Friday, September 20, 2013

تفاوت «است» و «هست» و «بود» در پارسی - بخش دوم

آدینه ٢٩/شهریور/١٣٩٢ - ٢٠/سپتامبر/٢٠١٣

پیشتر درباره‌ی تفاوت «است» و «هست» در زبان پارسی نوشته‌ام (اینجا). امروز می‌خواهم به نکته‌ی دیگری بپردازم که معمولاً در این باره نادیده گرفته می‌شود یا آگاهی کمتری درباره‌ی آن هست.

دیده‌ام در برخی جاها نوشته و گفته شده است که «بود» شکل گذشته‌ی «است» است. اما باید توجه داشت که در زبان‌های ایرانی، از جمله زبان پارسی، دو فعل برای بیان مفهوم «بودن» وجود دارد: بودن و استن. صرف‌های فعل «بودن» در زمان حال و گذشته چنین است:

- گذشته: بودم، بودی، بود، بودیم، بودید، بودند.

- حال: بُوَم، بُوی، بُوَد، بُویم، بُوید، بَوَند

- فرمان: باش، باشید

- دعایی: بُواد! (مانند کُناد! دَهاد! و ...) که به صورت «باد!» کوتاه شده است.

این صرف‌ها در ادبیات کلاسیک زبان پارسی، به ویژه تا سده‌ی هفتم هجری به کار می‌رفته است اما پس از آن اندک اندک در نوشتار رسمی از آنها خبری نیست.

توانا بُوَد هر که دانا بُوَد ---------- ز دانش دل پیر بُرنا بُوَد (شاهنامه فردوسی)

گر شَوَم من پاسبان کوی تو، راضی بُوَم ----------- خود ببخشایی بر آن که اش این هوس در سر بُوَد (سنایی غزنوی)

گاه در صحن بیابان با خَران همره بُویم -------------- گاه در کُنج خرابی با سگان همره شَویم (سنایی غزنوی)

جُمله رندان چون که در زندان بُوَند ------------- مُتّقی و زاهد و حق خوان شوند (مولانای بلخی، مثنوی)

روستایی گر بُوَم آن تو اَم ------------ روستایی خویش را رستا مگیر (مولانای بلخی، دیوان شمس)

فعل «بودن» در پارسی میانه «بوتن» () و بن۲/حال آن در پارسی کهن -bav و در اوستایی -bauu و ریشه‌ی آن در پوروا-ایرانی (proto-Iranian) فعل bauH* است.

در دوره‌های بعدی زبان پارسی، در کنار «بودن» از فعل «باشیدن» هم استفاده شده که امروزه برخی به «می‌باشد» علاقه‌ی ویژه‌ای دارند.

اما فعل «است/هست» از ریشه‌ی دیگری است. در پوروا-ایرانی Hah1* و در زبان اوستایی بن۲ (حال/مضارع) آن -ah و در پارسی کهن هم -ah و در پارسی میانه -ah بوده که در پارسی نو/دری «است» شده است. و صرف‌های آن چنین اند:

- حال: استم، استی، است، استیم، استید، استند. این صرف‌ها به صورت اَم، ای، است، ایم، اید، اَند کوتاه می‌شوند.

صرف‌های گذشته و فرمان و دعایی آن در پارسی میانه و نو/دری را نیافتم. احتمال دارد که در گویش‌های پارسی هنوز شکل‌های گذشته‌ی «استن» به کار رود.

امروزه برای صرف گذشته‌ی «است» از «بودن» و برای صرف حال «بودن» از «است» استفاده می‌شود اما همان گونه که می‌بینیم این دو فعل از ریشه‌های جداگانه آمده و دو فعل متفاوت اند.

اشتباه دیگری که امروزه می‌شود، کاربرد «هستن» به جای «استن» در کاربرد فعل رابط است. برای نمونه، «مگر دیوانه هستی؟» یا «مگر دیوانه هستم؟» حال آن که شکل درست آنها باید چنین باشد: «مگر دیوانه ای؟» یا «مگر دیوانه ام؟»

پی‌نوشت:
در زبان گفتار «است» به صورت «اَه» -> «ـِه» کوتاه می‌شود که به شکل پارسی میانه و کهن آن نزدیک است. مانند «این خونه‌ی من اه» = این خانه‌ی من است.

3 نظر:

امیر قربانزاده said...

درود
دوست گرامی، حبیب الله نوبخت در ترجمه کتاب اخلاق الملوک (تاج) در پانویس یک صفحه نوشته که واژه "قاب" که ترکی دانسته شده از واژه پارسی "کوب" یا "کوپ" گرفته شده است. همچنین گفته است که واژه "بشقاب" نیز دگرگون شده واژه پارسی "پیشکوب" است.
دوست دارم دیدگاه شما را در این باره بدانم.
با سپاس,
امیر قربانزاه

shahrbaraz said...

دوست گرامی
درود.

من ربط و پیوند «کوب/کوپ» با «قاب» را نفهمیدم. هم چنین ربط «بُشقاب» با «پیشکوب». قانون تغییر آوایی در این موردها چیست؟ آیا نمونه ای از کاربرد «پیشکوب» در پارسی دیده شده است؟ تنها حدس و گمان است؟

من می کوشم که چیزی در این باره پیدا کنم اما اگر آن نویسنده سند و مدرک یا شاهدی دارد لطفا برایم بنویسید.

با سپاس
شهربراز

امیر قربانزاده said...

واژه «کوب/کوپ» در فرهنگ دهخدا به دیسه «کاب» نیز آمده است (به چم «پیاله» و «سبو») که می‌تواند به «قاب» دگردیس شده باشد. در زبان ترکی «قاب» به «ظرف» گفته می‌شود.