Saturday, June 20, 2009

برج پایکولی

شنبه ۳۰/خرداد/۱۳۸۸ - ۲۰/جون/۲۰۰۹

پس از شاپور یکم ساسانی (درگذشته: ۲۷۲ م.) - پسر اردشیر بابکان و از مقتدرترین شاهان ساسانی که در مدت فرمانروایی خود سه امپراتور روم را شکست داد - پسرش هرمزد به تخت نشست. هرمز یک سال بیشتر شاه نبود و پس از وی برادرش بهرام یکم شاه شد. تخت بهرام یکم نیز پس از ۳ سال شاهی به پسرش بهرام دوم رسید. در زمان بهرام یکم و دوم نفوذ موبدان زرتشتی در سیاست بسیار زیاد شده بود. به ویژه کرتیر، موبدان موبد ایران، که سبب کشتار مانی و سرکوب و شکنجه‌ی پیروانش شد. از این رو وقتی در سال ۲۹۳ م. بهرام سوم سکانشاه [=شاه سکاها]، فرزند بهرام دوم، به تخت نشست بزرگان ایران - که از وضع نابسامان خسته شده بودند - از پسر دیگر شاپور یکم به نام نرسی یکم درخواست کردند که قدرت را به دست گیرد.

نرسی در آن زمان شاه ارمنستان بود. نرسی به سوی پایتخت ساسانی یعنی شهر تیسفون به راه افتاد. در شمال قصر شیرین امروزی، نرسی و بهرام سوم درگیر شدند و نرسی بهرام سوم را شکست داد. برجی در یادبود این پیروزی برپا داشته شد که در هر چهار سوی آن نیم‌تندیس (bust) نرسی نیز کنده شده بود. این منطقه در خود سنگ‌نبشته خایان ی نیکترا (Xāyān ī Nīkatrā) خوانده شده اما امروزه نام آن پایکولی است و در کردستان عراق افتاده است.

این سنگ‌نبشته به دو زبان رسمی آن دوره یعنی پهلوی ساسانی و پهلوی اشکانی نوشته شده است. امروزه دیوارهای این برج فرو ریخته و تنها قاعده و پایه‌ی آن برجا است. بیشتر سنگ‌های نوشته‌دار از بین رفته و باقی‌مانده‌ی آنها نیز در اطراف پراکنده شده است.


نمای عمومی برج پایکولی


قطعه‌ای از سنگ‌نبشته‌ی پایکولی


قطعه‌ی دیگری از سنگ‌نبشته‌ی پایکولی

(عکس‌ها از پروژه‌ی پایکولی گرفته شده که به زبان ایتالیایی است.)

در سال ۱۸۴۳ م. / ۱۲۲۲ خ. سر هنری راولینسون، خاورشناس انگلیسی، رونویسی از متن این سنگ‌نبشته تهیه کرد. راولینسون همان کسی است که خط هیروگلیف مصری و نیز خط میخی پارسی سنگ‌نبشته‌ی داریوش بزرگ در بیستون را رازگشایی کرد. در سال ۱۸۶۸ م. / ۱۲۴۷ خ. توماس در «مجله‌ی انجمن پادشاهی مطالعات آسیایی» ترجمه‌ی ناقصی از آن را منتشر کرد که بر پایه‌ی رونویس‌های راولینسون بود. سپس ارنست هرتسفلد (Ernst Herzfeld) در سال ۱۹۱۱ م. / ۱۲۹۰ خ. و باز در سال ۱۹۱۳ م. / ۱۲۹۲ خ. به پایکولی شتافت و از قطعه سنگ‌های بازمانده عکس برداشت و قالب گرفت. در سال ۱۹۱۴ م. شرحی از مندرجات سنگ‌نبشته را در «یادداشت‌های فرهنگستان برلین» منتشر کرد و ده سال بعد در سال ۱۹۲۴ م. / ۱۳۰۳ خ. صورت اصلی سنگ‌نبشته و تصویرهای پایکولی را در دو جلد بزرگ منتشر کرد. این کتاب «پایکولی: شرح بنا و سنگ‌نبشته‌ی اوایل تاریخ شاهنشاهی ساسانیان» (Paikuli: Monument and Inscription of the Early History of the Sasanian Empire) نام دارد. جلد نخست شامل شرح و توضیح است و جلد دوم مخصوص عکس‌ها. همچنین ترجمه‌ی انگلیسی و شرح و توضیح کامل با فهرست واژگان این سنگ‌نبشته را هم منتشر کرد. این کتاب حاوی اطلاعات بسیار سودمندی است و آگاهی فراوانی از دو زبان پهلوی ساسانی و پهلوی اشکانی به دست داده است.


ارنست هرتسفلد در پارسه (تخت جمشید)

در اینجا ترجمه‌ای از متن انگلیسی (قالب پی.دی.اف اندازه ۲۲۲ کیلوبایت / ۴۶ صفحه) را می‌آورم که در پایگاه پروژه‌ی ساسانیکا گذاشته شده است. ترجمه‌ی انگلیسی کار پرودس شروو (Prods Skjærvø) است.

من بغ مزدیسنی نرسه هستم شاه شاهان ایران و انیران که تخمه از ایزدان دارم، پور بغ مزدیسنی شاپور شاه شاهان ایران و انیران که تخمه از ایزدان داشت و نوه‌ی شاه شاهان ارتخشیر ام.

این یادبود از نرسه است. این یادبود را برافراشتیم و در اینجا گذاشتیم چون می‌خواستیم دانسته شود که:

من شاه ارمن بودم و ما در ارمن می‌زیستیم تا این که ورهران [دوم] شاه شاهان و پسر ورهران [یکم] درگذشت.

وَهنام، پور تَتروس، با ناراستی خودش و با یاری اهریمن و دیوان، دیهیم شاهی را بر سر ورهران، سکانشاه، گذاشت و مرا از این کار آگاه نکرد.

دیگر شاهزادگان را نیز آگاه نکرد.

پس شاهزادگان و بزرگان و نژادگان پارسی و پارتی آگاه شدند که وهنام، پور تتروس، دیهیم شاهی را بر سر ورهران سکانشاه گذاشته است. ....

پس شاپور ارگ‌بَد، شاهزاده نرسه پسر ساسان، پاپگ بیدَخش، ارتخشیر هزاربَد، سردار رخش، ارتخشیر سورن، اوهرمزد وَراز، ورهان‌داد [=بهرام‌داد؟] خدای اوندیگان، و دیگر شاهزادگان و بزرگان و خاندان و نژادگان و پارسیان و پارتیان که بزرگترین و بهترین و نژاده‌ترین مردم در استان‌های زیر فرمان من بودند اندرز ایزدان را پذیرفتند و پیکی به سوی من فرستادند.
من پیک شاهزادگان و ارگ‌بد و بزرگان و نژادگان را پذیره شدم....

بغ: خدا / مزدیسنی: مزداپرست / تخمه: ریشه، نسل
ارتخشیر: اردشیر / ورهران: بهرام / وهنام: بهنام
انیران: غیرایرانی / ارمن: ارمنستان
ارگبد: فرمانده ارگ شاهی / هزاربد: پایه‌ی ارتشی به معنای فرمانده هزار نفر
خدای: بزرگ و صاحب (lord) / اوندیگان: اندیجان
بیدخش: لقب مرزبان ارمنستان و گرجستان

باقی متن انگلیسی را می‌توانید در نشانی داده شده در پروژه‌ی ساسانیکا بخوانید.

خاستگاه:
ایران در زمان ساسانیان، آرتور کریستنسن، ترجمه‌ی رشید یاسمی، چاپ چهارم، تهران ۱۳۵۱


پی‌نوشت:
دوستی پرسیده بود که «بغ» به معنای «خدای» است و چرا برای شاه گذاشته‌ای؟ در پاسخ می‌گویم این عبارت را از فصل سوم کتاب «تاریخ هفت پادشاهی بزرگ خاوری، کتاب ششم: ساسانیان» نوشته‌ی جرج راولینسون برداشته‌ام (این کتاب را نزدیک دو سال پیش معرفی کردم). در این فصل متن سکه و نیز سنگ‌نبشته‌ای از اردشیر پاپکان را چنین نقل کرده است: «مزدیسنی بغ ارتخشتر شاهان شاه ائیران مینوچتر یزدان» یعنی اردشیر شاه شاهان ایران بغ مزدیسنی که تخمه از ایزدان دارد. (در ترجمه‌ی انگلیسی Ormazd-worshipping Divine King Artaxerxes آمده است).

5 نظر:

Anonymous said...

درود
دوست گرامی خوشنودم که بروز کردید. بویژه مطالب شما در مورد علی سامی بسیار آموزنده بود. و البته تمامی نوشتارهایتان آموزنده است.

علی دوستزاده

Anonymous said...

سلام . بسيار عالي بود . استفاده برديم . خصوصا كه اينجانب اهل قصرشيرين هستم .
1 سوال داشتم! با توجه به اينكه اينجانب دوره كارشناسي را در رشته مهندسي مكانيك گذراندم آيا مي توانم در كارشناسي ارشد رشته باستان شناسي شركت كنم؟ لطفا مرا راهنمايي كنيد...ممنونم

سياوش said...

راولينسون را با شامپوليون اشتباه گرفته اي. رازگشاي خط هيروگليف مصري ژان فرانسوا شامپوليون است

زروانداد said...

اسکیاروو (Prods Skjærvø)
با درود و سپاس از وبلاگ ارزنده و متین شما، نام این آقا "شروو" تلفظ می شود و نروژی است

shahrbaraz said...

به زروانداد
با سپاس از شما. بله پس از نوشتن این جستار در یک سال و نیم پیش تلفظ درست نام شروو را فهمیدم اما یادم نبود در اینجا به کار برده ام. ممنون از یادآوری شما. اصلاح کردم.

شهربراز