سهشنبه ۱۲/خرداد/۱۳۸۸ - ۲/جون/۲۰۰۹
همان طور که میدانیم در ایران باستان جامعه به چند طبقه تقسیم میشده است. این طبقهبندی از ویژگیهای جامعهی آریایی (هندوایرانی) باستان بوده که در زمان هخامنشی و اشکانی و ساسانی نیز ادامه یافت. در شاهنامه این طبقهبندی را به جمشید نسبت دادهاند. نام یکی از طبقهها در نسخههای رایج شاهنامه «کاتوزیان» نوشته شده است:
ز هر انجمن پیشهور گرد کرد ------------ بدین اندرون نیز پنجاه خورد
گروهی که کاتوزیان خوانیاش ------------ به رسم پرستندگان دانیاش
جدا کردشان از میان گروه -------------- پرستنده را جایگه کرد کوه
بدان تا پرستش بود کارشان ---------------- نوان پیش روشن جهاندارشان
صفی بر دگر دست بنشاندند ---------------- همی نام نیساریان خواندند
کجا شیرمردان جنگاورند ----------------- فروزندهی لشکر و کشورند
کزیشان بود تخت شاهی به جای -------------- وزیشان بود نام مردی به پای
بسودی سدیگر گره را شناس ---------- کجا نیست از کس بریشان سپاس
بکارند و ورزند و خود بدروند -------------- به گاه خورش سرزنش نشنوند
چهارم که خوانند اهتوخوشی ------------------- همان دستورزان اباسرکشی
کجا کارشان همگنان پیشه بود ------------------ روانشان همیشه پراندیشه بود
حال آن که طبق دانستههای زبانشناختی و زبان پهلوی (پارسی میانه) نامهای درست این چهار گروه چنین است:
- کاتوزیان: آترونیان
- نیساریان: تیشتاریان = ارتشتاران
- بسودی: واستریوشان (پیشهوران)
- اهتوخوشی: هوتُخشیان
- کاتوزیان: این نام هیچ ریشهای در زبان پارسی ندارد و در واقع به خاطر بیسوادی نسخهنویسان شاهنامه به این روز افتاده است. یعنی فردوسی واژهی اصلی پهلوی را به کار برده اما نسخهنویسان در سدههای بعد چون آن واژه را نمیفهمیدند آن را به سلیقهی خود تغییر دادهاند. در شاهنامه به تصحیح دکتر جلال خالقی مطلق واژهی اصلی «آتوربان» آمده به معنای نگهبان آتش یعنی لنگه (مصرع) چنین بوده: گروهی که آتوربان خوانیاش. شادروان احمد تفضلی مقالهی مفصلی دربارهی شکل درست نام این چهار گروه دارد که من بخش مربوط به گروه اول را میآورم و باقی را میتوانید در این نشانی بخوانید:
بنونیست بر اساسِ ضبطِ فولرس، صورتِ کلمه را آموزیان (سروران، رؤسا) دانسته است که به نظرِ او مشتق از فعلِ آموختن «تعلیم دادن» است. اما این توجیه پذیرفتنی نیست، زیرا گونهی «آموزیان» در نسخههای متأخّرِ غیرِ قابلِ اعتماد ضبط شده است، در حالی که در نسخههای قدیمتر صورتهای دیگری آمده است که نسخهبرداران به سببِ ناشناختنِ کلمه آن را به صورتِ آموزیان، که واژهای شناخته بر آنان بوده، درآوردهاند. علاوه بر آن، صفتِ مشتق از مادهی مضارع با اضافهی پسوندِ -ی (در پهلوی یگ)، اگر هم وجود داشته باشد، نادر است. بنابراین، باید نامِ این طبقه نیز، همانندی سه طبقهی دیگر، واژهای عالمانه باشد.
بعضی دیگر از دانشمندان آتوریان را به عنوانِ صورتِ اصلی پیشنهاد کرده و آن را جمعِ
آتوری منسوب به آتور (= آذر) دانسته و «نگاهبانِ آتش» معنی کردهاند. این پیشنهاد نیز مقبول نیست، زیرا نامِ طبقهی روحانیان در اوستا و پهلوی (نک. به بخشهای بعد) هیچگونه ارتباطی با «آذر» - که صورتِ ملفوظ آن در عهدِ ساسانی آدُر بوده است - ندارد. به نظر نگارنده، فردوسی احتمالاً صورتِ آتورنیان را به کار برده است که مقلوبِ آترونیان است و این کلمه خود جمعِ آترونی (مشتق از آترونیگِ پهلوی) است. با در نظر گرفتنِ این که واژهی «روحانی» در زبانِ پهلوی آسرون با «س» است، چگونه میتوان صورتِ مضبوط در شاهنامه را - که با «ت» (یا ث) بوده - توجیه کرد؟
برای پاسخ به این سؤال باید یادآوری کرد که واژهی آسْرونِ پهلوی مشتق از صورتِ اوستایی آثرون است و تذکّرِ این نکته نیز لازم است که صدای «ث»ی اوستایی، که در پهلوی وجود ندارد و در خط نیز برای آن نشانهای نیست، در دستگاهِ نگارشِ تاریخی و نیز در کلماتِ عالمانه در خطِ پهلوی گاهی به صورتِ «س» و گاهی به صورتِ «ت» نشان داده میشود. مثلاً
گاثو - گاس/ گاه
چثره - چتر / چهر
خشثره - شتر / شَهْر
بنابراین، کلمهی اوستایی آثرون میتوانسته، علاوه بر املای متداولِ اسرون، به صورتِ اترون نیز ضبط شود. در واقع چنین ضبطی در یکی از متونِ فارسی میانهی مانوی به صورتِ اترون آمده است.
از این صورت میتوان صفتِ نسبی آترونیگ و جمعِ آن آترونیگان را بازسازی کرد که میتواند به فارسی به شکلِ آترونی و آترونیان (یا آثرونی و آثرونیان) درآید. احتمالاً فردوسی چنین صورتی را در منبعِ فارسی خود، شاهنامهی ابومنصوری، یافته بوده است. تبدیلِ آترونیان به آترنیان یا آتورنیان برای سهولتِ تلفظ بوده است. بنابراین، بیت را بدین گونه میخوانیم:
گروهی که آتورنیان خوانیاش / به رسم پرستندگان دانیاش
0 نظر:
Post a Comment