چهارشنبه ۲۲/مهر/۱۳۸۸ - ۱۴/اکتبر/۲۰۰۹
دکتر محمدرضا فَشاهی در سال ۱۳۲۴ خ. / ۱۹۴۵ م. در تهران زاده شد و درجهی دکتری خود را در جامعهشناسی جهان اسلام از دانشگاه پاریس ۲ (سوربن نوول) دریافت کرده است. وی از سال ۱۳۶۶ خ. / ۱۹۸۷ م. در دانشگاه پاریس ۸ (سن دنی) در گروه فلسفه مشغول پژوهش و تدریس است.
دکتر محمدرضا فشاهی
برای آگاهی بیشتر دربارهی وی و آثارش به این صفحه نگاه کنید.
دکتر فشاهی در سال ۱۳۵۵ خ. / ۱۹۷۶ م. پژوهشی را در ایران منتشر کرد با مشخصات زیر:
نام کتاب: واپسین جنبش قرون وسطایی (اخباری و اصولی، شیخی و بابی)
نویسنده: محمدرضا فشاهی
سال انتشار: ۱۳۵۵ خ./۱۹۷۶ م.
ناشر: انتشارات جاویدان
صفحه: ۲۱۹
در این کتاب جنبش شیخیه و بابیان در زمان قاجار بررسی شده است و به ریشههای فکری و اعتقادی و اقتصادی و اجتماعی آن پرداخته شده است. این کتاب شامل بخشهای زیر است:
پیشگفتار
فصل ۱: زمینه (مناسبات تولیدی در ایران، سیر تفکر در ایران)
فصل ۲: موقعیت اقتصادی و گروهبندی اجتماعی در نیمهی اول قرن نوزدهم م.
فصل ۳: ایدئولوژی مخالفان یا ایدئولوژی شیخیه
فصل ۴: ایدئولوژی مخالفان: آیین باب
فصل ۵: جنبشهای سیاسی-اجتماعی بابیان
فصل ۶: علل شکست جنبش بابیان
فصل ۷: سرانجام بابیگری
نتیجه و پایان
دکتر فشاهی در بخش پیشگفتار چنین مینویسد:
حقیقت آن است که تاکنون با مکتب شیخیه بویژه با جنبش بابیان همچون یک حرامی رفتار شده و چنین وانمود شده است که گویا این مکتب و سپس آن جنبش از بطن تاریخ و فرهنگ ایرانی و اسلامی بیرون نیامده و دنباله و نتیجهی منطقی تحولات اجتماعی و فکری ایران نبوده است. .... وظیفهی من ارائهی یک رسالهی جامع دربارهی این مکتب و این جنبش بر مبنای اصول علمی بود. ناگفته نماند که فضل تقدم و تقدم فضل با م.س. ایوانف و م.ب. مومنی و یک نویسندهی بزرگ دیگر ایرانی است. حاصل پژوهشهای من رسالهی کنونی است که برای دانشگاه پاریس بخش مطالعات عالیه در علوم اقتصادی و اجتماعی تنظیم شد.
در فصل ۱ در بخش مناسبات تولیدی به گوشههایی از تاریخ ایران اشاره میکند که این چند بند برای من جالب بود:
در قرنهای سوم و چهارم هجری (نه و ده میلادی) شهرنشینی در امپراتوری اسلامی رو به پیشرفت نهاد و صدها شهر بزرگ که حتا برخی از آنها بیش از یک میلیون نفر جمعیت داشتند به وجود آمد. این شهرها مرکز تجارت با تمام نقاط جهان بود و کالاهایی از اکثر نقاط عالم در آن به چشم میخورد. طبق تصویری که یعقوبی در «البلدان» به دست میدهد میتوان دریافت که بغداد در آن زمان در حدود یک و نیم میلیون نفر جمعیت داشته است و این در هنگامی بود که جمعیت بزرگترین شهرهای اروپا به زحمت به چندین هزار تن میرسید. .. طبق گفتهی یعقوبی در «البلدان» بازار بزرگ بغداد دو فرسنگ طول و یک فرسنگ عرض داشت. ....
درست در هنگامی که در اروپا شهرها به سرعت به سوی پیشرفت صنعتی و مالی میرفتند و لحظه به لحظه بیشتر قدرت فئودالها را ضعیف میکردند شهرهای ایران و پیشهوران ایرانی با هجوم مغولان روبرو شدند. مغولان تمام شهرهای بزرگ را با خاک یکسان کردند. طبق آمار مورخان کلاسیک، مغولان هنگام تصرف شهر نیشابور در ۱۲۲۰ میلادی (۶۱۷ هجری) یک میلیون و هفتصد و چهل و هشت هزار نفر را قتل عام کردند. طبق گفتهی ابن الاثیر هنگام سقوط شهر مرو به دست مغولان در سال ۱۲۲۱ میلادی (۶۱۸ هجری) هفتصد هزار نفر به قتل رسیدند. عطاملک جوینی تعداد این کشتگان را یک میلیون و سیصد هزار نفر نوشته است. در هرات در سال ۱۲۲۲ میلادی (۶۱۹ هجری) یک میلیون و ششصد هزار نفر و طبق گفتهی بهاءالدین ولد [=پدر مولانا]، در بلخ هشتصد هزار نفر و در سبزوار هفتصد هزار نفر و طبق گفتهی نسوی در شهر نسا هفتاد هزار نفر به دست مغولان قتل عام شدند.
نخستین نتیجهی حملهی مغولان به ایران، کاهش شدید نفوس شهری و روستایی بود. مغولان اهالی شهرها و صنعتگران را قتل عام و یک تمدن شهری پررونق را نابود کردند. این ضربت آن چنان سنگین بود و انحطاطی که در سیستم کشاورزی و صنایع شهری روی داد آن چنان عواقب وحشتناکی داشت که ایران هرگز نتوانست از فشار آن قد راست کند. مغولان علاوه بر نابود کردن شهرها و صنعتگران، تاسیسات آبیاری رویزمینی و زیرزمینی را نیز نابود کردند و بدین ترتیب کشاورزی نیز اهمیت خود را از دست داد و زندگی کوچنشینی و ایلیاتی و قبیلهیی اوج گرفت. بدین ترتیب زندگی کوچنشینی و نظام عشیرهیی در ایران، نتیجهی جبر عوامل جغرافیایی و طبیعی نبود بلکه چیرگی مغولان باعث آن گردید.
هنوز باقی کتاب را نخواندهام. دیرتر دربارهی آن بیشتر خواهم نوشت.
0 نظر:
Post a Comment