پنجشنبه ۲۳/تیر/۱۳۹۰ - ۱۴/جولای/۲۰۱۱
دو روز پیش رادیو اروپای آزاد در بخش انگلیسی خود خبری منتشر کرد که ترجمهی کامل پارسی آن چنین است:
دولت آذربایجان دستنویسهای باستانی را از کتابخانهی واتیکان میگیرد.
دولت آذربایجان نسخههایی از شصت دستنویس کمیاب دوران میانه را از بایگانی اسرارآمیز واتیکان دریافت میکند.
فرید الاکبرلی [فرید علیاکبری؟]، مدیر «موسسهی دستنویسهای باکو» به خبرگزاری رادیو اروپای آزاد گفت که این سندها که دو ماه پیش به دست دانشوران آذربایجانی کشف شدهاند شامل کارهای دانشمندان و شاعرانی چون نظامی و فضولی و نسیمی و مراغهای و نصیرالدین توسی میشود.
او گفت واتیکان این دستنویسها را رجروب (اسکن) کرده و روی دیسک همپک (سی.دی) به مسئولان دولت آذربایجان خواهد داد. آنهایی که به عربی و پارسی نوشته شدهاند با خط لاتینی ترانویسی خواهند شد.
الاکبرلی گفت که دستنویسهای اصلی در انبارههای ایرانی و ترکی بایگانی واتیکان نگهداری میشوند زیرا هیچ بخشی مخصوص دولت آذربایجان وجود ندارد.
وی به رادیو اروپای آزاد گفت که این دستنویسها به تاریخدانان امکان میدهد که تاریخ و فرهنگ آذربایجان را با عمق بیشتری مطالعه کنند.
این دستنویسها شامل کتابی از داستانهای ترکی میشود که به سدهی پانزدهم میلادی برمیگردد.
الاکبرلی گفت که این کتاب شامل فولکور است و شبیه کتاب دده قورقود است که از سدهی یازدهم و دوازدهم م. است. وی افزود که این سندهای ارزشمند شامل دستنویس جداگانهای از کتاب دده قورقود هم هست که داستان حماسی از باورهای ترکان اوغوز است.
این دستنویسهای بایگانی واتیکان هم چنین شامل چند مکاتبهی نوشتاری بین پاپهای واتیکان و فرمانروایان سرزمینهایی است که امروزه بخشی از آذربایجان اند.
الاکبرلی گفت: «این سندها شامل اطلاعات سیاسیای است که پیشتر شناخته شده نبودند. مطالعهی این سندها ممکن است دانش ما را از تاریخ آذربایجان افزایش دهد.
الاکبرلی گفت که در دوران میانه پاپها به نویسندگان غیرمسیحی علاقهمند شدند زیرا میکوشیدند که غیرمسیحیان را مسیحی کنند. این علاقه منجر شد که کتابهایی دربارهی شرق مسلمان را گردآوری کنند.
عنوان خبر چنین مینماید که واتیکان خود دستنویسهای اصلی را به دولت باکو میدهد اما با خواندن بند دوم روشن میشود که تنها تصویر دیجیتال و رجروب شدهی آنها را به باکو میدهد. شاید این را به حساب روزنامهنگاری و کشاندن خوانندگان بگذاریم نه دروغگویی.
اما بند سوم جالب است: دستنویسهایی که به زبان عربی و پارسی هستند با خط لاتین ترانویسی میشوند. باید پرسید چه کسی این کار را میکند؟ واتیکان یا باکو؟ چرا باید این دستنویسها به خط لاتین ترانویسی شوند؟ این دانشوران «آذربایجانی» چه گونه کسانی اند که توانایی خواندن عربی و پارسی را ندارند؟ چه گونه کسی میتواند دانشور تاریخ و فرهنگ باشد اما توانایی خواندن خط و زبان را نداشته باشد و مجبور باشند برایش به خط لاتین ترانویسی کنند؟! خود همین موضوع نشان میدهد که چه اندازه فرهنگ «جمهوری آذربایجان» به زبانهای عربی و پارسی وابسته است و بدون دانستن این دو زبان، به ویژه زبان پارسی، کارشان خراب است. به فرض هم که به خط لاتینی ترانویسی شوند، چه فایده دارد اگر زبان عربی و پارسی را بلد نباشند و چه گونه کسی میتواند زبان عربی و پارسی را در حدی بداند که بخواهد روی آثار نظامی گنجوی و خواجه نصیرالدین توسی مطالعه کند اما بلد نباشد خط این دو زبان را بخواند؟!
مگر این دانشمندان و شاعران به خط و زبان دیگری هم چیزی نوشتهاند که تنها نوشتههای پارسی و عربیشان به خط لاتین ترانویسی میشود؟
دانشمندان و شاعران مزبور به ویژه نظامی گنجوی و زینالعابدین مراغهای و خواجه نصیرالدین توسی همگی ایرانی اند و آثار آنها تنها به پارسی و عربی است. اصلا نظامی و خواجه نصیرالدین توسی و مراغهای چه ربطی به تاریخ و فرهنگ «جمهوری ارّان» (با نام دزدی آذربایجان) دارند؟ خود این واقعیت که اینها در بخش ایرانی واتیکان نگهداری میشوند نشان میدهد که «آذربایجان و سرزمینهایی که امروز بخشی از آذربایجان اند» بخشی از ایران بوده است. شرم و حیا هم چیز خوبی است.
اشتباه یا دروغ دیگر این خبر تاریخ کتاب دده قورقود است که متعلق به سدهی پانزدهم میلادی است نه سدهی یازدهم و دوازدهم و تا سدهی هژدهم و نوزدهم میلادی که یک خاورشناس آن را پیدا و ترجمه کسی از آن خبری نداشت. این نظر کارشناسان برجستهی تاریخ زبان ترکی مانند واسیلی بارتولد (Vassily Barthold) روس و جفری لوییس (Geoffrey Lewis) انگلیسی است. اما مسئولان دولت باکو با تکرار تاریخ سدهی یازدهم و دوازدهم میخواهند برای ادبیات ترکی سابقهتراشی کنند.
من نمیدانم گردآوری کتابهای شعر نظامی گنجوی و موسیقی مراغهای و کتابهای علمی خواجه نصیرالدین توسی چه ربطی به مسیحی کردن غیرمسیحیان دارد؟ اگر این مسئول محترم کمی آگاهی تاریخی داشت میدانست که تا سدهی بیستم میلادی تبلیغ برای مسیحی کردن مسلمانان در ایران و عثمانی جرم بود و تبلیغگران مسیحی غربی تنها اجازه داشتند در میان مسیحیان ایران و عثمانی تبلیغ کنند که مسیحی ارتاکیش (ارتدکس) بودند و غربیان میتوانستند آنها را به مذهب کاتولیک یا پروتستان درآورند. نمونهاش هم این که مرکزهای تبلیغ غربیان در جاهایی مانند اورمیه و جلفای اصفهان و ... قرار داشتند.
جالب آن که در پایگاه رسمی دولت باکو سخن از «انتقال» این دستنویسها به باکو بوده است و نام مسئول مربوط هم – در خبری که از متن روسی به طور خودکار و ماشینی به انگلیسی ترجمه شده است – «الاکپراف» (Alakperov) نوشته شده است.
اما مسخره آن است که «خبرگزاری دانشجویان ایران» (ایسنا) خبر تحریف شدهی زیر را منتشر کرده است:
نسخههای تاریخی جمهوری «آذربایجان» به کشورشان بازگشتند
سرویس: میراث فرهنگی
۱۳۹۰/۰۴/۲۲
خبرگزاری دانشجویان ایران - تهران
سرویس: میراث فرهنگی
نسخههای تاریخی جمهوری «آذربایجان» از «واتیکان» به کشورشان بازگشتند.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، روز گذشته دولت جمهوری «آذربایجان» از بازگشت ۶۰ نسخهء تاریخی این کشور که از سالها قبل در آرشیو مخفی «واتیکان» نگهداری میشدند، خبر داد.
به گزارش آنس پرس، این نسخههای تاریخی در حدود دو ماه پیش توسط محققان آذری در آرشیو مخفی کتابخانه «آپوستلیک» واتیکان شناسایی شده و قرار است نسخهء دیجیتالی آنها در آیندهء نزدیک از طریق شبکهء اینترنت در اختیار علاقهمندان قرار گیرد.
به قول معروف مارادونا را ول کنید و یکی بیاید این غضنفر را بگیرد! نخست این که کشور نظامی و نصیرالدین توسی و زین العابدین مراغهای «جمهوری آذربایجان» نیست که آثار این بزرگان «به کشورشان» برگردند! دوم این که قرار نیست چیزی به جمهوری آذربایجان بازگردد بلکه تنها قرار است نسخهی دیجیتال و رجروب شدهی این آثار به باکو داده شوند. که چون «دانشوران» عزیز این جمهوری توانایی خواندن زبان عربی و پارسی را ندارند قرار است برایشان با خط لاتین ترانویسی شود تا دست کم بتوانند آنها را از رو بخوانند. حالا فهمیدن این زبانها و درک مطلب پیشکش!
7 نظر:
با درود
در روزنامه نگاری ما ایرانیان باید تنها بگوییم "جمهوری باکو" چون تنها یک آذربایجان است و انهم استانی از ایران است و بس.
دیگر اینکه همین نوشته شما درباره "کورنلیس ده براون(در هلندی به اینگونه گفته میشود) راهنمای خوبی بود چون اگر سفرنامه اش را بخوانید هنگامی که به شهرهایی همانند "دربند" و دیر شهرهای استان "اران" میرسد از آنها با نام شهرهای ایرانی یاد میکند و باشندگان(ساکنان) انجایها را پارس زبان و عرب زبان و ترک زبان میابد و میگوید که ترکمان ها در بیرون از شهرها و در چادرها زندگی میکردند
پس در آنزما هنوز در قفقاز ترکی زبان همگانی نبوده است البته من هنوز همه کتابش را نخوانده ا م
ولی از همه سخنان گذشتگان بر میآید که نیاکان آذربایجانی ها و قفقازیها ایرانی بوده اند و خانواده های اصیل آذربایجان همواره به فرهنگ ایرانی خود مینازند و من هیچگاه از خانواده خود چیزی از دده قرقد نشنیده بودم چون این کتاب ریشه ژرفی در فرهنگ آذربایجان راستین ندارد و این کتاب بایستی از خاور(ازبکستان و ماورائ النهر و التایی باشد
با آرزوی پیروزی برای نیکان
سلام خسته نباشيد استاد گرامي
يك پرسش داشتم
آيا مصرع زير از فردوسي و در شاهنامه است
هنر نزد ايرانيان است و بس
اگر از فردوسي است در كدام قسمت شاهنامه نوشته شده ؟
چون من گشتم ولي نبود . آيا شما ديده ايد؟
به ادبدوست
درود.
حق با شما است. آذربایجان تنها نام استان ایران است و دولت آن سوی ارس را باید دولت باکو خواند. من چون خواستم متن را دقیق ترجمه کنم و در جستوجوهای اینترنتی این مطلب بیاید همین عنوان را برگزیدم.
با سپاس
شهربراز
به بینام
درود.
بله آن لت (مصراع) از فردوسی است و در شاهنامه در بخش پادشاهی بهرام گور آمده، اما گونهی درست آن چنین است:
هنر نیز از ایرانیان است و بس
که کرگ ژیان را ندارند کس
در لت دوم کرگ همان کرگدن است. یعنی کرگدن خشمگین را جزو انسان یا کس نمیشمارند و میدانید که هنر در شاهنامه و فرهنگ ایرانی خیلی وسیعتر از معنای امروزی هنر است و به معنای مهارت و دانش و توانایی و ادب نیز هست.
پیروز باشید.
شهربراز
به بینام
شاید هم معنای لت دوم این باشد که ایرانیان از دلاوری کرگدن خشمگین و درنده را هم به چیزی نمیگیرند.
پیروز باشید
شهربراز
با سپاس
این کتابخانه ی واتیکان گنجی نهفته است کاش می شد پی برد آیا دست نویسی از شاهنامه در آن هست یا نه؟
اما برای واژه ی اسکن، رجروب را پیشنهاد داده اید. لطفا" این برابرنهاد را بشکافید
روبیدن تا حدی حالت اسکن را می رساند اما رج به چه صورت به کار رفته
رج . [ رَ ] (اِ) صف . رسته . رده . رجه . قطار. (ناظم الاطباء). ردیف . راسته . رگه . مردف . (یادداشت مرحوم دهخدا). رژه :
روبیدن . [ دَ ] (مص ) جاروب دادن . (آنندراج ). جاروب کردن و از گرد و غبار پاک ساختن . روفتن
با سپاس
به رفیق فردوسی
درود.
دربارهی ریشهشناسی «رجروب» به این صفحه در فرهنگ دکتر حیدری ملایری نگاه کنید:
http://aramis.obspm.fr/~heydari/dictionary/index.php?formSearchTextfield=scan&formSubmit=Search&showAll=1
پیروز باشید
شهربراز
Post a Comment