پنجشنبه ۲۹/خرداد/۱۳۸۸ - ۱۸/جون/۲۰۰۹
همان طور که در نوشتههای پیشین گفتم در حال خواندن کتاب ارزشمند «سبکشناسی» نوشتهی شادروان استاد محمدتقی بهار (ملکالشعرا) هستم. امروز هم مطلب دیگری از این کتاب نقل میکنم دربارهی تصویرگری در ایران.
شاید باور همگانی آن باشد که تصویرگری کتابها در ایران از سدههای میانی دوران اسلامی و به خصوص از زمان مغولان آغاز شده باشد. اما چنین نیست و تصویرگری کتاب دست کم به دوران ساسانیان میرسد.
۱- مانی، پیامبر ایرانی که در سدهی سوم میلادی از پدرومادری اشکانی در میانرودان (بینالنهرین) زاده شد، به نقاشی مشهور است. دستهای از پیروان مانی را «نیوشگان» یا شنوندگان میگفتند و منظور مردم بیسوادی بود که تنها میتوانستند آموزههای دینی را بشنوند. برای آنان کتابهای دینی را به صورت نقاشی تهیه میکردند و کتاب «ارژنگ» یا «ارتنگ» مشهورترین این کتابها است. حتا بعدها ارژنگ به کتابی گفته شد که برای آموزش نقاشی به کار میرود!
۲- حمزه بن حسن اصفهانی، تاریخنگار ایرانی سدهی سوم هجری، از کتاب پادشاهان ساسانی یاد میکند که در آن تصویر شاهان نقاشی شده بوده و رنگ و شکل لباس هر پادشاه را از روی آن کتاب توصیف کرده است.
۳- طبری در تاریخ خود مینویسد «در نزد خیذر افشین از عهد قدیم کتابی بود مذهّب و مرصّع و به دیبا آراسته». (خیدر پسر کاوس - که در عربی به او حیدر بن قابوس گفته شده و مشهور به افشین است - همان سردار و شاهزادهی ایران اهل اشروسنه در فرارود بود که به فرمان خلیفهی عباسی با بابک خرمدین جنگید.)
۴- نسخهای از کتاب «اردایویراژنامک» یا ارداویرافنامه - که کتاب اخلاقی و سرگذشت سفر روحانی ارداویراف به بهشت و دوزخ است - به فارسی منظوم شده و غالب صفحههای آن داری نقش و تصویر است و تقلید از قدیم را نشان میدهد.
۵- ذکر نقشهای شاهنامه در ادبیات قدیم به فراوانی آمده است و نشان میدهد از همان سدههای نخستین پس از اسلام نیز شاهنامهها دارای تصویر بودهاند. مُنجیک ترمذی، شاعر سدهی چهارم هجری، میگوید:
به شاهنامه بر ار هیبت تو نقش کنند ------ ز شاهنامه به میدان رود به جنگ فراز
ز هیبت تو عدو نقش شاهنامه شود ----------- کزو نه مرد به کار آید و نه اسپ و نه ساز
۶- در مقدمهی شاهنامهی ابومنصوری نیز در قسمت مربوط به کلیله و دمنهای که رودکی به شعر پارسی درآورد میگوید: «رودکی را فرمود تا به نظم آورد و کلیله و دمنه اندر زبان خرد و بزرگ افتاد و نام او بدین زنده گشت و این نامه از او یادگاری بماند. پس ... تصاویر افزودند تا هر کس را خوش آید دیدن و خواندن آن.»
۷- راوندی در کتاب خود به نام «راحة الصدور» [=آرامش دلها] میگوید که «سلطان طغرل سفینهای میساخت و «جمال نقاش» آن را به نقوش مزین میکرد». (سفینه: جُنگ شعر]
خاستگاه:
سبکشناسی، محمدتقی بهار، جلد ۱، ص ۲۹۷ و ۲۹۸
Thursday, June 18, 2009
تصویرگری کتاب
نوشتهی
شهربراز |
ساعت:
8:58 AM |
پيوند دایمی
0 نظر داده شده |
نظردهی
دستهبندی تاریخ میانی , كتاب
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
0 نظر:
Post a Comment