دوشنبه ۲۷/آذر/۱۳۹۱ - ۱۷/دسامبر/۲۰۱۲
یکی از علتهای فروپاشی ساسانیان جنگهای طولانی خسرو دوم اَپرویز [=شکست ناپذیر] با امپراتوری روم شرقی یا بیزانس (در انگلیسی Byzantium و در نوشتارهای عربی: بوزنطیه) از سال ۶۰۲ م. تا ۶۲۸ م. بود و یکی از مهمترین نبردهای پایانی این جنگهای طولانی، نبرد نینوا (Battle of Nineveh) در ماه دسامبر سال ۶۲۷ م. بود.
پس از شورش بهرام چوبین در سال ۵۹۰ م. و شاهنشاه شدن وی با عنوان «بهرام ششم»، خسرو دوم به روم گریخت و به امپراتور روم شرقی به نام موریکوس (Maurikus در انگلیسی: موریس Maurice و در نوشتارهای عربی: موریقوس) پناهنده شد. یک سال بعد در سال ۵۹۱ م. خسرو پس از پیروزی بر بهرام چوبین با کمک موریکوس و بازگشت به تخت شاهنشاهی ایران، سرزمینهایی را به عنوان سپاس و ارجدانی به موریکوس واگذاشت. اما در سال ۶۰۲ م. سرداری رومی به نام فوکاس (Phokas، در انگلیسی: Phocas و در نوشتارهای عربی: فوقاص) بر موریکوس شورید و او را کشت و خود امپراتور روم شد. فوکاس چندان محبوب نبود و در این زمان جنگهای داخلی در بیزانس آغاز شد. خسرو دوم به بهانهی خونخواهی موریکوس به امپراتوری روم شرقی تاخت و سرزمینهای زیادی را پس گرفت، از جمله آنچه به موریکوس بخشیده بود. این جنگها در آغاز بسیار کامیاب و پیروزمندانه بود. در طی هشت سال، فوکاس شکستهای زیادی از ایرانیان خورد تا این که در سال ۶۱۰ م. سرداری رومی به نام هراکلیوس (Heraklios به معنای «شکوه هِرا» ایزدبانوی یونانی و همسر زئوس، در انگلیسی: Heraclius در نوشتارهای عربی: هرقل) بر فوکاس شورید و خود امپراتور روم شد.
هراکلیوس در حدود سال ۵۷۵ م. در کاپادوکیه (Cappadocia) زاده شد که در آن زمان بخشی از ارمنستان بود. مادرش هم اهل کاپادوکیه بود. از این رو برخی تاریخدانان او را در اصل ارمنی میدانند. پدر وی – که او هم هراکلیوس نام داشت – در جنگ میان بهرام چوبین و خسرو با پشتیبانی موریکوس – نقش مهمی داشت. از این رو پس از پیروزی خسرو در سال ۵۹۱ م.، موریکوس هراکلیوس پدر را به عنوان فرمانده سپاه روم در افریقا (Exarch of Africa) به شمال افریقا فرستاد و وی هراکلیوس پسر را – که در این زمان ۱۶ ساله بود - با خود به افریقا برد. هراکلیوس در سال ۶۱۰ م. در ۳۵ سالگی امپراتور روم شرقی شد. وی اقدامهای اصلاحی چندی در بیزانس انجام داد و توانست کمی اوضاع را کنترل کند.
در سال ۶۱۳ م. وقتی هراکلیوس در سوریه با ارتش ایران به فرماندهی فرّخان شهرواز (شهربراز) و شاهین وهمنزادگان روبرو شد شکست سنگینی خورد و بیشتر نیروهای خود را از دست داد. در این نبرد آسیای کهتر و کاپادوکیه به دست ایرانیان افتاد. شهربراز و شاهین به قلب امپراتوری روم شرقی تاختند و شام و فلسطین و مصر و لیبی را گشودند و به زیر فرمان شاهنشاه ساسانی درآوردند (دمشق: ۶۱۳ م.، اورشلیم: ۶۱۴ م، مصر: ۶۱۶ م.) شهربراز صلیب راستین را – که به باور مسیحیان عیسای مسیح بر آن به دار کشیده شده بود – به تیسفون فرستاد و این ضربهی روحی سنگینی برای رومیان مسیحی بود. (از این رو برخی از تاریخدانان، جنگهای هراکلیوس با ایران ساسانی را «نخستین جنگهای صلیبی» میدانند.) این همان رشته پیروزیهای ایرانیان است که در سورهی روم در قرآن از آنها یاد شده است: «روم شکست خورد. در سرزمینی نزدیک».
پیروزیهای ایرانیان همچنان ادامه داشت و خسرو دوم قدرتمندترین مرد زمین بود. وی خود را «خدایی در میان مردمان و مردی در میان خدایان» میدانست. خسرو به خاطر این پیروزیهای فراوان، فرنام یا لقب اَپرویز به معنای «شکست ناپذیر» را بر خود گذاشت. نزدیک بود که امپراتوری روم شرقی فروپاشد. در سال ۶۲۶ م. (سال ششم هجری) ارتش ایران به فرماندهی شهربراز شهر کنستانتین آباد (Constantinopolis یا Constantinople در نوشتارهای عربی: قُسطنطنیه) را محاصره کرده بود. خسرو دوم - که تجربهی پیروزیها و محبوبیت بهرام چوبین را از یاد نبرده بود - از پیروزی سرداران خود و محبوبیت آنان هراسیده بود و به آنان بدگمان شده بود. هراکلیوس در این زمان نامهای را به شهربراز رساند که در آن خسرو دستور داده بود شهربراز را بکشند. در راست یا دروغ بودن این نامه شک است و شاید این نیرنگ هراکلیوس بوده است. اما در هر صورت، شهربراز دست از محاصره کشید و با سپاه خود برگشت.
در سال ۶۲۷ م. ورق برگشت و سرنوشت جنگهای ایران و روم به سود رومیان شد. در این سال در نبرد نینوا (Battle of Nineveh) هراکلیوس با سپاه ایران روبرو شد. فرمانده سپاه ایران در این نبرد مردی ارمنی بود که در نوشتارهای یونانی لقبش «رازتس» (Rhazates) آمده است. والتر کیگی (Walter Kaegi) شکل اصلی آن را «رازاد» (Rhazadh) و نام اصلی او را «رخ وهان» (Roch Vehan) میداند. هراکلیوس سپاهی نزدیک ۵۰ هزار نفر داشت که ۴۰ هزار تن از آنان ترکان گوک (Gukturk) بودند. وقتی سپاه وی به ایران رسید ترکان به خاطر سرما و شرایط سخت زمستان ایران گریختند و هراکلیوس را با ده هزار تن تنها گذاشتند. سپاه ایران ۱۲ هزار تن بود. در این زمان به هراکلیوس خبر رسید که ۳ هزار تن نیروی کمکی به زودی به سپاه ایران خواهد رسید. از این رو وی نبرد را آغاز کرد. گویا در این نبرد رخ وهان هراکلیوس را به نبرد تن به تن فرامیخواند و هراکلیوس میتواند بر او چیره شده و او را بکشد. کشته شدن رخ وهان باعث شکست روحیهی سپاه ایران و روحیه گرفتن رومیان میشود. پس از هشت ساعت جنگ، رومیان پیروز میشوند و وقتی سه هزار نیروی کمکی ایرانی میرسد که دیگر کار از کار گذشته بود. از این زمان به بعد پیروزی رومیان آغاز میشود. و هراکلیوس میتواند امپراتوری روم را از نابودی نجات دهد و دوباره شام و سوریه و فلسطین و مصر را پس از نزدیک ۱۵ سال در طی صلح سال ۶۲۸ م. با شیرویه (پسر خسرو دوم و با لقب پادشاهی «قباد دوم») از ایرانیان پس بگیرد. البته، این پیروزیها دیری نپایید و چند سال بعد، در سال ۶۳۴ م. مسلمانان - که به جنگافزارهای ایران ساسانی دست یافته و افسران و سرداران ایرانی را همراه خود داشتند - به سوریه و شام و فلسطین و مصر تاختند و توانستند این سرزمینها را از دست رومیان به درآورند و مرزهای جنوبی امپراتوری بیزانس به بخشهایی از آسیای کهتر محدود شد. سپس سلجوقیان در سال ۱۰۷۱ م. در نبرد ملازگرد (در انگلیسی: Battle of Manzikert) آسیای کهتر را هم از بیزانس گرفتند و در سال ۱۴۵۳ م. سلطان محمد فاتح عثمانی توانست کنستانتینآباد را هم بگیرد و بساط امپراتوری روم شرقی را در هم پیچد.
دکتر والتر کیگی کتاب مهمی دربارهی زندگی و امپراتوری هراکلیوس نوشته است که برای شناخت شرایط این برهه از تاریخ ایران در پایان دوران ساسانیان میتواند سودمند باشد.
نام کتاب: هراکلیوس، امپراتور بیزانس (Heraclius, Emperor of Byzantium)
نویسنده: والتر کیگی (Walter Emil Kaegi)
ناشر: دانشگاه کمبریج
سال: ۲۰۰۳ م. / ۱۳۸۲ خ.
صفحه: ۳۷۲
والتر کیگی استاد تاریخ در دانشگاه شیکاگو است و چندین کتاب دربارهی تاریخ امپراتوری روم شرقی (بیزانس) نوشته است.
این کتاب زندگی هراکلیوس را از زمان زایش او تا مرگ و میراث او به عنوان امپراتور را بررسی میکند. فهرست گنجاندههای این کتاب چنین است:
فهرست نقشههابه گفتهی والتر کیگی این نخستین کتاب در زبان انگلیسی است که در یک صد سال گذشته به تمامی به زندگی و فرمانروایی هراکلیوس میپردازد و از دستاوردهای آخرین پژوهشها و یافتههای تاریخی و باستانشناسی استفاده میکند. با ترجمه و انتشار متنهای انتقادی بسیاری از آثار تاریخی و نیز یافت شدن کتابها و نوشتههای جدید و سکهها و دیگر سرچشمههای تاریخی، دانش ما از تاریخ امپراتوری روم شرقی افزایش یافته است.
فهرست تصویرها
سپاسگزاری
فهرست کوتهنوشتها
درآمد
فصل ۱: ارمنستان و افریقا: سالهای شکلگیری هراکلیوس
فصل ۲: چالشهای درونی و بیرونی در نخستین دههی فرمانروایی
فصل ۳: اقدامهای آفندی
فصل ۴: خطر و امید
فصل ۵: تجاوز به میانرودان (بینالنهرین)
فصل ۶: پنج سال سرنوشتساز
فصل ۷: دوبار آزموده
فصل ۸: از دست دادن کنترل
فصل ۹: نتیجهگیری
1 نظر:
سپاس
بسیار دقیق و سودمند
سپاس
شاید اگر عنوان فصل پنجم را تصرف میان رودان می نوشتید
روان تر بود الته
این واژه ی تجاوز زمان جنگ خیلی به کار می رفت حس می کنم کاربردش دارد کمرنگ می شود
نمیدانم
Post a Comment