چهارشنبه ۲۵/آبان/۱۳۹۰ - ۱۶/نوامبر/۲۰۱۱
ماه گذشته مطلبی دربارهی زبان پارسی در تهران نوشتم و دوست گرامی مسعود لقمان آن را در پایگاه ایرانشهر بازپخش کرد. در پایگاه ایرانشهر، نظرها و پیغامهایی که برخی خوانندگان در پای آن مطلب گذاشتند برایم جالب و در عین حال افسوسآور بود.
یکی از خوانندگان چنین گفته است:
دوست عزیز، امروز را با آن موقع که [نام] «هیلمن» را به فارسی روی ماشین مینوشتند مقایسه نکنید. آن موقع شاید ۵% مردم ایران با حروف انگلیسی آشنا بودند. الان شاید ۶۰ تا ۷۰ درصد.
توی دنیای امروز هر کسی که به مدرسه رفته باشه حداقل به ۲ یا ۳ زبان دنیا آشنایی یا تسلط داره. اگر هم نرفته باشه که حتی فارسی را هم نمیتونه بخونه. بنابراین چه روی ویترین مغازهها فارسی نوشته باشند چه انگلیسی، حالیش نمیشه.
اون مادرهایی که به قول شما برای فرستادن بچههاشون به کلاس انگلیسی مثل آب جوش غل غل میزنند از سرعته [=سرعتِ] زندگی امروزی خبر دارند.
اگر نمیدونید، بدونید که تا ۲۰ یا ۳۰ ساله [=سالِ] دیگه، اگه کسی انگلیسی رو ندونه بیسواد محسوب میشه. این رَوَندیه که کشورهای پیشرفته جهان به ان پی بردهاند و در کشور ما یه چند سالی طول میکشه.
اینها نه برای از بین بردن زبان و فرهنگ فارسی است، بلکه جامعه مدرن امروزی این را درخواست میکنه
- نخست آن که کاش منبع این آمارهای گوناگون دربارهی میزان آشنایی مردم ایران با خط و زبان انگلیسی در دو دورهی یاد شده (یعنی ۵٪ و ۶۰ یا ۷۰٪) را هم میدادند.
- دومین پرسش من مربوط به ادعایی است که هر کسی به مدرسه رفته باشد دست کم به دو یا سه زبان آشنا یا مسلط است! در کدام کشور دنیا چنین است؟ آیا صرف این که ما بتوانیم الفبای انگلیسی را بشناسیم به معنای آشنایی با آن زبان است؟
- سوم این که با نظر ایشان، میزان کاربرد خط و زبان پارسی در ایران به آن بستگی دارد که چند درصد از مردم با خط و زبان انگلیسی آشنا هستند. اگر همهی مردم با خط انگلیسی آشنا باشند، پس لابد باید دیگر خط و زبان پارسی را ببوسیم و کنار بگذاریم. اصطلاحی هست که میگوید «در خانه ماندن بیبی از بیچادری است، نه از حجب و حیا!»
- واقعا ادعای ارتباط زبان انگلیسی و سواد جای شگفتی دارد. من نمیدانم منبع چنین ادعایی کجا است؟ اکنون در روی کرهی زمین، نزدیک ۷ میلیارد انسان زندگی میکنند که تنها درصد کمی از آنها به زبان انگلیسی آشنا هستند. تا ۲۰ یا ۳۰ سال دیگر معلوم نیست این شماره به چند برسد. شاید ۸ یا ۹ میلیارد یا بیشتر؟ با حساب ایشان، تمام آن جمعیتی که زبان انگلیسی نمیدانند «بیسواد»اند؟! یعنی مردم فرانسه و آلمان و همهی قارهی امریکای مرکزی و جنوبی و قارهی افریقا و چین و هند و ... بیسواد اند؟ چرا هنوز در کشورهای «پیشرفته»ی اروپایی این قدر «بیسواد» وجود دارد؟ یعنی صِرف دانستن زبان انگلیسی برابر با سواد داشتن است و نیازی به دانستن باقی علمها و دانشها نیست؟ یعنی هر کسی که زبان مادریاش انگلیسی است، خود به خود «باسواد» و دانشمند است حتا اگر دزد و آدمکش یا معتاد باشد، اما اگر ریاضیدان بزرگ یا شیمیدان بزرگی باشد و انگلیسی نداند «بیسواد» است؟! آیا ما به معنای سخنانی که میگوییم توجه داریم؟
خوانندهی دیگری چنین گفته است:
در جهانی که در حال تبدیل شدن به دهکده جهانی است نباید از این نالید که چرا مردم به فراگیری زبان خارجی روی آوردهاند.
متاسفانه شما به طور شدیدی نسبت به زبان فارسی تعصب دارید که تا مقدار زیادی درست است، ولی وقتی از حد خارج میشود در آن صورت هیچ تفاوتی بین شما و تندروهای دینی نیست. چون شما هم مانند آنها فقط و فقط خودتان را قبول دارید و سعی میکنید از همه افراد دنیای خارج دوری کنید.
دوست خوبم به جای این که مردم را سرزنش کنید که چرا از زبان انگلیسی استفاده میکنند تلاش کنید قدمی مفید برای رشد و گسترش و اعتلای زبان فارسی و معرفی آن به دنیا بردارید و از این تعصبهای بیجا و مخرب دوری کنید.
سخن من با این شخص آن است که در این دهکدهی جهانی، مسئولیت ما به عنوان ایرانی چیست؟ آیا نباید از فرهنگ و زبان خود دفاع کنیم؟ آیا نباید نمایندهی این فرهنگ و زبان باشیم؟
من کجا گفتهام که از افراد دنیای خارج باید دوری کرد؟ اصلا سخن من از فراگیری زبان خارجی نیست. اتفاقا من از طرفداران سرسخت فراگیری زبانهای بیگانهام و خودم هم تلاش میکنم هر چه بیشتر بیاموزم. تنها سخن من آن است که هر چیزی به جای خویش. چرا ما باید روی شیر و ماست و دستمال کاغذی و فیلمهای ایرانی که مصرفکنندهی بیش از ۹۰ درصد آنها مردم ایرانی هستند تنها با خط انگلیسی چیز بنویسیم؟! مشکل این است که اصلا خط و زبان پارسی جایش را به خط و زبان انگلیسی (آن هم خیلی وقتها با غلطها و اشتباههای فاحش و زشت) داده است. آیا این نشانهی آن است که ما به دهکدهی جهانی وصل شدهایم؟ در این دهکدهی جهانی چرا تنها خط و زبان انگلیسی باید استفاده شود؟ در این دهکدهی جهانی آیا تنها معیار، دانستن زبان انگلیسی است؟ این بیشتر همگونسازی و امریکاییسازی است تا جهانی شدن.
من مردم را سرزنش کردهام که هویت خود را از دست میدهند و در برابر فرهنگ بیگانه خودباخته میشوند نه این که از زبان انگلیسی استفاده میکنند. اصلا مشکلی که من مطرح کردهام کاربرد زبان انگلیسی نیست. سخن من از خودباختگی فرهنگی است. این که فکر کنیم «وای! من عقب ماندم. پس بهتر است همه چیز را به خط و زبان انگلیسی بنویسم و بگویم تا نشان بدهم که نه خیر، خیلی هم پیشرفته ام».
کاش ایشان به این وبلاگ هم سر میزد و میدید که موضوع سخن من چیست. اتفاقا من در این وبلاگ کتابهای فراوانی به زبان انگلیسی و دیگر زبانها معرفی کردهام. بنابراین هیچ مشکلی با زبان انگلیسی و دانستن و کاربرد آن ندارم. بسیاری از جستارها و نوشتارهای من بر پایهی منبعها و مقالهها و کتابهایی است که به زبان انگلیسی (یا دیگر زبانهای اروپایی) میخوانم. موضوع بر سر این است که عدهی بسیاری از هموطنان ما، دانستن زبان انگلیسی را با «سواد» یکی میدانند. ابزار انتقال دانش را با خود دانش یکی گرفتهاند. برای همین فکر میکنند اگر انگلیسی بپرانند یعنی باسواد و پیشرفته اند.
این هم دو نمونه از نتیجههای چنین پندار باطل و خطرناک:
تابلوی خوشامدگویی با ترجمهی آشفته به زبان انگلیسی
متن پارسی: ورود شما مسافران محترم را به خاک جمهوری اسلامی ایران گرامی میداریم.
متن انگلیسی:
Login to your honorable passengers soil Islamic Republic of Iran have celebrated.
جملهی انگلیسی بسیار بیمعنا و آشفته و یاوه است. این گونه کارها بیشتر آبروریزی است. بیگانهای که به ایران بیاید و این تابلو را ببیند با خود میگوید عجب کشوری که در آن یک نفر هم نبوده که زبان انگلیسی را به درستی بداند. (شاید این نمونهای از آشنایی و تسلط مردم به زبان انگلیسی است که در بالا گفته شده بود!) حتا اگر فرض کنیم این تابلو واقعی نبوده و با فتوشاپ درست شده باشد، باز هم نشان میدهد که مردم شیفتگی بیموردی به زبان انگلیسی دارند.
یا این یکی که قرار بوده است پیامی اخلاقی برای بیننده داشته باشد:
متن پارسی: آخرین خانه
متن انگلیسی:
The finally house
حتا وضع به جایی رسیده که استاد شجریان - که قاعدتا به خاطر انس و نزدیکی و همدمی با گنجینهی غنی ادبیات پارسی بایستی بیشتر به زبان پارسی توجه داشته باشد - چندی پیش در لندن برنامهای داشت که در نام آن به جای «کارگاه» از واژهی انگلیسی workshop اما با خط پارسی یعنی «ورکشاپ» استفاده شده بود! آن هم کارگاه موسیقی سنتی ایرانی! یعنی مفهوم تازه یا موضوع بیگانهای نیست که مجبور باشیم از واژهی بیگانه استفاده کنیم.
0 نظر:
Post a Comment