دوشنبه ۲۸/بهمن/۱۳۹۱ - ۱۸/فوریه/۲۰۱۳
نوشتن و گفتوگو دربارهی نقش رونویسان و نسخهنویسان (یا کاتبان و نَسّاخان) خود پژوهشی مستقل و جداگانه است. روشن است که رونویسان در انتقال و نگهداری دانش و دستاوردهای ادبی و علمی و مانند آن نقش بسیار مهمی داشتهاند. اما در کنار این نقش، از دید امروزی ما و از نظر زبانشناسی، گاه زیانهایی هم پدید آوردهاند. باید به یاد داشت که در گذشتهی نه چندان دور، که شرکتهای چاپ و پخش و انتشارات امروزی یا دستگاه کپی و زیراکس در کار نبودند، هر کسی کتابی یا بخشی از کتابی را میخواست، میبایستی کتاب اصلی را به دکانی میبردند که ورقفروش یا ورّاق نامیده میشد. آنگاه ورقفروش کتاب را به رونویس یا کاتبی میسپرد و رونویس کار بازتولید کتاب را انجام میداد. گاهی خود ورقفروش کار رونویسی را هم انجام می داد. از آنجا که میزان سواد و دانش رونویسان یکسان نبوده، گاهی در متن اصلی خواسته یا ناخواسته دستکاری میکردند. در زیر نمونهای از این گونه تغییرها را از کتاب «سبکشناسی» جلد 1 صفحه 295 میآورم.
یکی از مهمترین هدفهای ابن سینا در نگارش کتاب «دانشنامهی علایی» پدید آوردن کتابی به زبان پارسی در زمینهی دانشهای گوناگون بوده است و این دانشمند بزرگ، در برابر واژههای عربی برابرهای پارسی فراوانی ساخته است که زنده یاد دکتر محمد معین در مقالهای به نوآوریهای ابن سینا و شاگردانش در زمینهی واژهسازی علمی پارسی پرداخته است. اما در زیر میبینیم که درسدههای بعدی رونویسان چه بر سر این نوآوریها آوردهاند.
فرمود تا کتابی تصنیف کنم به پارسی دری که اندر وی اصلها و نکتههای پنج علم از علمهای حکمت پیشینیان گرد آورم به غایت مختصر.میبینیم که ابن سینا واژههای پارسی فراوانی در این متن به کار برده است و جمعها هم به شیوهی دستور زبان پارسی است. اما این متن به دست رونویسان سدههای بعد چنین شده است:
یکی علم منطق که او علم ترازو است.
دوم علم طبیعیات که او علم چیزها است که به حس تعلق دارد و اندر جنبش و گردش اند.
سوم علم هیات و نهاد عالم و حال و صورت جنبش آسمان و ستارگان چنان که باز نمودهاند که چون شایست حقیقت آن دانستن.
چهارم علم موسیقی و باز نمودن سبب ساز و ناساز آوازها و نهاد لحنها.
پنجم علم آنچه بیرون از طبیعت است.
و چنان اختیار افتاد که چون پرداخته شده آید، از منطق حیلت کرده آید که آغاز علم برین کرده شود. و به تدریج به علمهای زیرین شده آید، به خلاف آنچه رسم است.
فرمود تا کتابی در پارسی دری تحریر کنم و در آن اصول نکات پنج علم از حکمت قدیمه در غایت اختصار فراهم آرم.
یکی علم منطق که علم میزان است.
دوم علم طبیعیات که آن علم اشیاء است که به حس تعلق دارند و در تغییر و حرکت اند.
سوم علم هیات و وضع عالم و حال صُوَر و حرکت افلاک و انجم، چنانچه شرح دادهاند که چگونه باید دانست آن را.
چهارم علم موسیقی و سبب ساز و ناساز آوازها و وضع لحنها.
پنجم علم آنچه مابعدالطبیعه است.
و مناسب چنان نُمود که چون از علم منطق فراغ دست داد، از عُلویّات آغاز کرده به تدریج به بیان سُفلیّات آییم، که خلاف رسم و عادت مُصنّفین است.
0 نظر:
Post a Comment