یکشنبه 20/اردیبهشت/1388 - 10/می/2009
به نظر میرسد نسل جدید ایرانیان به خاطر بیتوجهی و تنبلی مترجمان و نیز به خاطر دوری از متنهای اصیل و اصلی زبان پارسی، روز به روز بیشتر به سمت کاربردهای بیجای فعلهای مجهول روی میآورند و جملههایی مانند «گلدان توسط بچه شکسته شد» (به قول ابوالحسن نجفی) بیشتر و بیشتر در نوشتههای امروزی به چشم میخورد. دامنهی این بیتوجهی به کتابهای دبستان و املاهای آنان نیز رسیده است به طوری که در کتاب کمکی کلاس اول دبستان دیده میشود که «این جملهها توسط دانشآموزان نوشته شدهاند»!
جملهی مجهول باید در صورتی به کار رود که کننده یا فاعل برای ما شناخته نباشد. وقتی که فاعل شناخته است دیگر نیازی به کاربرد فعل مجهول نداریم. به سادگی باید بنویسیم «دانشآموزان این جملهها را نوشتهاند». اگر هم نیازی به تاکید بر مفعول است هم چنان میتوان با فعل معلوم جمله را نوشت اما مفعول را به آغاز جمله آورد، یعنی بگوییم «این جملهها را دانشآموزان نوشتهاند.»
همین طور کاربرد «یک» در جاهایی که نیازی بدان نیست. مانند «یک سال چهار فصل دارد». باید پرسید دو سال چه طور؟ در اینجا نیازی به «یک» نیست. باید گفت «سال چهار فصل دارد» یا اگر خیلی مایلید پیش از «سال» چیزی بیاورید بگویید «هر سال چهار فصل دارد». در این باره
پیشتر نوشتهام.
Sunday, May 10, 2009
فعل مجهول
نوشتهی
شهربراز |
ساعت:
12:41 AM |
پيوند دایمی
4 نظر داده شده |
نظردهی
دستهبندی زبان
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
4 نظر:
شعر گاهی ساختار مدون زبان را، به خاطر وزن، قافيه و تاثير بر نمی تابد، اما تعميم اين ساختارشکنی به زبان معيار درست نيست. مثلن نمی شود استثناهايی مانند " منازلها " را درست دانست چون فلان شاعر آن را به کار برده است.
شکل معيار دو مثال ياده شده بايد چنين باشد: "شبی در نيستانی آتش افتاد." و " نفری در آب، جان می سپارد.". "یک شب" در صورتی می تواند درست باشد که جايگاه نشست آن در متن معنی آن را ايجاب کند. اين هم پذيرفتنی' ست که " یک نفر درآب دارد می سپارد جان" دارای آهنگ موسيقايی بهتری است، اما در اين که شاعر زير تاثير ادبيات ترجمه ای بوده است شک نکنيد؛ نه تنها برای " يک نفر" به جای "نفری" بل که همچنين، برای آوردن فعل کمکی "دارد" که گرته برداری مستقيم از زبانهای اروپايی است.
با درود بر شما
بسیار شوربختم که شما را دیر یافتم
اکنون به شادمانی این یابش ، می خواهم شما را در تارنگارمان بپیوندانم. آیا اجازه می دهید؟
چشم به راه پاسختان هستم
سپاس از همه ی کوشش هایتان
به اکبری:
درود.
به گمانم منظورتان «منزلها» بوده چون «منازل» خودش جمع شکستهی عربی است.
در ضمن سخن من دقیقا همین است که در زبان پارسی نشان جمع تنها «-ان» و «-ها» است. گرفتن وامواژه عیبی ندارد اما میبینیم که به خاطر بیسوادی یا فخرفروشی برخی، زبان عربی حتا دستور خود را نیز بر زبان پارسی تحمیل کرده است و ما واژههایی را که ریشهی عربی دارند با همان دستور عربی جمع میبندیم. این عادت اکنون به واژههای پارسی نیز سرایت کرده و ما پیشنهاد و استاد و میدان و ... را نیز به سبک عربی جمع میبندیم و میگوییم پیشنهادات و اساتید و میادین و ... حتا تنوین قیدساز نیز بر سر واژههای پارسی میآید مانند عبارتهای زشت گاها و خواهشا و ...
اگر به نثرها و شعرهای دورههای نخستین پس از اسلام نگاه کنید میبینید که تنها از نشانهای جمع پارسی استفاده میشد اما با چیرگی نویسندگان عربزده این حالت پدید آمد که در اصطلاح زبانشناسی «آلودگی» (contamination) نامیده میشود.
دو مثالی هم که زدید از نظر زبان پارسی مشکلی ندارند و به خاطر ضرورت شعری یا گرتهبرداری نیستند. «دارم میروم» از صرفهای فعل پارسی است.
پیروز باشید
شهربراز
به آرام جاوید:
درود بر شما. از آشنایی با شما خوشحالم و ممنون از نظر لطفتان به این وبلاگ.
سپاس از پرسش برای گذاشتن پیوند شهربراز در وبلاگ خودتان. مشکلی نیست و دست شما درد نکند.
پیروز باشید
شهربراز
Post a Comment