و هنرهای اسلامی، و در دانشگاه آکسفورد در رشته‌ی هنرهای اسلامی انجمنی دایر کرده است.


ناصر خلیلی

«تراست خانوادگی خلیلی» افزون بر این گردآیه، مجموعه‌های دیگری نیز در اختیار دارد مانند «آثار دوران میجی ژاپن»، نساجی سوئد، آثاری از هند، آثار فلزی اسپانیا، آثار باستانی خاور میانه، و آثار خاور دور. قرار است موزه‌ای بزرگی بنا شود و در آن موزه این آثار به نمایش گذاشته شوند. تا بنا شدن این موزه، مجموعه‌ی کتاب‌هایی از این آثار در دست انتشار است. یکی از این مجموعه کتاب‌ها با عنوان «مجموعه‌ی هنر اسلامی» منتشر شده است. «مجموعه‌ی هنر اسلامی» در زبان انگلیسی پانزده جلد است اما در ایران در دوازده جلد منتشر شده است یعنی برخی جلدهای اصلی با هم ترکیب و به صورت یک جلد منتشر شده‌اند. فهرست کتاب‌های این گردآیه چنین اند:


۱- سبک عباسی: قرآن‌های قرون اول تا سوم هجری قمری. شامل ۹۸ نمونه‌ی رنگی و نخستین دست‌نوشته‌های قرآنی است.


۲- کارهای استادانه: قرآن‌های قرون سوم تا هفتم هجری قمری. شامل ۵۶ نمونه از عالی‌ترین دست‌نوشته‌های قرآنی متعلق به عراق، اردن، سوریه، مصر، آناتولی، هندوستان، اسپانیا و شمال افریقا است. یکی از مهم‌ترین نمونه‌های این کتاب جزو سی‌ام قران به خط یاقوت مستعصمی است. یاقوت از بزرگترین خطاطان دوران اسلامی است.


۳- پس از تیمور: قرآن‌های قرون هفتم تا دهم هجری قمری. شامل ۶۰ دست خط از ایران، آسیای میانه، سوریه و مصر و ترکیه و هندوستان است. از جمله قرآنی که به فرمان شاه تهماسب صفوی نوشته شده است.


۴- کمال آراستگی: قرآن‌های قرون دهم تا سیزدهم هجری قمری. در دو بخش شامل ۱۵۰ نمونه قرآن نویسی.


۵- هنر قلم: تحول و تنوع در خوش‌نویسی اسلامی. شامل عالی‌ترین نمونه‌های خطاطی از قرن هفتم تا چهاردهم قمری که ۱۷۴ نمونه دست‌خط است.


۶- گرایش به غرب: هنر اسلامی در قرن نوزدهم میلادی/سیزدهم قمری شامل ۱۱۸ نمونه از دست‌ساخته‌های مسلمانان در سده‌ی مورد نظر است.


۷- سفال‌های اسلامی: شامل معرفی ۴۰۶ نمونه از ۲۰۰۰ سفال دوران اسلامی است


۸- کارهای لاکی: شامل کارهای قاب آیینه، قلمدان، مرکب‌دان، جعبه‌ی آینه، صندوقچه، بادبزن، تخته نرد، شترنج است از قرن هفتم هجری تا پایان دوران قاجار.


۹- انگشتری‌ها: مجموعه‌ای دیدنی از ۶۱۸ نمونه انگشتری از هفت قرن پیش از اسلام تاکنون را شامل می‌شود. (نمی‌دانم چه طور هنرهای هفت قرن پیش از اسلام، از جمله انگشتری‌های دوران ساسانی، نیز جزو هنرهای اسلامی حساب شده است!)


۱۰- کارهای شیشه‌ای: مجموعه‌ای دیدنی از ۳۴۳ نمونه کار شیشه‌ای و شیشه‌گری.


۱۱- ابزارآلات علمی: شامل ۲۱۸ نمونه از لوازم علمی و استرلاب و دیگر ابزارهای اخترشناسی است و نیز کتاب‌های پزشکی و مانند آن.


۱۲- ابزارآلات جنگ: شامل ۱۴۴ نمونه از ابزارهای جنگی و نظامی.

هر جلد کتاب افزون بر نمونه، شامل مقاله‌هایی مربوط به آن موضوع و بررسی هر یک از آثار آن مجموعه است. کسانی که مقاله‌ها را نوشته یا آثار را توضیح داده‌اند کارشناسان و خبرگان همان فن و زمینه هستند.

این مجموعه‌ی گرانبها را به تازگی در ایران ترجمه و منتشر کرده‌اند. ناشر آن انتشارات کارنگ و ویراستار پارسی آن ناصر پورپیرار است.

هر جلد را یک یا چند نفر ترجمه کرده‌اند که متاسفانه در کار آنان اشتباه و اشکال کم نیست. از جمله وقتی مشغول ورق زدن جلد یازدهم یعنی ابزارآلات علمی به ویراستاری خانم امیلی ساواژ-اسمیت (Emily Savage-Smith) و فرانسیس مادیسون و ترجمه‌ی غلامحسین علی مازندرانی بودم به این چند اشتباه برخوردم:

- در صفحه‌ی ۱۱ در مقاله‌ای با عنوان «کالبدشناسی انسان در سرزمین‌های اسلامی» آمده: «مسلمانان قرون وسطا دانش کالبدشناسی خود را بر پایه‌ی نوشته‌های یک پزشک یونانی موسوم به گالن بنا کردند». افراد کمی هستند که این پزشک را با نام انگلیسی وی یعنی گالن بشناسند حال آن که تقریبا هر کسی با شکل عربیده‌ی نام یونانی وی یعنی «جالینوس» (گالینوس) آشنا است. گویا نه مترجم این را می‌دانسته نه ویراستار پارسی آن را دریافته است.

- در همان صفحه‌ی ۱۱ می‌خوانیم که «کتاب المنصوری فی الطب» را الرازی (!) نوشته است. آیا مترجم و ویراستار با نام زکریای رازی نیز آشنا نبوده‌اند؟

- در صفحه‌ی ۲۳ درباره‌ی این کتاب رازی می‌خوانیم که وی در سال ۹۰۳ میلادی کتاب المنصوری را برای «المنصور ابن اسحاق» شاهزاده‌ی سامانی تالیف کرده است. نام شاهزاده‌ی سامانی نیز با «الـ» آمده است. هم چنین است «ابوعلی الحسین ابن عبدالله ابن سینا» و «قطب‌الدین الشیرازی». (این کتاب رازی را یک ایتالیایی به نام جرارد نزدیک ۲۵۰ سال بعد در سال‌های ۱۱۸۰ م. به لاتین ترجمه کرد و در تمام دانشگاه‌های اروپا به عنوان کتاب درسی به کار می‌رفت.)

می‌بینیم که ویراستار درباره‌ی هیچ یک از این اشتباه‌ها کاری نکرده است اما جالب‌ترین کار وی دادن پانویس است. در صفحه‌ی ۲۳ نویسنده‌ی مقاله از اسماعیل گرگانی (جرجانی) نام می‌برد که شاید نخستین کسی است که در دوران پس از اسلام کتاب‌های پزشکی را به زبان پارسی نوشت. کتاب وی به نام «ذخیره‌ی خوارزمشاهی» به سال ۵۰۴ ق / ۱۱۱۰ م. نگارش یافته است. نویسنده‌ی مقاله می‌نویسد:

برخی تصاویر گم‌راه‌کننده در تعدادی از متون اسلامی گنجانده شده که نشانگر شرایط وضع حمل از ناحیه‌ی شکم یا به عبارتی تولد نوزاد طی عمل سزارین است و این گمان ایجاد می‌شود که جراحان مسلمان در قرون وسطا دست به چنین عملی زده باشند. اما هرگز این عمل روی یک زن در قید حیات انجام نشده چرا که اعمال چنین روشی در آن زمان قطعا منجر به مرگ زن شده و هیچ یک از متون رسمی پزشکی نیز انجام سزارین ولو جهت نجات جنین زنده از بدن یک مادر متوفی را تایید نکرده‌اند. استفاده از چنین تصویری در بیان کیفیت و چگونگی ولادت رستم، ابرپهلوان افسانه‌ای ایران، در برخی از نسخ شاهنامه‌ی فردوسی، خود شاهدی از آلودگی این تصاویر به افسانه و وهم است به خصوص که در آن به بیهوشی مادر پیش از عمل و بهبود کامل وی پس از عمل نیز اشاره شده باشد. این تصاویر از سوی دیگر هیچ مطابقتی با آناتومی و واقعیات فیزیکی بدن انسان ندارند که این مطلب نیز گواه بر خیالی بودن این روش در تولد معجزه‌آسای قهرمانان داستان‌های عهد باستان بوده و در نتیجه هیچ یک از این نقوش به معنای انجام عمل سزارین در قرون وسطا نیستند.

در این جا ویراستار محترم پانویس داده‌اند:
اگر در کتابی منسوب به جرجانی در قرن چهارم هجری تصویر سزارین آمده است، پس بر تمام آن کتاب به عنوان عملی جاعلانه باید خط بطلان کشید.

ویراستار متوجه نشده که کتاب جرجانی در قرن پنجم قمری نوشته شده است نه چهارم. درست است این بحث پس از کتاب جرجانی مطرح شده اما ربطی به کتاب جرجانی ندارد. چرا این قدر برای کشیدن خط بطلان بر کتاب جرجانی شتاب دارد؟

وی می‌نویسد «کتاب منسوب به جرجانی» انگار این کتاب از کس دیگری است. دیگر آن که بودن تصویری که نویسنده‌ی مقاله آن را خیالی خوانده در یک کتاب پزشکی، دلیلی بر جعلی بودن کتاب نمی‌تواند باشد. و نمی‌توان به راحتی بر کتابی خط بطلان کشید و آن را عملی جاعلانه خواند. البته می‌دانیم که ویراستار محترم بر پایه‌ی داستان پوریم معتقد است که پس از زمان هخامنشیان تا زمان صفویان در سراسر ایران‌زمین کسی زندگی نمی‌کرده و تمام تاریخ باستان و پس از اسلام ایران ساخته‌ی خاورشناسان یهودی برای سرپوش گذاشتن بر قتل عامی ساکنان ایران زمین است که در روز پوریم اتفاق افتاده است.

گذشته از این که پژوهش درباره‌ی رخ دادن عمل سزارین در ایران از حوزه‌ی تخصص من خارج است، خواستم اشاره‌ی کوتاهی کنم که در نگارگری ایرانی، به ویژه در شاهنامه و بخش اسطوره‌ای آن، نگارگر سعی نمی‌کرده تصویر «مطابقت با آناتومی و واقعیت» داشته باشد.

3 نظر:

ابوالفضل خطیبی said...

دوست گرامی
ممنونم که این کتاب را معرفی فرمودی. بنده همیشه از مطالب شما در معرفی کتابهای ایرانشناسی استفاده می کنم. شما از این جناب پورپیرار چه انتظاری دارید؟ مگر یادتان رفته ایشان نویسندۀ همان کتابهای ضد علمی و مغرضانه درباره ایران هستند؟!
ارادتمند الف. خطیبی

shahrbaraz said...

درود بر شما

سپاس از نظر لطف‌تان به این وبلاگ.

نه. من به خوبی با کارهای جناب پورپیرار آشنا هستم. فقط خواستم یک نمونه از «ویراستاری» ایشان را هم نشان دهم :)

شهربراز

م. سهرابی said...

ولی بالاخره آقایِ پورپيرار با همين اراجيف نامی درکرده!!
چه عيب دارد آدم يک‌مشت ياوه‌یِ گنده ببافد و گنده شود؟!

جيرجيرکِ پير