آدینه ۲/اردیبهشت/۱۳۹۰ - ۲۲/اپریل/۲۰۱۱
کتاب مهم دیگری که ولادیمیر مینورسکی دربارهی تاریخ و جغرافیای قفقاز از خود برجای گذاشته است «پژوهشهایی در تاریخ قفقاز» نام دارد.
ولادیمیر مینورسکی
نام کتاب: پژوهشهایی در تاریخ قفقاز (Studies in Caucasian history)
نویسنده: ولادیمیر مینورسکی
ناشر: تایلر ()
سال: ۱۹۵۳ م./۱۳۳۲ خ.
صفحه: ۲۰۰
این کتاب سه پاره دارد:
- پارهی نخست: نوری تازه بر تاریخ شدّادیان گنجه
در این بخش که ۷۸ صفحه است مینورسکی نخست بخش تاریخ شدادیان گنجه را از کتاب «جامعالدُوَل» از زبان عربی به انگلیسی ترجمه کرده است. جامعالدول نوشتهی احمد ابن لطفالله، نویسندهی عثمانی معروف به منجمباشی است که در سال ۱۱۱۳ ق/۱۷۰۲ م. درگذشته است. مرجع منجمباشی کتابی بوده است دربارهی ارّان به نام «تاریخ الباب» به زبان عربی که نزدیک سال ۵۰۰ هجری نگاشته شده اما امروزه در دسترس ما نیست.
شدّادیان خاندان ایرانی کردتباری بودند که بین سالهای ۳۴۰ ق/۹۵۱ م. تا ۴۶۸ ق/۱۰۷۵ م. به مدت ۱۲۸ سال در گنجه و ارّان فرمانروایی کردند. نامهای آنان چنین است:
شدّاد، محمد پسر شداد، علی لشکری پسر محمد، مرزبان پسر محمد، فضل پسر محمد، موسا پسر فضل، ابوالاسوار شاوور (شاپور) پسر فضل، علی لشکری پسر موسا، فضل دوم پسر ابوالاسوار شاوور، فضلون (فضل سوم) پسر فضل دوم، انوشیروان پسر فضلون.
متن ترجمه بیست صفحه است و شصت صفحهی پس از آن شامل توضیح و تفسیر و اطلاعات افزودهای است که مینورسکی از منبعهای دیگر از جمله از منبعهای ارمنی و گرجی و عربی به دست آورده است و سرگذشت هر یک از فرمانروایان این خاندان را به تفصیل آورده است. مینورسکی در پایان این بخش به حملههایی پرداخته است که از شمال به گنجه و ارّان شد از جمله تجاوز الانیان (که اوسیها بازماندگان آنان اند) و روسها به ارّان در سدهی پنجم قمری/یازدهم م.
- پارهی دوم: شدّادیان آنی
آنی پایتخت خاندان بگراتونی و شهر معروف به «هزار و یک کلیسا» از شهرهای مهم ارمنستان بود که بعدها مرکز فرمانروایی شدادیان در ارمنستان هم شد. مینورسکی میگوید که کسروی اطلاعات مربوط به شدادیان آنی را از کتابهای دوران اسلامی گردآوری کرد اما چون به منبعهای ارمنی و گرجی دسترس نداشته بررسی او جامع نیست. از این رو خود مینورسکی این بخش را تکمیلتر کرده است. یکی از منبعهای مهم برای شدادیان آنی کتاب «تاریخ مَیافارقین» ابن ازرق است. منبع ارمنی مهم نویسندهای به نام وَردَن () است.
شدادیان گنجه با خاندان بگراتونی ارمنستان پیوند برقرار کردند و منوچهر نوجوان پسر ابوالاسوار شاه گنجه و تَشیر شاهدختی ارمنی بود که پس از مرگ پدرش فرمانروای آنی شد. پس از منوچهر پسرش ابوالاسوار دوم، پس از وی پسرش فضلون سوم شاه شد. پس از فضلون سوم برادرش محمود و پس از محمود هم پسرانش فخرالدین شداد و فضلون چهارم و شاهنشاه فرمانروایی کردند.
این بخش نزدیک ۳۰ صفحه است.
این خاندانهای ایرانی در میان دورهی فرمانروایی خلیفگان عرب و ورود ترکان سلجوقی بر غرب ایران فرمان میراندند. از این رو مینورسکی این دوره را «میانپردهی ایرانی» (Iranian intermezzo) نامیده است. متاسفانه این دوران زیاد شناخته شده نیست. از این رو احمد کسروی تبریزی کتابی را که دربارهی این خاندانهای ایرانی نوشته است «شهریاران گمنام» نامیده است. در واقع یکی از منبعهایی که مینورسکی استفاده کرده است همین کتاب کسروی است.
- پارهی سوم: پیشینهی صلاحالدین ایوبی
در این بخش مینورسکی مفهوم «میانپردهی ایرانی» را مطرح میکند و سپس به حضور ایرانیان کرد در ارمنستان و به ویژه شهر دوین (Dvin) میپردازد و نشان میدهد که ایوب (پدر صلاحالدین) و بردارش شیرکوه (عموی صلاحالدین) از ایرانیان کردی بودهاند که با خاندان شدادی آنی و ارمنستان رابطههای خانوادگی و فرهنگی داشته و تجربهی دولتداری و فرمانروایی را از آنجا آموخته بودند. سپس به میانرودان (بینالنهرین) میآیند و صلاحالدین در تکریت زاده میشود که منطقهای کردنشین بوده است و کردان هذانی در آنجا بودهاند. هذانی در اصل هذبانی بوده که از نام کهن ادیابین (Adiabene) گرفته شده است.
ایوب و شیرکوه هم چنان پیوندها خود را با کردان ارمنستان و قفقاز برقرار نگه میدارند. حتا وقتی صلاحالدین در جنگهای صلیبی بر اروپاییان پیروز میشود و اورشلیم را پس میگیرد امپراتور بیزانس به او پیغام میدهد که چلیپای راستین (چلیپا یا صلیبی را که عیسا بر آن به دار کشیده شد) را به ما برگردان صلاحالدین در پاسخ میگوید که گرجیان قفقاز پیش از تو پیشنهاد ۲۰۰ هزار دینار دادهاند و درخواست آنان رد شده است.
کرد بودن ایوب و شیرکوه و صلاحالدین و سرداران آنان در کتابهای تاریخی همروزگارشان تاکید شده است. مینورسکی هم چنین با بررسی و تحلیل ساختار لشکر و آرایش نظامی صلاحالدین در جنگهایش حضوران سرداران و سربازان و لشکریان کُرد را در اطراف او نشان داده است.
میدانیم که شاهنامه در سال ۶۲۱ ق./۱۲۲۴ م. به دست فتح ابن علی بُنداری اصفهانی به درخواست ملک المعظم شرفالدین عیسا، نوهی صلاحالدین ایوبی و فرمانروای شهر دمشق، از پارسی به نثر عربی برگردانده شد. (دکتر جلال خالقی مطلق در ویرایش خود از این ترجمه هم سودهای فراوانی برده است.) مینورسکی احتمال میدهد که شاید شرفالدین عیسا بدین دلیل فرمان ترجمهی شاهنامه را داده که عربان را با حماسهی ملی ایرانیان تحث تاثیر قرار دهد و به گذشتهی خود بنازد.
این بخش ۵۰ صفحه است.
- پارهی چهارم: پیوستها
در این بخش مینورسکی به دو خاندان ایرانی دیگر به نامهای مسافریان و روّادیان پرداخته است که در همان «میان پردهی ایرانی» جای میگیرند.
فرمانروایان مسافری هشت تن بودند که مدت ۹۰ سال بین سالهای ۳۳۰ تا ۴۲۰ ق./۹۴۱ تا ۱۰۲۹ م. فرمانروایی کردند: سالار محمد ابن مسافر، مرزبان پسر سالار، جوستان پسر مرزبان، ابراهیم پسر مرزبان، وهسودان پسر سالار، اسماعیل پسر وهسودان، مرزبان پسر اسماعیل و ابراهیم پسر مرزبان. اینان را سالاریان یا بنیسالار هم خواندهاند.
فرمانروایان روّادی هم هفت تن بودند که بین سالهای ۳۴۵ تا ۴۶۳ ق/۹۵۶ م. تا ۱۰۷۰ م. به مدت ۱۱۷ سال در آذربایجان فرمانروایی کردند. قطران تبریزی در دربار روادیان بود. نام این فرمانروایان چنین است: محمد ابن حسین، حسین؟، ابوالهیجا محمد، ابوالنصر حسین، ابومنصور، وهسودان، مَملان.
در پایان نیز مینورسکی متن عربی را با دست خط خود منتشر کرده است.
Friday, April 22, 2011
پژوهشهایی در تاریخ قفقاز
نوشتهی
شهربراز |
ساعت:
11:54 PM |
پيوند دایمی
0 نظر داده شده |
نظردهی
دستهبندی تاریخ میانی , كتاب
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
0 نظر:
Post a Comment