آدینه ۲۰/خرداد/۱۳۹۰ - ۱۰/جون/۲۰۱۱
معمولا در توضیح «افول» تمدن خاورمیانه و در اصل تمدن «ایرانشهری» دلیلهای گوناگونی ارائه میشود. برخی، گاه از روی بیدانشی تاریخی و بیتوجه به رخدادها و شکوفایی پس از اسلام، تقصیر این «افول» را به گردن دین اسلام میاندازند. برخی دیگر نیز، با بیدانش تاریخی و از روی تقلید و بازگویی شنیدههایشان، گاه با پُز «روشنفکری» ریشه را در «استبداد شرقی» میدانند. گروهی دیگر از اینان هم با تکرار نظریهی مارکس، «شیوهی تولید آسیایی» را مقصر میدانند. خلاصه «هر کسی از ظن خود» در این میدان اسبی یا استری میراند. به تازگی به کتابی برخوردم که خیلی برایم جالب بود:
نام کتاب: افول ایرانشهر: آبیاری و محیط زیست در تاریخ خاورمیانه از ۵۰۰ پ.م. تا ۱۵۰۰ م.
The Decline of Iranshahr: Irrigation and Environments in the History of the Middle East, 500 B.C. to A.D. 1500
نویسنده: پیتر کریستنسن (Peter Christensen)
برگردان به انگلیسی: استیون سمپسون (Steven Sampson)
ناشر: انتشارات موزهی توسکولانوم (Museum Tusculanum) دانشگاه کپنهاگ
سال: ۱۹۹۳ م. / ۱۳۷۲ خ.
صفحه: ۳۵۲
این کتاب در اصل پایاننامهی دکتری پیتر کریستنسن (زادهی ۱۹۴۷ م./۱۳۲۶ خ. دانمارک) در سال ۱۹۹۱ م. / ۱۳۶۹ خ. بوده است که دو سال بعد پس از برگردان به انگلیسی به صورت کتابی منتشر شده است.
فهرست گنجاندههای کتاب چنین است:
پیشگفتار: تاریخ جامع، خاورمیانه و دیدگاه زیست محیطی
پارهی ۱: نقطههای آغاز: بُنمایهها و سرچشمهها
فصل ۱: «دورنمایی اندوهانگیز»: بیابانگردان، اسلام و استبداد شرقی
فصل ۲: خاورمیانه، ایرانشهر و شاهنشاهیهای ایران
فصل ۳: سرچشمهها
۱- تصویر ایران در سرچشمههای کلاسیک (یونانی)
۲- «خداینامه»: «شاه خوب» به عنوان بُنمایهای در تراداد (سنت) ایرانی
۳- ایرانشهر در سدهی دهم میلادی / چهارم هجری
۴- ارزیابی مالیاتی ایرانشهر: خلاصهای از آگاهیهای چندایی (کمّی)
پارهی ۲: دل ایرانشهر: میانرودان و خوزستان
دیباچه
فصل ۴: رودهای همزاد
فصل ۵: ساخت کندال (کانال)های سراسری
- کندال شاهانه
- خاورزمین «یونانی شده» ۱: بنیادهای یونانی و اشکانی در میانرودان
فصل ۶: اوج آبیاری: میانرودان در زمان فرمانروایی ساسانیان
فصل ۷: بحران سدهی هفتم میلادی: دُژاختری (فاجعه)های زیست محیطی و مردمنگاری
۱- میانرودان انبارهی بیماریها
۲- نخستین واگیر طاعون
فصل ۸: از بحران تا افول پیوسته: میانرودان میان دو واگیر طاعون
۱- بازسازی و پایایی در جنوب: بصره و واسط
۲- بیماری در منطقهی اروند (دجله): بغداد و نهروان
۳- فروریزی کندالهای سراسری
۴- افول میانرودان: یک برنهاده (فرضیه)
فصل ۹: خوزستان
۱- خوزستان در تصویرهای کلاسیک (یونانی) از ایران
۲- خوزستان در تراداد خداینامه
۳- افول خوزستان
پارهی ۳: واحههایی در پشته (فلات) ایران
فصل ۱۰: محیط زیست و تشنیکشناسی (تکنولوژی) آبیاری
فصل ۱۱: الگوهای نشیمهای (settlement) نخستین
۱- انقلاب تشنیکشناسی: معرفی قنات
۲- توصیف یونانیان از پشتهی ایران در نزدیک ۳۰۰ پ.م.
۳- خاور زمین یونانی شده ۲: بنیادهای یونانی
فصل ۱۲: رشد و پایاسازی الگوهای نشیمهای نو در جبال
۱- سپاهان (اصفهان)
۲- ری
۳- قنات-واحههای جبال
۴- واحههای آبیاری شده با رودخانه در جبال
خلاصه
یادداشت: کومس و گرگان
فصل ۱۳: فارس
۱- شیراز و مرودشت
۲- فیروزآباد
۳- دارابگرد و فسا: شهرزدایی و افول در شرق فارس
۴- وهشاپور (بیشاپور) و آرّادجان: شهرزدایی و افول در غرب فارس
۵- سیراف و بندرهای خلیج فارس
خلاصه
فصل ۱۴: کرمان
۱- مهاجرنشینی در شمال کرمان
۲- تُرنجش (انقباض) در جنوب کرمان
۳- پایایی در شمال کرمان
فصل ۱۵: خراسان
۱- مرو
۲- نیشاپور
۳- هرات
خلاصه
یادداشت: کُهستان
فصل ۱۶: آذربایجان
۱- در حاشیههای شاهنشاهی: آذربایجان در دوران ساسانی و عباسیان
۲- تبریز: پیدایش مرکز سیاسی نو
فصل ۱۷: خلاصهسازی و همسنجی: تفاوت منطقههای کوهستانی و دشت سیلابی
پارهی ۴: سیستان
فصل ۱۸: محیط فیزیکی و نخستین نشیمها
۱- از زرنکا تا سکاستان: سیستان در دوران هخامنشیان و اشکانیان
فصل ۱۹: اوج سیستان
۱- بافتار سیاسی
۲- گوالش شبکههای آبیاری کلان-مقیاس: ساخت نهر الطعام
فصل ۲۰: افول سیستان
خلاصه
نتیجهگیری
فصل ۲۱: افول و برگشتپذیری: الگوهایی در تاریخ ایرانشهر
کتاب بسیار جالبی به نظر میرسد به ویژه پس از انتشار آن چندین نقد در مجلههای مهم ایرانشناسی انگلیسیزبان دربارهی آن نوشته شد. من تاکنون ۷ نقد را پیدا کردهام.
هنوز همهی کتاب را نخواندهام اما در نگاه نخست هم عنوان کتاب و هم آغاز فصل یک برایم جالب بود:
- عنوان کتاب: نویسنده میگوید بهتر است در این بحث به جای خاورمیانه از «ایرانشهر» استفاده کنیم که از میانرودان (بینالنهرین) - که در زبان پارسی «دل ایرانشهر» خوانده میشده - تا فرارود (ماوراءالنهر) را میپوشاند. وی داستان مصر و دیگر بخشها را از بحث خود بیرون میگذارد. سپس همان گونه که از عنوان کتاب برمیآید از زمان هخامنشیان تا آغاز دوران صفویان را برمیرسد و تکیهی بحث را بر موضوع آبیاری و تغییرهای محیط زیستی و کشاورزی و تاثیر آنها بر تمدن متمرکز میکند.
- آغاز فصل ۱: نویسنده در این فصل به همان موضوع بند نخست این جستار اشاره میکند و همهی این گونه نظریهها را رد میکند و آنها را نابسنده و ناسنجیده و قدیمی میداند. مانند جهل، خرافه، استبداد، نبود امنیت سرمایه و ... اتفاقاً وی نیز میگوید از زمان هرودوت و افلاطون اصطلاح «استبداد شرقی» رایج شد و بدون دانش کافی دربارهی شیوههای کشورداری و زندگی مردم خاورزمین این اصطلاح تکرار شد و «خاورشناسان» نیز آن را تکرار کردند.
وی دربارهی اسلام مینویسد: از زمانی که در سدهی دوازدهم میلادی (دوران جنگهای صلیبی) دستگاه تبلیغاتی کلیسا همهی خاورمیانه را به عنوان «جامعهی مسلمانان» معرفی کرد تصور بر آن بوده است که در این منطقه همه مسلمان اند و همهی جنبههای زندگی زیر سلطهی کامل دین اسلام است. بدین ترتیب اسلام جای مهمی در نگاه خاورشناسان پیدا کرد. وی سپس نظر گوستاو فُن گرونهباوم (Gustav von Gronebaum) را مطرح میکند که بنیانگذار خاورشناسی در امریکای پس از جنگ جهانی دوم شد.
فن گرونهباوم معتقد بود که اسلام میان آنچه از آن خدا است و آنچه از آن قیصر است تفاوتی نمیگذارد [اشاره به سخن عیسا در انجیل که آن را به جدایی نهاد دین از نهاد سیاست تفسیر میکنند. شهربراز]. بنابراین اسلام بر همهی جنبههای زندگی سیطره پیدا کرد. متاسفانه اسلام پس از مدتی جبرگرا و غیرعقلانی و همهی چیزهای بد دیگر شد. و چون اسلام «میراث یونانی» را رد کرد مانع گسترش و گوالش (توسعه) اقتصادی شد و در شکلگیری خشونت سیاسی و دولتهای تمامخواه و رژیمهای ارتجاعی نقش مهمی بازی کرد!
میبینیم که این دید کلیسای دوران تاریک و برداشت غلط خاورشناسان همچنان در میان مردم غربی رایج است و دانشوران کمی توانستهاند این برداشت را تغییر دهند. زیرا رسانهها بدین گونه دانشوران مجالی نمیدهند و به قول سعدی «قلم در کف دشمن است».
کریستنسن سپس موضوع شبکههای پیچیده و پیشرفتهی آبیاری ایرانشهر را معرفی میکند که از زمان هخامنشیان و به ویژه اشکانیان پیدا شدند و در زمان ساسانیان به اوج خود رسیدند. اتفاقا این موضوعی است که زندهیاد دکتر محمد محمدی ملایری نیز در کتاب ارزشمند خود به نام «فرهنگ ایران در زمان انتقال از عصر ساسانی به دوران اسلامی» نیز بدان اشاره کرده است.
پس خواندن بیشتر کتاب این جستار را روزآمد خواهم کرد.
1 نظر:
با سپاس
عجب كتابي!
ای کاش کل کتاب را ترجمه می کردید
Post a Comment