چهارشنبه ٢٠/اسفند/١٣٩٣ - ١١/مارچ/٢٠١۵
برخی از کسانی که شناخت و دانش کافی دربارهی استورهها و فرهنگ ندارند، با نزدیک شدن مناسبتها دست به همسنجش و مقایسهی رسمهای ایرانی با رسمهای اروپایی و امریکایی میزنند و به خیال خودشان به دنبال توجیه یا توضیح اختلافها میگردند.
در دو مناسبت متنهایی دربارهی حاجی فیروز به دستم رسیده که نخست هر دو متن را میآورم و بعد به چند ایراد آنها اشاره میکنم:
نخست به مناسبت کریسمس:
قابل توجه آنهایی که میگویند چرا حاجی فیروز ما گدایی میکند و بابا نویل غربیها کادو میدهد(بخش حذف شده اهانتآمیز بود)
عمو نوروز از زمانهای بسیار قدیم وجود داشته و برای مردم پیام بهار و هدیه و عیدی میداد، خیلی قبلتر از به وجود آمدن بابا نوئل غربیها.
و اما حاجی فیروز همان طور که از حاجی بودنش پیدا است بعد از ورود اعراب و اسلام به ایران پدیدار گشت و گفته شده که برای تمسخر اعراب این شخصیت به عید ایرانیها اضافه گشته و با مرور زمان تبدیل به سنت شده، به همین دلیل اسمش «حاجی فیروز» و صورتش «سیاه» مانند اعراب و لباسش قرمز مانند «سپاهیان صدر اسلام» میباشد و گدایی میکنند، چون ایرانیها این حاجی را برای تمسخر اعراب به سنت اضافه کردند.
پس ما یک عمو نوروز باستانی داریم با نوید بهار و عیدی و یک حاجی فیروز داریم برای ....
بیاید این مطلب را این قدر به اشتراک بگذاریم که دیگر همهی ایرانیها حکمت حاجی فیروز را بدانند.
متن دوم به مناسبت نزدیک شدن نوروز:
در جریان باشید که حاجی فیروز در فرهنگ باستانی ما کسی بود که در آتشکده نگهبان آتش بود و نمیگذاشت آتش خاموش بشود.
روی سیاه او به خاطر دود ناشی از آتش بود نه چیز دیگری. در ضمن گدایی هم نمیکند بلکه با عجله پیشتر از همه میآمد به کوچه و خیابانها و شروع به جار زدن این موضوع که: مردم آگاه باشید که بهار چند روز دیگر میرسد. در واقع نویدبخش آمدن بهار بود.
و مردم به خاطر این خبر خوش به او مژدگانی میدادند، اگر هم لباسش قرمز است به خاطر این است که در فرهنگ میترایسم نگهبان آتش لباسی قرمز داشت و باید بدانید که فرهنگ مسیحیت و کریسمس برگرفته از آیین میترایسم است.
نمی دانم نویسندگان این گونه متنها، از کجا این یاوهها را می بافند و چرا اصرار دارند که همه آن را پخش کنند. گویا چون جایگاه دانش و پژوهش از بین رفته است، هر کسی به خودش اجازه میدهد بی مطالعه و پژوهش کافی دربارهی هر موضوعی نظر بدهد.
این هر دو متن مانند بیشتر متنهایی از این دست که در شبکههای اجتماعی گردانده و دست به دست میشود، نه منبع و خاستگاهی دارد و نه خاستگاه معتبری دارد. نویسندگان این گونه متنها هیچ نیازی در خود نمیبینند که به کتابی اشاره کنند و هر چه به ذهنشان برسد مینویسند.
نخست آن که حاجی فیروز هیچ ربطی به عربان ندارد. این کسان به صرف دیدن «حاجی» آن را به اسلام و عربان ربط دادهاند. لابد اگر «موسیو فیروز» بود برای احترام به مردم فرانسه این نام را بر این شخصیت گذاشته بودند!!!
دوم آن که سپاهیان صدر اسلام سرخ نمیپوشیدند. سپاهیان صدر اسلام لباس خاصی نداشتند. یعنی به اصطلاح «یونیفورم» نداشتند. که رنگ آن هم سرخ باشد.
سوم آن که حاجی فیروز در اصل «میر نوروزی» بوده و خیلی قدیمی است. حاجی فیروز امروزی ترکیبی از میر نوروزی است و چند شخصیت دیگر. نام «حاجی فیروز» نامی تازه است. در شعرهای حافظ هم از «میر نوروزی» یاد شده است:
سخن در پرده میگویم چو گل از غنچه بیرون آی --------- که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی
میر نوروزی از دوران باستان در میانرودان (بین النهرین) رایج بوده است و در کتاب سینوهه هم از آن یاد شده است. میر نوروزی دلقکی بوده که در هر سال نو به مدت ١٠ یا ١۵ روز به عنوان فرمانروای شهر نصب می شده و دستورهای مسخره می داده. در دوران باستان گاهی هم کشته می شده است. در دوران تازهتر، شاید در ١٠٠ سال گذشته به جای «میر نوروزی» از «حاجی فیروز» استفاده می شود.
نویسندگان این متنها چون آگاهی تاریخی و استورهای ندارند، با توجه به هنجارهای امروزی گمان میکنند که «سیاه» بودن حاجی فیروز نشانهی «اهانت» به سیاهپوستان است و از این رو به دنبال توجیه برای رنگ سیاه او میگردند.
«حاجی فیروز» ربطی به آتشکدهها نداشته است. نویسندهی این متن آتشکدهی زرتشتیان را با گلخن گرمابههای قدیمی اشتباه گرفته است و شاید هم با کارگران لکوموتیو قطارهای قدیمی و خیال کرده که کسی که در آتشکده کار میکرده صورتش سیاه میشده است!
سیاهی روی این شخصیت هم به خاطر مرگ است و این که از دنیای مردگان آمده است و لباس سرخش هم نشانهای از زندگی و شادابی و زنده شدن زمین پس از زمستان طولانی است.
مهرداد بهار، شخصیت حاجی فیروز را مربوط به جشنهای سیاوش دانسته و چنین گفته که احتمالا از یکی از اسطورههای تموز، الهه ی کشاورزی و احشام در میانرودان باستان گرفته شدهاست. او بعدها ادعا کرد که چهره ی سیاه شده ی حاجی فیروز نشاندهنده ی بازآمدن او از سرزمین مردگان است و لباس سرخ او نشان از سرخی خون سیاوش دارد؛ او بیان کرده که نام سیاوش میتواند معنی «مرد سیاه» یا «مردی با چهره سیاه» داشته باشد.درست است که دین مسیحیت و جشن کریسمس از مهرپرستی تاثیر گرفته است اما این تاثیر ربطی به ادعای این دو متن ندارد.
کتایون مزداپور، استاد زبانهای باستانی و اسطورهشناس در مصاحبهای، خبر از ترجمهٔ لوحی اکدی داده و آنرا تاییدی بر نظریهٔ مهرداد بهار دانسته و گفته که در آن لوح چنین آمده که دوموزی (شوهر الههٔ تموز) در نیمی از سال با لباس قرمز و در حال نواختن دایره، دنبک، ساز و نیلبک به دنیای زیرزمین رود تا همسر خود را بازگرداند که آغاز دوبارهٔ باروری در روی زمین است
برای آگاهی بیشتر دربارهی میرنوروزی و دیگر رسمهای مربوط به آن میتوانید به مقالهی زیر در دانشنامهی ایرانیکا نگاه کنید:
http://www.iranicaonline.org/articles/haji-firuz
0 نظر:
Post a Comment