سهشنبه ۹/شهریور/۱۳۸۹ - ۳۱/آگوست/۲۰۱۰
پس از ورود اروپاییان به شرق - به ویژه به هندوستان و ایران - در سدههای هفدهم و هژدهم میلادی، اروپاییان متوجه شباهت و همانندی زبانی میان این منطقه و کشورهای خودشان به ویژه میان زبان سانسکریت و اوستایی و زبانهای یونانی و لاتین شدند. اندک اندک نظریهی زبانهای آریایی شکل گرفت. در ابتدا نام این زبانها را «هندوژرمنیک» گذاشته بودند اما سپس بر نام هندواروپایی توافق شد. هم چنین به این نتیجه رسیدند که بایستی در دورانهای دور تاریخی مردمانی بوده باشند که به یک زبان مشترک و ریشهای به نام پُوروا-هندواروپایی (Proto-Indo-European = PIE) سخن میگفتهاند. در ابتدا این گروه زبانها - به ویژه شاخهی شرقی آنها - را زبانهای آریایی یا هندوآریایی میخواندند.
اما خاستگاه این مردمان به درستی دانسته نبود و هیچ کس بر آن همدل نبود. در اینجا بود که سیاست و قدرت وارد صحنه شد. بیشتر دانشمندان اروپایی بر پایهی «خودمحوری» و «خودمرکزبینی» همیشگیشان - که از یونان و روم به ارث برده بودند - بر این باور بودند که این مردمان در آغاز در نزدیکی شمال دریای سیاه و در اروپا بودند و از آنجا به همه جا پخش شدند. برپایهی این نظریه، آریاییان از شمال وارد هندوستان شدند و بر دراویدیها - که بومیان هندوستان بودند - چیرگی یافتند. در این نظریه آریاییان مردمی بودند با تمدن برتر از دراویدیها که حتا از نظر ظاهری نیز «برتری» داشتند یعنی پوست روشن و چشم بور و بلندبالا. به نظر میرسید که بریتانیاییها به دنبال پیشینهی تاریخی برای تجاوز و استعمار هندوستان بودند. در این بخش ردپایی از نژادپرستی هم دیده میشد و حتا برخی ادعا کردهاند که دولت بریتانیا به ماکس مولر، زبانشناس آلمانی، مبلغ کلانی داده بود (7500 پوند در آن دروان که برابر یک و نیم میلیون پوند امروزی است) تا نظریهی ورود آریاییان به هندوستان را مطرح کند!
نکتهی جالبی دربارهی زبانهای هندواروپایی وجود وامواژههایی از این خانواده در زبان فنلاندی یا فنلاندی-اوگری (Finno-Ugrian) است که نشان از نزدیکی جغرافیایی سخنگویان این دو خانواده در دورهای خاص در تاریخ دارد. تعیین زمان ورود این وامواژهها به زبان فنلاندی خود مشکلها و نتیجهگیریهای جالبی را دامن زده است که در زیر به یک مورد اشاره میکنم.
اما در دههی ۱۹۲۰ م./۱۳۰۰ خ. «تمدن درهی ایندوس [=هند]» کشف شد و موضوع «برتری» و پیشینگی تمدن آریاییان بر دراویدیها زیر پرسش رفت. برخی سوی پیکان را برگرداندند و گفتند که آریاییان قومهای «وحشی و بیابانگردی» بودند که به تمدن «برتر» هندی حمله کردند!
با قدرتگیری روسها و شوروی، خاستگاه آریاییان به جنوب روسیه و در دههی ۱۹۸۰ م. با کشف تمدن آندرُنُوُ (Andronovo) و «مجموعهی باستانشناختی باختریه-مرگیانه [=بلخ و مرو]» (Bactria–Margiana Archaeological Complex = BMAC) این خاستگاه به آسیای میانه - که در آن دوران هنوز زیر فرمان شوروی بود - منتقل شد.
سپس تمدنهای آناتولی (آسیای کهتر) مانند هیتیها شناخته شدند و روشن شد که مسئلهی خاستگاه نخستین آریاییان پیچیدهتر از اینها است.
جالب آن که از دههی ۱۹۸۰ م/۱۳۶۰ خ. گروهی افراطی در هندوستان برپایهی سودهای ملی و مذهبی و گاه تا حد نژادپرستی باور دارند که خاستگاه آریاییان هندوستان بوده و تمام زبانهای هندواروپایی از هندوستان ریشه گرفتهاند. برای نمونه این گروه میگویند چون وامواژههای زبان فنلاندی از سانسکریت تازهتر است پس ریشهی این زبانها در هند بوده بعد به ایران آمده و از آنجا به فنلاندی رفته است. کتاب زیر به این گونه نظریههای بومی هندیان دربارهی مهاجرت آریاییان میپردازد
نام کتاب: جویش خاستگاه فرهنگ ودایی: بحث خاستگاه هندوآریاییان
(The Quest for the Origins of Vedic Culture: The Indo-Aryan Migration Debate)
نویسنده: ادوین بریانت (Edwin Bryant)
ناشر: انتشارات دانشگاه آکسفورد
سال انتشار: ۲۰۰۴ م./ ۱۳۸۳ خ.
صفحه: ۴۱۶
برخی از این هندوان گاه مسئله پیشینگی را به دین هم میرساندند و ادعا میکنند که هندوان ساکنان اصلی هندوستان هستند و مسلمانان و مسیحیان بیگانه و متجاوز هستند و باید بیرون رانده شوند. حتا یکی از این افراطیان هندی به نام «پی. ان. اوک» (P. N. Oak) - که طرفدارانش او را «پرفسور» هم کردهاند - برپایهی شباهت تلفظ Christianity و Krishna-ty ادعا میکرد که مسیحیت همان کریشنا است! کتابی هم نوشته است به نام Christianity is Chrisn-nity. وی «تاج محل» و حتا کعبه را از معبدهای دین هندو میدانست!
کتابهای فراوانی دربارهی خاستگاه هندواروپاییان و آریاییان نوشته شده است که تازهترین آنها در سال ۲۰۰۷ م/ ۱۳۸۶ خ. در هلند منتشر شده است.
نام کتاب: خاستگاه هندوایرانیان (The Origin of the Indo-Iranians)
نویسنده: اِلِنا افیمونا کوزمینا (Elena Efimovna Kuzʹmina) و جیمز مالوری (J. P. Mallory)
سال انتشار: ۲۰۰۷ م/ ۱۳۸۶ خ
ناشر: انتشارات بریل هلند
صفحه: ۷۶۳
اما شاید جالبترین پژوهش در این زمینه کار یک هممیهن ایرانی به نام دکتر جهانشاه درخشانی (زاده ۱۳۲۳ خ. تهران) باشد. وی در شهر اشتوتگارت آلمان در رشتهی معماری دانش آموخته است و در دانشگاه ایروان ارمنستان دکتری تاریخ خاور نزدیک را گرفته است. دکتر درخشانی پس از بیست سال انباشت داده و پژوهش در آثار زبانی و باستانشناختی به جا مانده در میانرودان و فلات ایران و زبانهای سومری و اکدی و آشوری و دیگر زبانها به نتیجه رسیده است که خاستگاه آریاییان همین فلات ایران و به ویژه در جنوب ایران بوده است. وی در سال ۱۹۹۸ م/ ۱۳۷۷ خ. کتابی در تهران به زبان آلمانی نوشت به نام «دانشنامه کاشان، مردم کاشی، اَمَرد، پارس و دیگر ایرانیان» که در سال ۲۰۰۳ م/ ۱۳۸۲ خ. ترجمهی پارسی آن منتشر شد. وی سپس در سال ۲۰۰۱ م/ ۱۳۸۰ خ. مقالهای در مجلهی پژوهشی «ایران و قفقاز» منتشر کرد با نام «برخی از دیرینترین ردهای آریاییان: مدرکهای از هزارههای چهارم و سوم پیش از میلاد» (Some Earliest Traces of the Aryan: Evidence from the 4th and 3rd Millennium B.C.) گفتوگوی جالب و مفصلی با دکتر درخشانی را میتوانید در این نشانی بخوانید.
Tuesday, August 31, 2010
خاستگاه آریاییان و داستان مهاجرت آنان
نوشتهی
شهربراز |
ساعت:
10:23 PM |
پيوند دایمی
4 نظر داده شده |
نظردهی
دستهبندی تاريخ باستان , كتاب
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
4 نظر:
دانش زبان و زبان شناسی بسیار پویا و گسترده است. در همین مقوله شاخه زبانهای هند و اروپایی، بررسی و مقایسه زبانهای مناطق و خانوادههای مختلف هند و اروپایی باعث شده است که خیلی از زبانهای باستانی و ریشهای این خانواده شناسایی شوند و کمک بزرگی به ریشه یابی زبانها شود. نوشته خوبی بود. سپاسگزارم. پیروز باشید.
دوست گرامی، مقالهی شما را خواندم. مانند همیشه مطالب تازهای در آن یافت میشد. ولی برایم جای شگفتی است که از جهانشاه درخشانی، در کنار افرادی که به جریانهای فکری ملیگرایی افراطی تعلق دارند یاد نمودهاید. در کتاب ایشان ادعاهای فراوانی وجود دارد، ولی ارزش کتاب در استفادهی فراوان از منابع دست اول میباشد. مهجور ماندن چنین کتابی برایم جای پرسش و شگفتی دارد. امیدوارم که روزی متخصصان زبانهای باستانی نظریههای ایشان را منصافه و به طور علمی نقد نمایند. از میان پژوهشگران ایرانی تنها رضا مرادی غیاثآبادی را میشناسم که این کتاب را ستوده است. دیگر اظهار نظری در این زمینه نخواندهام. در ضمن نام آلمانی کتاب Die Arier in Den Nahöstlichen Quellen Des 3. Und 2. Jahrtausends V. Chr. میباشد و ارتباطی با دانشنامهی کاشان ندارد. دانشنامهی کاشان به عنوان مجلدهای سوم و چهارمش ترجمهای البته کاملتر از متن آلمانی انتشار داده است.
به فرشید
درود و سپاس از سخنان مهرآمیزتان.
من به هیچ روی نخواسته ام کار دکتر درخشانی را با افراطیان همبَر (مقایسه) کنم. همان گونه که کار پژوهشی النا کوزمینا و جیمز مالوری را هم یاد کرده ام. امیدوارم سوءتفاهم نشده باشد.
با سپاس
شهربراز
بسیار جالب بود و چه خوب که ایرانی با غیرتی پیدا شد که این نکته که خاستگاه در آریایان در سرزمین ما باستی بوده باشد را به روش علمی مدرن نشان داد در همین سالهای اخیر کشورهای بالکان کم کم دارند پی میبرند که نیاکانشان ایرانی بوده است هر چند ترکها بزور میخواهند به انها بپذیرانند که نخیر همه مردم دنیا ترکند و من بارها در زبانهای بسیار دور افتاده به واژگانی که یکسره ایرانیند بر خورده بودم و در کتابی رومی به نام جنگ یوگورتا مورخ ان نوشته است گ در گذشته های بسیار دور (خود کتاب در ان زمان 2200 سال پیش نوشته شده بوده است) ایرانیان و ارمنیان ناوگانی را در راستای دریای مدیترانه به سوی غرب گسیل کردند و تا انسوی کرانه های اسپانیا هم رفتند(شاید بسوی آمریکا)و در مسیرشان با مردم بومی شمال آفریقا و جنوب اسپانیا آمیختند و شماری در انجاها ماندگار شدند و امروزه بربرهای شمال آفریقا و مردم جنوب اسپانیا شباهت بسیاری به ایرانیان دارند
دیگر زبان مجاری هاست که پر از نمونه های گمانناپذیر ایرانی است و خود انها هم مانند بالکانها دارند به ریشه ایرانی هویتشان مینگرند
Post a Comment