Saturday, September 26, 2009

اردوغان و تاراج فرهنگی

شنبه ۴/مهر/۱۳۸۸ - ۲۶/سپتامبر/۲۰۰۹

روز پنج‌شنبه ۲۴ سپتامبر ۲۰۰۹ در نشست سالانه‌ی سازمان ملل متحد نخست وزیر ترکیه آقای رجب طیب اردوغان در سخنان خود سعی کرد کشور ترکیه را مهم‌ترین کشور در منطقه‌ی غرب آسیا نشان دهد. متن کامل سخنرانی وی در این نشانی در دسترس است.

ترجمه‌ی سردَستی برخی سخنان او چنین است:

ما کمترین مشکل را با همسایگان‌مان داریم و در راه ایجاد آرامش و صلح در منطقه می‌کوشیم. ما با ایجاد «سکوی همکاری» در منطقه‌ی قفقاز در آنجا آرامش بر پا کردیم. ما می‌توانیم در مسئله‌ی اعراب و اسراییل هکاری کنیم. ما گفته‌ایم که سوریه کشور مهمی در منطقه است و باید در جست و جوی راه حل صلح دخالت داده شود. ما می‌توانیم در حل معضل هسته‌ای ایران به غرب کمک کنیم. ما می‌توانیم برای ایجاد ثبات و پایایی در افغانستان و پاکستان یاور خوبی باشیم. ما با این دو کشور رابطه‌ی برادرانه و تاریخی داریم.

می‌بینیم که این میانه سوریه کشور مهمی است اما ایران کشور معضل‌ساز! ترکیه با ترویج «پان‌ترکیسم» و تحریک ایرانیان ترک‌زبان در استان آذربایجان برای تجزیه‌ی ایران، همکاری با دولت علی‌اف در درگیری با ارمنستان، سرکوب کردهای دیار بکر، کشتار ارمنیان در دوران پایان عثمانی، خود از عامل‌های برهم زدن آرامش در منطقه بوده است. بعد هم، ترکیه از کی با افغانستان و پاکستان رابطه‌ی تاریخی و «برادرانه» داشته من نمی‌دانم.

پس از برشمردن این نقش‌های گاه تخیلی، اردوغان ادعای غیرتاریخی بزرگی کرد و گفت:
تنها تمدن یونانی و رومی بر علم و حقوق و هنر جهانی تاثیر نگذاشته‌اند. بلکه تمدن‌های باستانی شرقی نیز سهم مهمی داشته‌اند. از خوارزمی پدر جبر، تا فارابی که بنیادهای موسیقی را گذاشت؛ از ابن سینا که عصر جدیدی را در پزشکی پدید آورد تا سنان معمار که نفیس‌ترین کارهای مهندسی زمان خود را ساخت، دانشوران ترکیه‌ای و اسلامی بیشماری سهم بسزایی در پیشرفت بشر داشته‌اند.

یک نکته در این جمله هست و آن این که ایشان نه از Turk یا Turkic بلکه از Turkish استفاده کرده که یعنی اهل ترکیه! با چشم‌پوشی از این اشتباه یا عمد، باید گفت برای ایشان «تمدن‌های باستانی شرق» عبارت است از دانشوران ترک و اسلامی! آن هم چه ترکانی؟ خوارزمی و فارابی و ابن سینا! به گفته‌ی فردوسی: «ترا خود به دیده درون شرم نیست؟!»

محمد پسر موسای خوارزمی اهل خوارزم بود و لقبش «المجوسی» بود یعنی نیاکانش زرتشتی بودند. خودش هم گویا در بغداد زاده شده بود که در سده‌های آغاز اسلام هنوز شهری بود پر از ایرانیان. (البته ایرانیان تا زمان حکومت صدام حسین نیز هم چنان در بغداد و دیگر شهرهای عراق حضور داشتند و بسیاری از این خانواده‌های ایرانی پس از جنگ تحمیلی از عراق به ایران بازگشتند یا بازگشت داده شدند. بگذریم.) پس خوارزمی چه گونه می‌تواند ترک باشد؟!

فارابی نیز ایرانی بود و از قوم ایرانی سُغدیان بود. وی در کتاب «مدینه‌ی فاضله» خود ترکان را از قوم‌های بی‌تمدن می‌داند که تنها در سطح‌های پایین زندگی یعنی رفع نیازهای جسمانی هستند و نشانی از فرهنگ در آنان نیست. نام دستگاه‌های موسیقی که در آثارش نام برده همگی ایرانی و پارسی است. هیچ گونه نشانه‌ای از ترک بودن در آثار او دیده نمی‌شود. تنها ابن خلکان چند سده بعد، او را ترک خواند و آن هم داستانش طولانی است. دکتر علی دوست‌زاده‌ی گرامی پژوهشی در اثبات سغدی بودن فارابی کرده که به زودی منتشر خواهد شد.

ترک بودن ابن سینا از همه بی‌پایه‌تر است زیرا او اهل بخارا بود و مادرش ایرانی بود و «ستاره» نام داشت. پدرش نیز از مردم بلخ بود و حسین نام داشت و از پیروان اسماعیلیان بود. ترکان از دشمنان اسماعیلیان بودند و یکی از دلیل‌های گریز و فرار بوعلی از بخارا و ساکن شدنش در همدان همین تعصب ترکانی چون سلطان محمود غزنوی بود. ابن سینا در جایی به روشنی می‌گوید «در زبان‌هایی که ما می‌دانیم یعنی فارسی و عربی». و البته بوعلی چند اثر مهم نیز به زبان فارسی دارد مانند «دانشنامه‌ی علائی» و رساله‌ی نبض یا «رگ‌شناسی». در دانشنامه‌ی علایی بوعلی خود بسیاری واژه‌های ناب پارسی برنهاده. هیچ نشانی از ترک بودن بوعلی در میان نیست.

بوعلی در کتاب شفا چنین می‌گوید:
«و انّه لابُد مِن ناس یخدمون الناس، فَیُجب ان یکون هؤلا یجبرون علی خدمة اهل المدینه الفاضله، و کذلک من کان من الناس بعیداً عن تلقی الفاضله فَهُم عبید بالطبع، مثل الترک و الزنج، و بالجمله الذین نشأوا فی غیر اقالیم الشریفه التی اکثر احوالها ان ینشأ فیها حسنه الامزجه صحیحه القرایح و العقول».

یعنی گریزی نیست که برخی از مردم به برخی دیگر خدمت کنند و پس اینان به خدمت اهل آرمانشهر درآیند. بدین ترتیب برخی از مردم دور است که به آرمانشهر برسند مانند ترکان و زنگیان و کلا کسانی که در سرزمین‌هایی رشد می‌کنند که در آن طبع سالم و استعداد و قریحه و عقل (دانشمند) پرورش پیدا نمی‌کند.»

بر پایه‌ی این باور ابن‌سینا، اگر فارابی ترک بود ابن سینا - که فارابی را استاد بزرگی می‌دانست و دیگران هم او را «معلم ثانی» و «تالی ارسطاطالیس» می‌خواندند - هرگز چنین ادعایی نمی‌کرد.

اما شاید خوشمزه‌ترین ادعای جناب اردوغان، ترک خواندن «سنان معمار» باشد. این بنده خدا اصلا از مسیحیان ساکن روم (آسیای کهتر) بود که امروزه کشور ترکیه خوانده می‌شود. پدرش هم مسیحی ارتودکس بود. در دوران سلطان سلیمان عثمانی (۱۵۱۲ م.) ترکان بر اساس رسم «دوشرمه» (devshirme) او را گرفتند، یعنی به روستای محل زندگی سنان رفتند و او را - مانند هزاران نوجوان مسیحی دیگر در طول تاریخ عثمانی - به زور از خانواده‌اش جدا کردند و به عنوان سرباز گرفتند و بردند. بعد او را ختنه و مسلمان کردند! یعنی سنان اصلا ترک نبود.

اما برای این جناب نخست وزیر چیزی به نام تاریخ وجود ندارد. هر کس که در طول تاریخ بشر در سرزمینی زندگی کرده که امروز ترکیه نامیده می‌شود، مستقل از هویت و زبان و تاریخ زندگی‌اش، ترک بوده است. لابد باید منتظر باشیم که سال بعد در نشست عمومی سازمان ملل، هرودوت نیز تاریخ‌نگار ترک خوانده شود و اسب تروآ نیز از داستان‌های قوم ترک!

این دانشمندان و دانشوران ایرانی بیچاره در برزخ هویت قرار گرفته‌اند. از یک سو کشورهای تازه به دوران رسیده و نوکیسه‌ی عربی آنان را به خاطر کتاب‌هایی که به زبان عربی نوشته‌اند عرب می‌دانند. از سوی دیگر ترکان به خاطر این که شهرهای زادگاه این دانشوران ایرانی امروزه در اختیار ترکان و ازبکان قرار گرفته آنان را ترک می‌خوانند! بهتر است ترکان و عرب‌ها تکلیف خودشان را با هم روشن کنند.

در گذشته ترکان به شهرهای ایرانیان می‌تاختند و اسب و گاو و گوسپند و سیم و زرشان را می‌ربودند و مدرسه‌ها و کتابخانه‌ها را آتش می‌زدند و مردم را می‌کشتند. امروزه که دیگر این کارها از دستشان برنمی‌آید به دزدی تاریخ و فرهنگ ایرانیان دست می‌یازند. با کمی تغییر در شعر عارف قزوینی خطاب به سلیمان نظیف پان‌ترک، باید گفت:

تو را جسارت دزدی ز ملت ایران ----------- نبود، این همه بی‌عرضه گر نبود وزیر

و با کمی تغییر در بیتی از بوستان سعدی:

خدایا تو شبرو به آتش مسوز ---------- که ره می‌زند «اردوغان بک» به روز

واقعا نیاز به سازمانی برای پاسداری و حفاظت از شخصیت‌ها و دارایی‌های فرهنگی ایران هر روز بیشتر حس می‌شود.

پی‌نوشت:
البته این گونه هرزه‌درایی‌ها پیشینه دارد. برای نمونه نگاه کنید به این نشست در آنکارا در سال ۱۹۸۵ م. / ۱۳۶۴ خ.

این هم نشانی صفحه‌ای در «بالاترین» که در آن درباره‌ی این خبر بحث شده است.

پی‌نوشت ۲:
این هم چند بیتی از من تقدیم به رجب طیب اردوغان:
ای رجب! انصاف ده!، نه! شرم دار ----------- از من و ما نه، از خدا آزرم دار
رفته‌ای در مجمع آن سازمان ------------ تُرّهاتی کرده‌ای آنجا بیان
هرچه دانشمند ایرانی که بود ------------- تُرک خواندی، ای عجب شرمت نبود؟!
تو اگر تُرکی، به چنگیزت بناز! --------------- رو به آن اجداد خونریزت بناز!
نام خوارزمی و فارابی چه سان --------------- هست چون «آلپ تَکین» و «اردوغان»؟
تُرک را با جبر و موسیقی چه کار؟ ------------ کارشان یغما و قتل و ایلغار
نک خجل از آن نیاکان پلید ------------- نوبت تاراج فرهنگی رسید؟!
ور کنی صد قرن با مردم نشست ------------ خوی یغماگر هنوزت باقی است

منظور من در این بیت‌ها از ترک نه ایرانیان ترک‌زبان بلکه پان‌ترکان و کسانی است که خود را به قوم‌های وحشی و خونریز اوغوز و ... می‌چسبانند و به آنان افتخار هم می‌کنند. به همان قوم‌هایی که کارشان یغما و قتل و ایلغار بوده است.

پی‌نوشت ۳:
دکتر علی دوست‌زاده نشانی مقاله‌اش درباره‌ی فارابی را فرستاده است. می‌توانید آن را در این نشانی بخوانید. (پرونده در قالب پی.دی.اف، ۲۶ صفحه)

پی‌نوشت ۴:
استاد ابوالفضل خطیبی به نکته‌ای اشاره کرده است که من فراموش کردم در متن درباره‌ی آن بنویسم. ایشان گفته سخن اردوغان دوپهلو است و با آوردن «اسلامی» راه خود را باز گذاشته که اگر بگویند خوارزمی و دیگران ترک/ترکیه‌ای نبود بگوید «من گفته‌ام اسلامی».

نظر آقای خطیبی کاملا درست است اما به نظر من این منطق آقای اردوغان بی‌پایه و شیطنت‌آمیز است. زیرا صفت ترک یا ترکیه‌ای (Turkish) با صفت اسلامی (Islamic) هم‌جنس نیست، یکی ملیت است و دیگری دین. انگار بگوییم میوه‌هایی مانند سیب و بولدوزر! درست است که بولدوزر میوه و نتیجه‌ی کار سازندگان آن است اما با سیب مقایسه‌شدنی نیست. وقتی از صفت ترکیه‌ای (در مورد سنان معمار) استفاده می‌کند که نام کشور است برای دیگران (فارابی و خوارزمی و ابن سینا) هم باید نام کشورشان را بگوید یعنی ایرانی. یا این که اصلا ترکیه‌ای را نمی‌آورد و می‌گفت دانشوران دوران اسلامی.

حتا با این اصلاح هم - یعنی تنها گفتن «دانشوران اسلامی» - تمدن‌های باستانی شرق تنها محدود به تمدن اسلامی نمی‌شود. وقتی صحبت از تقابل «تمدن رومی و یونانی» با دیگر تمدن‌های جهان می‌شود می‌بایست نام تمدن مصر، بابل، ایران، هند، و چین را هم می‌آورد.

20 نظر:

Anonymous said...

درود

مقاله فارابی اینجا هست..
http://www.archive.org/download/SomeRemarksOnFarabisBackgroundIranicsoghdianpersianOraltaic/Farabiremarksonbackground.pdf

میتوانید نشانی-اش را بگذارید.

پیروز باشید
علی دوستزاده

Hossein Mirmobiny said...

شهربَراز عزیز
مطلبت عالی بود. به درستی که خوب گفته ای. آن را در نشریه ای که دارم در شمال کالیفرنیا منتشر می کنم. ذرضمن می خواستم اشاره کنم که این جناب سنان معمار مساجد و کاخهای عثمانی که ترکها خیلی بهش می نازند از خانواده مسیحی است و ربطی به میراث فرهنگی ترکیه ندارد. باضافه اینکه او آن مساجد و کاخها را از روی آثار رومی و یونانی کپی کرده و در اصل جزو آثار فرهنگ اسلامی به حساب نمی آید. مثل آن است که یک مسلمانی تابلوی مونالیزای لئوناردو داوینچی را کپی کند و سر و صورت آن را با چادر بپوشاند و ومدعی شود که او هنر اسلامی خلق کرده است.
موفق باشی
حسین میرمبینی
info@peikekhabari.com

ابوالفضل خطیبی said...

دوست نازنین
یک بار دیگر به جملۀ رجب خان که خود نقل کرده اید بنگرید:«دانشوران ترکیه‌ای و اسلامی بیشماری سهم بسزایی در پیشرفت بشر داشته‌اند.». منظور ایشان این است که ابن سینا و فارابی و دیگران دانشوران اسلامی بودند. و این غلط نیست. درست است که این بزرگان ایرانی بودند ولی غلط نیست که بگوییم دانشوران اسلامی هم بودند. البته بنده می پذیرم که از همین جملۀ رجب هم شیطنت می بارد و کوشش شده ایرانی بودن این بزرگان نادیده گرفته شود . او کوشیده است با پیوند زدن ترکیه ای و اسلامی برای ترکها میراث بشری بتراشد.البته جملۀ او درست نیست. دست کم باید یکی دو تا دانشمند ترک هم مثال می زد. یا دست کم می گفت دانشوران اسلامی و ترکیه ای. به هرحال جمله مبهم است و خواننده و شنونده می تواند برداشت شما را نیز داشته باشد. ولی اگر از خودش بپرسند. شاید بگوید منظور من این بود که این بزرگان دانشوران اسلامی بودند.
خطیبی

bagher said...

قربان سلام : اولا ایشان (اقای اردوغان) سواد درست حسابی ندارد البته ازشما هم بعید است که اورا رئیس جمهور خطاب کردید ایشان نخست وزیر است وپست ریاست جمهوری را برابر دستور! کاری کرد که به رفیق هم حزبی خود گول برسد تا با همکاری همدیگر ریشه سکولاریسم را ازطریق اکثریتی که در مجلس دارد بکند ایشان به تبع اهالی محترم قره دنیز (دریای سیاه ) تا اندازه زیادی لمپن منش است و جریان روی کار امدن ایشان هم داستانی دارد میدانیم ایشان در زمان دولت گذشته بدلیل تخلفاتی در زندان بود اما دستهای غیبی که توانسته بود موافقت اورا برای ضربه زدن به مراد خود اقای نجمالدین ارباکان که علیرغم تصدی دولت ائتلافی با خانم تانسو چیللر غربی مانع یکه تازی های امریکا وصندوق بین المللی پول بود وامریکا ازپس او که سیاستمداری استخواندار بود بر نمیامد - بدست اورد اززندان رهائی یافت وطی معجزه ای در انتخابات که درست همزمان بعمل میامد نه از شهر خود بلکه از شهر سیرت که درست در گوشه دیگر ترکیه ودر جوار سوریه قرار گرفته است شرکت کرد والبته علیرغم تمهیدات شکست خورد در این بین فرد شارلاتانی که با طراحی شمای خودرو ملی در ترکیه وفروش ان ووعده احداث کارخانه پولی بهم زده وفراری شده بود از اروپا برگشته وبی انکه مورد تعرض قانون قرار گیرد از همان شهر که شهر خودش بود کاندید وبرنده انتخابات در مجلس ترکیه هم شده بود به ناگهان مورد تعقیب قانونی قرار گرفته واز نمایندگی معزول شد با معزول شدن ایشان اردوغان که از حیث تعداد رای پائینتر از او قرار داشت به اکثریت رسید ونماینده مجلس شد ایشان پله های ترقی را چندتا چندتا طی وبا تشکیل حزبی بنام عدالت وتوسعه رهبر حزب هم شد بعد از ان معجزات دیگری هم اتفاق افتاد از جمله داستان ورود 18/5 میلیارد دلار پول از ایران که اردوغان انرا فرستاده خدا نامید وبریز وببخش های عجیب وغریب به مردم فقیر . ایشان زحمات بسیاری کشید تا بتواند یکی یکی قوانین سکولار ترکیه را در مجلس خود تعویض کند در برخی موارد که برخی از مخالفین اورا به ایجاد شرایط برای راه اندازی حکومت دینی متهم کردند ملکه انگلیس با دستپاچگی به ترکیه رفت وبا پوشیدن روسری به مسجد رفت ودردل برای موفقیت او که عهده دار اجرای پروزه خاورمیانه بزرگ شده است دعا کرد ما هم دعا میکنیم نسل اینجور ادمها ازروی زمین کنده شود . امین

shahrbaraz said...

درود.

نشانی مقاله‌ی فارابی در پی‌نوشت آمد.

درباره‌ی نظر آقای خطیبی پی‌نوشت دیگری افزودم.

با سپاس از باقر، عنوان رجب اردوغان هم درست شد. اشتباه از من بود فراموش کرده بودم که «عبدالله گل» رییس جمهور است و اردوغان نخست وزیر.

شهربراز

bagher said...

دوباره باسلام یا بقولی باسلامی دوباره یک نکته ای هم در نوشته حاضر توجه مرا جلب کرد وان اینکه اتهام پان ترکیست بودن به اردوغان اشتباهی عظیم است ایشان هیچ تعصبی در اینمورد ندارند دوحرکت ایشان را یاداوری میکنم تا بدانید قبرس وارمنستان ایشان بعد از روی کار امدن با جدیت کامل این حرف را به کرسی نشانید که ترکیه نمیتواند تا ابد مکافات ناشی از حمایت از قبرس را تقبل کند وارام ارام دست تزکیه را ازروی قبرس کنار کشید البته این خواست انگلیس وامریکا بود زیرا اروپا وامریکا بعد از 40 سال هنوز قبرس ترک را برسمیت نشناخته است کاری ندارم که بقول پوتین این دورو ها کوسوو را بلافاصله برسمیت شناختند امروزه فقط در میان برخی زنرال های ترک ودر دکترین حزب مام میهن علاعقی به قبرس باقی مانده است این حرکت واصرار لردوغان تا انجا پیش رفت که رئوف دنکتاش رهبر ملی قبرس از ریاست جمهوری ساقط شد وجای خود را به فرد میانه رو تری داد دومین مورد ارمنستان است . در کشور ترکیه کسی نمیتوانست حتی تصورش را بکند که ترکیه جلو چشم اذربایجان که قطب مهم نفت وگاز بین جمهوری های سابق شوروی ومورد توجه واهمیت اروپا وامریکاست وبه سرعت بسوی یک کشور مترقی ومتمدن در حال پیشروی است با ارمنستان رابطه سیاسی واقتصادی برقرار کند اما ایشان اینکار را هم کرد وهمین روزها پروتکل همکاریهای دوطرف در زوریخ امضا> خواهد شد مطلب دیگری که گفتنش حائز اهمیت است اردوغان کوچکتر از انست که مردم اذربایجان را از ایران جدا کند این نقشه پروزه خاورمیانه بزرگ است که چنین اهدافی را دنبال میکند وامریکا ومتحدانش پس از اشغال امریکا برای کرد ها چنین هدفی را به تحقق رسانده اند اما مردم اذربایجان فرق میکند امروزه نه تنها در خود کشور بلکه در اقصی نقاط دنیا دانشمندان وفرهیختگان وصاحبان سرمایه های بزرگ اذربایجانی مقیم اروپا وامریکا با چنین افکاری مخالفند وانرا چیزی در ردیف خواست استعمار تلقی میکنند بنا براین دقت شود که در بیان مطلب مردم اذربایجان کوچک انگاشته نشود جالب است بدانیم که هم اکنون از مردم دهات اذربایجان ایران وزرائی در حد بسیار مهم در جمهوریهای شوروی بر سر کار هستند وانها خود استراتزیست وتعییت کننده اند واردوغان محلی از اعراب در مقابل انها ندارد

shahrbaraz said...

درود.

من نگفتم اردوغان پان‌ترک است. گفتم ترکیه با حمایت از پان‌ترکیسم دارد مشکل می‌آفریند. برای نمونه من شنیده‌ام ترکیه ایرانیان استان آذربایجان را به رایگان به دانشگاه می‌برد و آنها را با رویاهای پان‌ترکیسم شست و شوی مغزی می‌دهد. آنها هم پس از مدتی باورشان می‌شود که ترک اند نه ایرانی و باید با ترکان همسایه یکی شوند.

درباره‌ی خاورمیانه‌ی جدید هم درست می‌گویید. نقشه‌ی امریکا است. پیشتر در این باره مطلبی نوشتم به این نشانی:

http://shahrbaraz.blogspot.com/2007/10/blog-post_02.html

شهربراز

bagher said...

باسلام وتشکر از پاسختان باز ناچارم به استحضارتان برسانم که این موضوع هم ابدا مورد نگرانی کسی نیست ترکیه با ازدست دادن وحهه خود در مورد قبرس واذربایجان وروی کار امدن اسلامگراهای جهان وطن بیشتر به اعراب تمایل دارند تا برادران زبانی خود . واینهم یکی دیگر از تحفه های نگرش مرامی وایدئولوزیکی است که اردوغان برایشان اورده است ازین که بگذریم شرایط بسیار سخت زندگی در ترکیه مجال چنین تفکراتی ر ا هم به انها نمیدهد ئدر واقع ما باید از سیاست کشور خودمان بیشتر بنالیم تا ترکیه زیرابر عکس کاری که مورد دغدغه شاه عباس نادر شاه حتی اقامحمد خان فاجار بود که ترکان عثمانی را از حدود اذربایجان واکناف کرمانشاه به نحوی براند که اثری از انان در این مناطق باقی نماند حکومت اسلامی عزیز خودمان با رادیو تلویزیون غیر قابل تاحمل خود انجام د اد امروزه در اذربایجان حتی همه نقاط کشور کمتر خانه ای هست که 200 کانال ترکیه در ان به ترویج زبان وفرهنگ خود مشغول نباشد طبق اطلاع دقیق من در تهران حتی بچه های 10 ساله که زبان مادریشان فارسی است بطور سلیس بزبان ترکی استانبولی حرف میزنند حتی پیر زنان در این خصوص با مشاهده سریال های ترک ودستور تهیه غذا کاملا به ان فرهنگ خوگرفته اند بنابراین دقت فرمائید که تکنولوزی دیگر اجازه هزینه گذاردن برای جلب دانشجو وشستشوی مغزی ! را نمیدهد وراههای جاذب تری برای اینکار وجود دارد اما فراموش نکنیم که تا این تلویزیون به اصطلاح سیمای ایران !! در این مملکت وجود دارد مردم نه ففقط تلویزیون ترک حتی تلویزیون مستقر در وسط جنگل امازون را به ان ترجیح خواهند دار

Anonymous said...

باسلام مقالت خوب بود و اردوغان هم خیلی اشتباه کرده این حرفها را زده ولی در هر صورت شما اجازه ندارید به ترکها توهین کنید
yashasin azamatli va vigarle tur millate.

فرهاد said...

سرانجام كار ما با اتراك به درگيري خواهد كشيد اين تيره بزرگترين دشمنان نژاد ايراني هستند و با پاك كردن صورت مسئله به جايي نخواهيم رسيد

زياده خواهيهاي اين توده كه هر روز نمونه هايش را شاهد هستيم فرجامي جز خونريزي نخواهد داشت

پاينده ايران

shahrbaraz said...

درود بر فرهاد.
امیدوارم که راه حل صلح آمیز پیدا شود.
در ضمن «اتراک» غلط است. جمع ترک می شود ترکان.

پیروز باشید

شهربراز

فرهاد said...

درود بر شما شهربراز گرامي

تركي و تازي هر دو زبان بيگانه اند آنگاه كه براي "كرد"جمع مكسر "اكراد" مي سازند كه البته نادرست است چه ايراد دارد ما هم با توجه به روابط برادرانه ي ترك و تازي براي "تركان" از "اتراك" بهره گيريم؟
بالاخره ما هم بايد در جايي خرابكاري كنيم:))

پيرامون راه حل صلح آميز هم اگر نياكانمان در طول هزار سال گذشته راه حل صلح آميز يافته اند ما هم در طي هزار سال آينده توفيق صلح و برادري با اين جماعت خواهيم يافت

پيروز باشيد
پاينده ايران

bagher said...

با درود به برادران نازنینم بخصوص فرهاد عزیز اینک میخواهم با استفاده از تریبون بزرگوار عزیز اقای شهریراز از واقعیت های تاریخی وتعصب سخنی بگویم واینکه چگونه تعصب کور ریشه یکپارچگی در ایران را سوزانده واین بکار کی میاید وچگونه شده است که ایرانیان در این دوصده بالاترین ضربه ها را از فتنه گرانی که چشم به ثروت او دوخته اند نوش کرده وهنوز در معرض این خطر بنیان کن است فتنه جنگ خانمان سوزی که توسط انگلیس واسرائیل وامریکا بر ملت ایران تحمیل شد وبرای تحقق ان ابتدا باید رزیم پهلوی منقرض میشد هزار میلیارد دلار خسارت و بالای هشتصد هزار نفر کشته و هزاران معلول وخانواده داغدار بجای گذاشت چراچون در پی ریزی نقشه خاورمیانه بزرگ باید عراق اشغال میشد واشغال عراق باتوجه به سلاحهای کشتار جمعی که صدام به داشتنش وانمود میکرد خطری برای سربازان غربی بود ومیبایست ملت ایران قربانی شود این مثالی زنده از نااگاهی ملتی است که هرگز پشت پرده ها را ندید زیرا از تاریخ اگاهی نداشت وبهمان اندازه که امپریالیسم زیرک وهشیار بود این ملت پخمه ونااگاه . من خواهشمندم استفاده از این لغات را برای من خرده نگیرید (اگر کسی هست که بخواهد شجاعت های قهرمانان جنگ را برخ من بکشد من به او میگویم باید کسانی که مسلخ وسیعی برای سلاخی این قهرمانان درست کردند از فریبی که خوردند شرم کنند افتخار برای مرگ یک قهرمان یا قهرمانان ملی کار عبثی بیش نیست حفظ انها ارزشمند است که در میان ملتی وبا استفاده از امکانات به رشد ان ملت کمک کنند دیوانه ای چاهی کنده وعقلا درون ان سرازیر شده اند حکم بر محکومیت دیوانه باید داد نه تمجید عقلا) در هرحال انچه این نامردی زمانه را بر ملت ایران تحمیل کرد جز نااگاهی نبود . بنابراین بپذیریم که نااگاهی بسیار خطرناک است وهر فردی که هم نااگاه است هم تعصب کور دارد فردی خطرناکتر . با این مقدمه من به اصل مورد میپردازم وقتی ما از ترک سخن میگوئیم مقصود کیست ؟ اگر کشور ترکیه است که ربطی به ما ندارد ترکیه کشوری با سابقه تاریخی وتمدن بزرگ است بیاد بیاوریم اگر ایران توسط اعراب وحشی اشغال شد و620 سال به وحشیانه ترین صورت اعراب دران حکومت کردند وریشه تاریخ وفرهنگ ایران وایرانی سوزانده شد بنحوی که اعراب پس از ورود به سرزمین ایران دانشگاه جندی شاپور را که دران دوره عظمت جهانی داشت از کتب واستاد تخلیه وتبدیل به زندان کردند ترکیه نه تنها چنین خفتی را تحمل نکرد بلکه پس از مرگ خلیفه چهارم عرب سلطان ترک خود را خلیفه نامید وهمان کشور گشائی ها را ادامه داد به نحوی که فقط چند کشور اروپائی در جنگ جهانی اول توانستند این فتوحات را از چنگ ترکیه در اورده وبین خود قسمت کنند !! بوسنیائی های یوگسلاوی وترکان مولداوی و ترکمن های موصل وکرکوک از باقیماندگان این تسلط هستند ترکیه در جنگ ایران وعراق نیز کمک های غذائی بسیار قابل توجهی به ایران کرد به طوریکه در مدت 8 سال شکر وروغن و.... مواد غذائی مردم ما از این کشور وارد شد وباید پذیرفت که چندین بار واسطه ختم جنگ هم شد که بمذاق سیاست های جهانی وعوامل داخلی انها در ایران خوش نیامد . اما بهرحال بهمان دلیلی که ترکیه با وجود همسایگی با ایران کشور ی بیگانه است مداخله در فرهنگ ونزاد ان و محکوم کردن ان ها به این دلیل هم کاری سخیف بشمار میرود البته این با مطالعه اوضاع در ان کشور واساسا همه دیگر کشور ها تفاوت میکند اما اگر از ترکیه بگذریم قبل از هر چیز باید تاریخ خود را بدانیم تاریخ ایران زمین میگوید اولین قومی که وارد فلات ایران شد ماد ها بودند مادها بعدا حکومتی را در این سرزمین بنا نهادند وپرس ها که کمی بعد از مادها وارد ایران شده بودند با مادها در هم امیخته ودر حکومتی که مادها بنا نهاده بودند مناصب مهم را اشغال کردند به نحوی که حتی بین موسس پادشاهی پرس وحکام ماد روابط نزدیک سببی برقرار بود . بقیه را در کامنت پائین ببینید

bagher said...

بقیه کامنت بالا

اذربایجان که بهنگام حمله اسکندر مقدونی نامش اذربایجان نبود بلکه بنا به رشادت دلاوری به نام اترو پاتاکان که حتی مورد توجه اسکندر نیز قرار گرفت حکومت ولایت به او داده شد اتروپاتاکان نامیده شد بعدها که اعراب نفرت انگیز به ایران حمله ور شدند اتروپاتا کان را به اذر بایجان بدل کردند در هر حال اذربایجان منطقه بسیار با اهمیت ایران وزیر زمینش دریای نفت است در نقشه خاورمیانه بزرگ جائی ویزه دارد اذدربایجان هرگز از وطن جدا نمیشود مگر به برکت حرفهائی که فرهاد وفرهاد ها میزنند وباید بگویم که استعمار بسیار ازاین حرفها خوشنود میشود ما هم فرهاد ها را دعوت میکنیم به قبول دوستی ومحبت با برادران وخواهران اذربایجانی خود واین شعر را تقدیم او میکنیم


وطن یعنی سرای ترک با پارس وطن یعنی خلیج تا ابد فارس
وطن یعنی کتیبه در دل سنگ تمدن دین هنر تاریخ فرهنگ
وطن یعنی همه نیک وبه هنجار چه پندار وچه گفتار وچه کردار

وتوصیه میکنیم به این ادرس برود وریشه این فتنه ها را ببیند
http://bozorg.blogfa.com/cat-64.aspx

شهربراز said...

درود بر فرهاد و باقر.

ضمن همدلی با باقر درباره‌ی آشتی و دوری از تعصب کور و دشمنی، باید یادآور شوم که ترکیه کشوری است نوبنیاد که بنای آن به دوران پس از جنگ جهانی اول و سال 1923 می‌رسد. جالب است که پان‌ترکان می‌گویند ایران کشوری است نوبنیاد! بنابراین یاد کردن از ترکیه‌ی باستان غلطی تاریخی است. پیش از آن دولت عثمانی وجود داشت که وارث دولت روم و تمدن آسیای کهتر (صغیر) شده بود. منظور ما از ترکان در بافت تاریخی، نه مردمان امروزی آسیای صغیر است - که خودشان در واقع حاصل ترکیب ترکان با ساکنان اصلی آسیای کهتر اند - بلکه ترکان زردپوست و تنگ چشمی است که از سرزمین‌های آن سوی آمودریا به سوی ایران و آسیای کهتر کوچیدند یعنی اغوزها و سلجوقیان و .... اینان از خود تمدن و فرهنگی نداشتند بلکه تمدن ملت‌هایی را گرفتند که بر آنان فرمانروا شدند یعنی مردم ایران و مردم آسیای کهتر. مردم آسیای کهتر نیز تمدنی داشتند که حاصل تمدن ایرانی و رومی/یونانی بود.

تاریخ خلافت عثمانی هم نه - آن طور که باقر گفته - به دوران خلیفه‌ی چهارم مسلمانان، بلکه به نزدیک هزار سال پس از آن می‌رسد. حکومت عثمانی در سده‌ی هشتم قمری /چهاردهم میلادی پا گرفت. پس از آن که هولاگوی مغول با راهنمایی خواجه نصیر توسی در سده‌ی هفتم قمری/سیزدهم میلادی خلافت عباسی را برانداخت، تنها مدعیان خلافت، فاطمیان شمال آفریقا بودند. چند سده پس از هولاگو، سلطان‌های سنی عثمانی آن قدر قدرت یافتند که توانستند خلیفه‌ی شیعه‌ی فاطمی را براندازند و مصر را به حوزه‌ی فرمانروایی خود بیافزایند. آنگاه خود را خلیفه خواندند. همین سلطان‌های عثمانی سعی کردند ایران را هم جزوی از قلمرو خود کنند اما پایمردی ایرانیان در زمان صفویان مانع این کار شد. آنان چندین بار به آذربایجان تجاوز کردند و ویرانی‌های فراوانی به ویژه در شهر تبریز به بار آوردند. بنابراین باید یادمان باشد که خیلی هم از ترکان و ترکیه و عثمانی تعریف نکنیم! اروپاییان نیز مانند چینیان و هندیان و ایرانیان و دیگر ملت‌های جهان خاطره‌ی خوشی از نام «ترک» ندارند و برای آنان ترک معادل تجاوز است. آنچه ما امروزه به سهو در ایران ترک می‌گوییم در واقع ایرانیان ترکزبان اند یا ترکانی هستند که ایرانی شده‌اند و از نظر فرهنگی و تاریخی خود را ایرانی می‌دانند و هیچ ربطی به ترکان تجاوزکار تنگ چشم و زردپوست ندارند. برای ما آذربایجانی ربطی به ترک ندارد. بگذریم. بحث تاریخی طولانی است.

ترکیه در اثر انقلاب و جنگ در ایران ثروت فراوانی به چنگ آورد و کمک‌هایش هم در راه خدا نبوده بلکه همه چیز را چندلا پهنا به ایران فروختند. .....

به گمانم منظورتان از پرس هم همان پارس است. شما از یک سو تعصب کور را می‌نکوهید از سوی دیگر از «اعراب نفرت‌انگیز» یاد می‌کنید.

پیروز باشید.

شهربراز

bagher said...

درود بر شهریراز بزرگ
کاملا درست است در مورد اذربایجان چنین است وباید فرزندان این ملت بدانند که جز اینهم نیست 7000 سال پیش زرتشت در کنار چیچست از اذربایجان غربی بدنیا امد زبان اودر اوستا نه تنها ترکی نیست بلکه سانسکریت است اذربایجان عبورگاه همه نزاد های اروپائی است والمان ها دانمارکی ها حتی هم اکنون انجا مکانهائی بنام خود دارند باقیمانده اقوام هند واروپا با همان مورفولوری صورت هنوز در منطقه ای انجا زندگی میکنند یک نکته ای را هم من باید توضیح بدهم دشمنی با یک ایدئولوزی با دشمنی با متجاوز فرق میکند اعراب متجاوز بی فرهنگ برای من از انجهت نفرت انگیزند که برای بابک خرم دین بوده اند برای یعقوب لیث صفاری بوده اند اینها واقعیت است وفرهنگ وتاریخ ایران با هجوم این قوم سامی نزاد نابود شده است اما پان ترکیسم چی ؟ لغت موهومی که هیچکجا عینیت ندارد وبرای بازی با استقلال کشورها اختراع شده است این لغت ساخته وپرداخته امپریالیسم است بهمان اندازه که دیگر پان ها هستند سلجوقیان ترکان یهودی بودند وتاریخشان با اوغوز ها یکی نیست اوغوز ها اجداد تیره ای از ترکان هستند که ترکیه امروز را ساخته اند چیزیکه من عرض کردم این بود کدام ترک اینجا مورد نظر ما ست ؟ کدام ترکی در نظر دارد پان ترکیسم راه اندازی کند ؟ اگر ترکیه است که حقایق را درباره اش گفتم ولزومی به تکرار ندارد وابدا بابت تعریف نبود برای روشنگری بود اگر اذربایجان است قبول کنیم خیال باطل است وهیزم در اتش استعمار ریختن است چنین چیزی اصلا وجود ندارد که دستمایه بحث هم باشد زیرا در اینصورت باید منتظر باشیم به پان کردیسم پان گیلکیسم پان بلوچیسسم و.... وخنده دار است که مردم کار وزندگی خود را در این وضعیت وانفسا ول بکنند وبدنبال وهم وخیال ودشمنی با یکدیگر باشند

shahrbaraz said...

باقر گرامی.
درود.

من شهربراز بزرگ نیستم. :)

درباره‌ی عینیت نداشتن همه‌ترک‌انگاری (پان‌ترکیسم) نگاهی به وبلاگ‌های فراوانی بیاندازید که جدایی‌طلبان به راه انداخته‌اند و مانند قارچ هر روز افزایش می‌یابند. در این وبلاگ‌ها به ایرانیان دشنام می‌دهند. به حرف‌های آقایان رضا براهنی و صدرالاشرافی و ... گوش کنید. به مجله‌ی وارلیق نگاه کنید و .... البته که اینها کار دشمنان ایران است و واقعیت دارد. همین طور همه‌کردانگاری (پان‌کردیسم). و قبول دارم که بیشتر ایرانیان کرد و بلوچ و ... گول این حرف‌ها را نمی‌خورند.

زنده و پاینده باد ایران.

شهربراز

bagher said...

با درود به شما وهمه کاربران محترم
بحث قابل استفاده ای که در این صفحه وجود دارد یکی از مهمترین مقوله های روشنگری است که برای دانستن احاد جوانان ما لازم است من در مورد اقای دکتر صدرالاشرافی میتوانم با اطمینان بگویم که که ایشان با احاطه ای که به تاریخ ایران وپیدایش اقوام دارند اصلا نمیتوانند پان ترکیست باشند انچه ایشان را به واکنش هائی برانگیخته است حساسیت به مقوله پان فارسیسم هست درست به همان اندازه که حساسیتها در مورد ترکی ان وجود دارد من وجود حس پان فارسیسم را هم نمیتوانم بپذیرم زیرا انچه فعلا در کشور ما وجود دارد رسمی بودن زبان فارسی بعنوان عامل وحدت اقوام وکشور است نه چیز دیگر این مسئله ربطی به خاندان پهلوی هم ندارد قاجار که زبان ایلی وقومی ان ترکی بود زبان فارسی را رسمیت دادند وهیچ تعصبی برای این وضع انموقع وجود نداشت ناصرالدین شاه در کتاب خاطرات خود " سفر فرنگستان " مینویسد صدراعظم المان به زبان خود " المانی " صحبت کردند ما هم به زبان" خودمان" فارسی سخنرانی کردیم . فرامین ودستورات به استثنای برخی کلمات تماما فارسی است ومن این شانس را داریم که بسیاری ازاین فرامین را به امضاء پادشاهان قاجار وامیر کبیر که بعضی از انها در تذهیب طلاست به موزه صاحبقرانیه اهدا کرده ام در هرحال دکتر صدالاشرافی نمیگوید من پان ترکیسم را ترویح میکنم میگوید من با وهم پان فارسیسم مقابله میکنم حقیقتا هم چطور میشود یک زبانی با اینهمه زیبائی مورد تنفر کسی باشد ؟ ما چطور میتوانیم اشعار ادیبان وشاعران فارسی گوی واشعار ونوشته های ترک زبان مثل شهریار را نلادیده بگیریم مگر ممکن است ؟ این تاریخ وتمدن ماست وجوانان با تحریکات ذهنی مزورانه نباید از این گنجینه های تاریخ وادب ایران محروم بمانند زیرا ملتی که تاریخ خود را نمیداند طوق بردگی رندان را روزی به گردن خواهد اویخت

Anonymous said...

سلام علیکم

یک دفعه بفرمایند میرحسین موسوی هم اهل استانبول است
!!!

سیدعباس سیدمحمدی

آیا جایی بهتر از فروشگاه و نمایشگاه دائمی ی کتابهای خارجی برای تهیه ی کتابهای خارجی هست؟

bagher said...

"گرهارد شرودر" رئیس کمیته سهامداران کمپانی "Nord Stream" (جریان شمالی) که به پروژه خط لوله انتقال گاز "جریان شمالی" می پردازد، معتقد است که پروژه نابوکو در صورتی آینده خواهد داشت که از گاز ایران پر شود. وی ضمن سخنرانی در چهارمین همایش سوختی "Kazenergy" گفت: "من خواستار اجرای پروژه نابوکو هستم، زیرا ما نیاز به واردات بیشتر گاز به اروپا داریم، اما باید یک چیز را به یاد داشت، ما گاز طبیعی کافی برای خط لوله های جریان شمالی و جنوبی داریم، اما نه برای نابوکو". به گفته وی، "نابوکو برای اینکه موضع خوبی داشته باشد، باید از گاز ایران پر شود" و افزود: "این درست خواهد بود، زیرا به ما امکان دیگری برای عرضه گاز به اروپا می دهد". شرودر معترف شد که "اتحادیه اروپا نیاز به این خواهد داشت که مقاومت سیاسی را رفع کند. اتحادیه اروپا، برای حل اختلاف نظرات سیاسی پیرامون تحریمات در رابطه با ایران و منابع سوختی که از این کشور می آیند، نیاز به نیرو خواهد داشت".
میدانیم اجلاس نابوکو در استانبول برگزار شد انمو قع جراید از غائب بزرگ اجلاس یعنی ایران سخن گفتند اما اردوغان گفت ایران باید در این طرح مشارکت داده شود میبینیم که گفته های اردوغان با شرودر یکی است اگر بپذیریم که اقتصاد ترکیه وتوان فنی ان قدرت سرمایه گذاری واستخراج گاز در میدان پارس جنوبی ایران را ندارد برای ما روشن میشود که بقول میرزاده عشقی دزد خراست اما سوارش کس دیگر است منظور من اینست در شرایطی که ما ملت ایران سرمان گرم به پان ها ست اروپا هشیار است وشاید اگر نیک بنگریم دلیل مجیز گوئی های اردوغان قبل از حرکت به ایران هم که گفت " غرب با مسئله اتمی ایران منصفانه برخورد نکرده است " علاقه به توفیق واسطه گری قرار داد چرب ونرم گاز برای اروپارا روشن میکند