Friday, January 17, 2020

معرفی کتاب آذر استروشنی - بخش دوم

آدینه ٢٧/دی/١٣٩٨ – ١٧/ژانویه/٢٠٢٠

پس از معرفی کتاب «آذر استروشنی یا شمشیر اسپارتاکوس»، خوانندگان عزیزی خواستار آگاهی بیشتر درباره‌ی این کتاب شدند. از این رو با آقای یوسف امیری تماس گرفتم و از او خواستم که آگاهی بیشتری برای انتشار در این وبلاگ در اختیارم قرار بدهد.

در اینجا گوشه‌هایی از این کتاب را می‌آورم و شکل کامل آنها را در سایت «پارسی انجمن» به صورت پی.دی.اف قرار خواهم داد.

نخست بخشی از دیباچه‌ی این کتاب که پژوهش آقای یوسف امیری است درباره‌ی تفاوت گویش تاجیکی و گویش ایرانی زبان پارسی:

نکته‌هایی درباره‌ی زبان داستان آذر استروشنی
پژوهش یوسف امیری

در این بخش، به طور فشرده و کوتاه به چند نکته درباره‌ی زبان این داستان (پارسی با گویش تاجیکی) می‌پردازم و برای آگاهی بیشتر درباره‌ی جنبه‌های تاریخی و جغرافیاییِ اشاره شده در این داستان خوانندگان علاقه‌مند را به کتاب‌های تاریخی و جغرافیایی مربوط راهنما می‌شوم.

زبان پدیده‌ی زنده و پویایی است و در هر جغرافیایی، گوناگونی خویش را می‌یابد. طبیعی است که گویش تاجیکی زبان پارسی نیز ویژگی‌های محلی خود را داشته باشد. ما سبک نگارش و گویش تاجیکی نثر داستان را نگه داشته‌ایم تا خوانندگانی ایرانی با گویش تاجیکی آشنا شوند زیرا که هم گوناگونی، زیبایی می‌آفریند و هم خوانندگان ایرانی خواهند دانست که تنها زبان رسمی و رایج در ایران نیست که زبان پارسی به شمار می‌رود. بلکه میلیون‌ها ایرانی و پارسی‌گو در جهان هستند که به گویش‌های دیگری از پارسی سخن می‌گویند.

ما کوشیده‌ایم با برگرداندن این داستان از خط سیریلیک به خط پارسی این فاصله‌های مصنوعی و سیاسی را کم کنیم و میان پارسی‌گویان ایران و تاجیکستان پل بزنیم و به آنان نشان دهیم که چه اندازه میراث مشترک دارند.

نثر پارسی تاجیکی نثری است چالاک و سبک و تهی از لفّاظی و تکّلف‌هایی که به ویژه از دوران صفویان و قاجار در نثر پارسی رایج در ایران راه یافت. با جنبش مشروطه در ایران، نویسندگان ایرانی تلاش کردند که آن رخوت و نکبت را از زبان بیرون برانند اما این مشکل هنوز هم از نثر رایج در برخی متن‌های نوشته شده در ایران دست بردار نیست.

در اینجا به چند ویژگی گویش تاجیکی زبان پارسی اشاره‌هایی می‌کنم:

١) وام‌واژه‌ها
از آنجا که کشور تاجیکستان بخشی از اتحاد شوروی بود و راه ارتباطی آنها با دنیای خارجی از راه زبان روسی بود، طبیعی است که وام‌واژه‌های فراوانی – به ویژه در زمینه‌ی دانش‌ها و پدیده‌های جدید - از زبان روسی وارد زبان پارسی مردم تاجیکستان شده است. همان گونه که در ایران این گونه وام‌واژه‌ها بیشتر با تلفظ فرانسوی – و به تازگی با تلفظ انگلیسی – وارد زبان پارسی شده است. برای نمونه نام پایتخت یونان در زبان یونانی Athina («آثینا»، در خط یونانی: Αθήνα) است اما در فرانسوی «آتن» (Athènes) گفته می‌شود و با همین تلفظ وارد زبان پارسی ایران شده است. همین نام در روسی «آفینا» (در خط سیریلیک: Афины) خوانده می‌شود و با این شکل وارد زبان پارسی تاجیکستان شده است. ما در این ویراست از داستان، بسیاری از این گونه نام‌های خاص را به شکل رایج در گویش ایران درآورده‌ایم اما اصل وام‌واژه در گویش تاجیکی را در پانویس آورده‌ایم تا امانت را رعایت کرده باشیم.


٢) تلفظ
چند مورد مهم از تفاوت در تلفظ میان گویش رسمی ایران و تاجیکستان عبارت اند از:

- «اماله» از نظر واژگانی به معنای «خم کردن» است و در اصطلاح ادبی و دستوری یعنی میل دادن «زبَر (فتحه، ـَ)» به سوی «زیر (کسره، ـِ)» و «الف» به سوی «یاء» است نمونه از فردوسی توسی در شاهنامه:

همه برکشیدند گُردان سلیح -------------- به دل خشمناک و زبان پُر مزیح

مانند: مزاح ← مزیح، سلاح ← سلیح. نمونه‌های دیگر خضاب ← خضیب، رکاب ← رکیب، جهاز ← جهیز، و مانند آن.

در گویش تاجیکی، برخی واژه‌ها به گونه‌ی «اماله» تلفظ می‌شوند. برای نمونه «خاست ← خیست» یا «افتاد ← افتید».

- مجهول و معروف: در زبان پارسی میانه، افزون بر صداهای کوتاه یعنی زیر و زبر و پیش (یا ـِ، ـَ، ـُ) و صداهای بلند یعنی «آ، ـو، ـی»، دو صدای دیگر نیز وجود داشته است: یکی «ـُو»ی کوتاه و یکی «ـی» کوتاه که صدای آنها از «ـو»ی بلند و «ـی» بلند کوتاه‌تر و از «ـُ» و «ـِ» بلندتر بوده است. «ـو»ی بلند را «واو معروف (آشکارا)» و «ـو»ی کوتاه را «واو مجهول (پنهان)» می‌گویند. به همین ترتیب «ـی» بلند را «یای معروف» و «ـی» کوتاه را «یای مجهول» می‌گویند. در خط پارسی دری، واو معروف و مجهول با «ـو» و یای معروف و مجهول با «ـی» نوشته شده است و به مرور زمان، به ویژه در گویش پارسی رسمی رایج در ایران، این تفاوت از میان رفته است و واو و یای مجهول را مانند واو و یای معروف می‌خواندند و فرقی نمی‌گذارند اما در بخش‌هایی از ایران مانند کردستان و نیز در افغانستان و تاجیکستان هنوز میان واو معروف و واو مجهول و نیز یای معروف و یای مجهول فرق گذاشته می‌شود .

دو نمونه از یای مجهول و یای معروف در واژه‌ی «شیر» است که مولانای بلخی در شعر معروف خود می‌گوید:
کار پاکان را قیاس از خود مگیر -------------- گرچه ماند در نبشتن «شیر» و «شیر»

این نشان می‌دهد که در زمان مولانا و در گویش او «شیر» (جانور درنده با یای مجهول) و «شیر» (نوشیدنی با یای معروف) در نوشتن یکسان بوده‌اند اما تلفظ آنها متفاوت بوده است.


و نیز بخش واژگان‌نامه‌ی کتاب را که شامل واژه‌های گویش تاجیکی زبان پارسی به همراه توضیح و مثال کاربرد است.

آ
آب لایقه: آب ِ لای‌آلود. شاید از «لایخه» در سغدی به همین معنای «لای‌آلود» باشد
آب‌بُردان مستچاه: شهرستانی در شمال تاجیکستان
آبرَز: وام‌واژه‌ی روسی (образ) به معنای «تصویر»
آپینین (Apennine) رشته کوهی در راستای درازای جزیره‌ی ایتالیا
آتریاد: (روسی: отряд) گروهان نظامی نزدیک پنجاه نفر
آتش‌فشان: در متن «وُلقان» که گونه‌ی دیگری از volcano است.
آتیکا (Attica): بخشی از سرزمین یونان که مرکز آن شهر آتن است.
آچّه: مادر. تا آچه‌شان خوردنی بدهد: تا مادر به آنها خوردنی بدهد
آزاده‌پوش: خوش‌پوش. آن که همیشه پوشاک تمیز و زیبا دارد
آژَنگ: چین و شکن روی و صورت
آسانَکَک: به آسانی
آسایشته: در آسایش
آفتاب تیغه: آفتاب سوزان
آفتاب‌شین: جای نشستن / فرو رفتن (غروب) آفتاب.
آفرینگان (Afrinagan) نام یکی از کتاب‌های اوستا است. این واژه به معنای «بزرگ داشتن و درود فرستادن» است.
آلایی: هذیان
آلوس: کژبین. آن که چشمش به کنار مایل باشد. چشم‌آلوس: به گوشه‌ی چشم نگریستن از روی خشم. چشماغیل. چشماغول. چشم غره. چشم زهره.
آمد: برآمد. نتیجه.


ا
ابرو سُرخان (در انگلیسی: Red Eyebrows در چینی: Chimei) شورش کشاورزان چینی
اَبگار: افگار. آزرده. خراب و ابگار: خراب و ویران
اتاله: غذایی تاجیکی از آرد که برای صبحانه درست می‌کنند
اِحتراس: نگه داشتن حد
اختیاریان: آنان که اختیاری به جنگ آمده‌اند. داوطلبان
اخلاط پرتا: آشغالدان
اَخلاط: آشغال
اَرچَه: سرو کوهی. نام‌های دیگر آن: در خراسان «اُرس»، در چالوس «هورَس»، در نوده: «اَورَس»، در منجیل «اَربَس»، در هرزویل «اَردوج»، در آمل «وَرس». (دهخدا)
اَرغُنچَک: ننو، یا برانکارد
اَرغومق: (Arghumaq) نام ترکی نژادی از اسب که در زبان سغدی «چِرپَذ سرخ» (Cherpadh چهارپای سرخ) گفته می‌شد.
(خاستگاه: China in World History, S. A. M. Adshead, McMillan Press, 2000)
اَرلَش: آمیزش یافته
از قاق نو: (اصطلاح تاجیکی) به وعده وفا نکردن یعنی همیشه وعده‌بازی کردن
اوگیه: ناتنی
اولادی: مادرزادی
اولاس = اول+ ـاس: زوزوه یا آوای گرگ و شغال
اولجه: اولجا. (ترکی) اسیر و بندی و غنیمت.


درباره‌ی خرید این کتاب و شیوه‌ی به دست آوردن آن هنوز اطلاعی به من داده نشده است. امیدوارم به زودی در آن باره نیز آگاهی‌رسانی کنم.

0 نظر: