پنجشنبه ١٣/فروردین/١٣٩۴ - ٢/اپریل/٢٠١۵
گیاهی که امروز در پارسی رسمی به نام «بادمجان» میخوانیم، در متنهای کلاسیک و در سدههای پیشین بیشتر به صورت «بادَنجان» آمده است و در بسیاری از شهرهای ایران هنوز هم بادَنجان گفته میشود. این واژه در پارسی میانه به صورت vātangān «واتَنگان» و در سانسکریت به صورت vatiga-gama بوده است. «واتنگان» در پارسی دری به صورت «باتَنگان»، «پاتَنگان» و «بادَنگان» درآمده است. شاید «پاتنگان» بدخوانی «باتنگان» بوده است زیرا «و» به «ب» تبدیل میشود اما به «پ» نه. شاید هم در جاهایی پاتنگان گفته میشده است.
ابوشکور بلخی گوید:
سر و بُن چون سر و بُن پَنگان ------------- اندرون چون برون باتنگان
بیت ابوشکور به شکل زیر به نام سنایی هم ضبط شده است:
سر و تن چون سر و تن پَنگان ---------- از درون چون برون پاتنگان
(پنگان همان است که امروزه فنجان میگوییم)
ابواسحاق اطعمه:
پس از سی چله بر من کشف شد این راز پنهانی -------- که بورانی است بادنگان و بادنگانْ است بورانی
«بادَنگان» در زبان عربی به صورت «بادَنجان» و «بَطلجان» درآمده است. به نوشتهی شادروان دکتر محمد معین، این واژه در چند زبان و گویش دیگر ایرانی چنین است:
- در طبری: vingum
- در گیلگی bādamjān
- در فریزندی: vājaemjun
- در یَرنی و نطنزی: bādenjun
- در تهرانی: bādemjun
واژهی عربی «البادَنجان» وارد زبان اسپانیایی شده و در گویش کاتالانی alberginera شده است. سپس از اسپانیایی به زبان فرانسهای وارد شده و به شکل aubergine درآمده است و به همین شکل هم وارد زبان انگلیسی شده است. البته در زبان انگلیسی بدان eggplant (گیاه تخم مرغی) هم گفته میشود.
در کتاب «دُن کیشوت» (Don Quixotte) میگل سروانتس (Miguel Cervantes) به طنز ادعا میکند که داستان را از اثر شخصی به نام «سید حامد بادنجانی» (Cide Hamete Benengeli) نقل میکند، شخصیتی خیالی که مسلمان (Moore) بوده است. نام «سید حامد بادنجانی» نزدیک ۴٠ بار در دو دفتر «دن کیشوت» به کار رفته است. باید توجه داشت که این داستان در سدهی شانزدهم م. نوشته شده و این اشاره میتواند نشانی از انتقال دانش از کشورهای مسلمان به کشورهای اروپایی از راه اسپانیا باشد که و در زمان سروانتس هنوز خاستگاه معتبری برای نقل بودهاند. در آن زمان هنوز اروپاییان به فکر بازنویسی تاریخ و ادعای «کشف همهی دانشها در یونان و روم باستان» نیفتاده بودند.
(
متن کامل انگلیسی کتاب «دُن کیشوت» را میتوانید در نشانی زیر بخوانید:
http://www.gutenberg.org/ebooks/996
)
متاسفانه زندهیاد محمد قاضی در ترجمهاش از کتاب «دن کیشوت» نام «سید حامد بادنجانی» را به اشتباه «سید حامد بن انجلی» نوشته است.
پینوشت:
در زبانهای دیگر نام بادمجان چنین است:
- ارمنی: badrijan
- آلمانی: aubergine
- دانمارکی: aubergine
- هلندی: aubergine
- پرتغالی: beringela
- باسکی: Alberjinia
- گالیکایی: Berenxena
- ترکی استانبولی: padlican (پادلیجان) و از آنجا به زبانهای اروپای شرقی رفته است (مجاری: Padlizsán، لهستانی: podłużna، کرواسی: Patlidžan، بوسنی: Patlidžan، بلغاری: Патладжан = patladjan)
2 نظر:
با درود، گمان کنم «گیاه تخمدار» ترجمه بهتری از «گیاه تخم مرغی» برای Eggplant است.
به امیر قربانزاده
درود بر شما.
«گیاه تخمدار» بدان معنا نیست. منظور از واژهی eggplant گیاهی بوده است که میوهاش مانند/به شکل تخم مرغ است.
با سپاس
شهربراز
Post a Comment