یکشنبه ۲۶/اسفند/۱۳۸۶ - ۱۶/مارچ/۲۰۰۸
امروز فرصتی شد که نوشتهی دیگری به مناسبت نوروز تقدیم کنم:
امام محمد غزالی نخستین کسی است که در تاریخ اسلام لقب «حجت الاسلام» یافت. وی در کتاب خود مینویسد:
منكرات بازارها: ... و صورت حیوانات [=اسباب بازی] فروشند برای كودكان در عيد. و شمشیر و سپر چوبین [=اسباب بازی] برای نوروز و بوق سفالین برای سده ... و از اين چيزها بعضی حرام است و بعضی مكروه: اما صورت حیوان حرام است و آنچه برای سده و نوروز فروشند چون سپر و شمشیر چوبین و بوق سفالین. اين در نفس خود حرام نيست. و ليكن اظهار شعار گبران [=زرتشتيان] است كه مخالف شرع است و از اين جهت نشايد، بلكه افراط كردن در آراستن بازار به سبب نوروز و قطايف بسيار كردن و تكلفهای [=تزیین] نو ساختن برای نوروز نشايد، بلكه نوروز و سده بايد مندرس شود و كسی نام آن نبرد. تا گروهی از سلف [=گذشتگان] گفتهاند كه روزه بايد داشت، تا از آن طعامها خورده نيايد. و شب سده چراغ فرا نبايد گرفت [=روشن نبايد کرد]، تا اصلا آتش نبيند. و محققان گفتهاند: روزه داشتن اين روز هم ذكر اين روز بود و نشايد كه نام اين روز برند. به هيچ وجه. بلكه با روزهای ديگر برابر بايد داشت و شب سده همچنین. چنانكه ازو خود نام و نشان نماند».
نوروز و سده بماند و غزالی رفت ------------- و این پارسه ماند و شیخ خلخالی رفت
عشق است و سُرور و زندگی مذهب ما --------------- شادی و خوشی بماند و بدحالی رفت
[پارسه = تخت جمشید]
نوروز رسید و موسم عشق و غرور ------------- هنگام به صحرا شدن و جشن و سرور
جاوید بُوَد همیشه ایران بزرگ ----------------- اهریمن پتیاره از آن دور و به گور
به ایران زمین:
نوروز رسید و سبزه میروید باز ---------------- از کهنگی عشق تو میگوید راز
هر روز تو نوروز بود ای گل ناز ---------------- نوروز تو فرخنده و عمر تو دراز!
ایدون باد! ایدون تر باد!
0 نظر:
Post a Comment