آدینه ۱۳/فروردین/۱۳۸۹ - ۴/اپریل/۲۰۱۰
با بهترین شادباشهای دوبارهی نوروزی و امید سالی پربار و سرشار از عشق و کامیابی برای دوستان و خوانندگان گرامی این وبلاگ. و با پوزش به خاطر دیر روزآمد شدن به خاطر درگیریهای کاری و کمبود وقت.
چند روز پیش در روز نهم فروردین خبرگزاری ایسنا خبری منتشر کرد که بر پایهی آن خانم دکتر مریم معزی، استادیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد، گفته است که نوروز ایرانی نیست و در این باره به برخی مدرکهای و دانستههای تاریخی و زبانشناختی اشاره کرده است.
کاری که ایشان کرده است در اصطلاح سفسطه گفته میشود یعنی از مقدمهی درست و برخی واقعیتهای تاریخی و زبانی نتیجهگیری نادرست و دلخواه خود را گرفته است. در منطق نیز اگر دو گزارهی «الف» و «ب» را داشته باشیم تنها در صورتی «الف آنگاه ب» نادرست خواهد بود که «الف» درست و «ب» نادرست باشد. ایشان دقیقا همین حالت را برگزیدهاند.
استادیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی معتقد است: جشنهای نوروزی همان مراسم عبادت به درگاه خدایان است که در طول نوروز انجام میشد.
دکتر مریم معزی با اعتقاد به اینکه مراسم جشن نوروز - که آغاز فصل کار و کوشش کشاورزان است - ریشهی ایرانی ندارد، اظهار داشت: آریاییها مردمی دامپرور بودند و چیزی از کشاورزی نمیدانستند. آنها وقتی با تمدنهای بینالنهرین همجوار شدند، کشاورزی را از آنها آموختند. در نتیجه، اعیاد و مراسم مخصوص کشاورزی را نیز یاد گرفتند.
وی ادامه داد: سالها پیش از آنکه آریاییها به ایران وارد شوند، بابلیها کنار فلات ایران، منطقهای نزدیک عراق امروزی، زندگی میکردند و کشاورزی را نیز کشف کرده بودند. بنابراین در آن زمان، مراسم مخصوص کشاورزها از جمله اعیاد کشاورزی رواج داشته است.
ایشان میگویند که بابلیان کشاورزی را کشف کرده بودند. نمیدانم تا چه اندازه این گفته درست است. سپس میگوید نوروز ریشهی بابلی دارد و به طور ضمنی هم میگویند بابل همان عراق امروزی است. پس لابد به نظر ایشان نوروز عراقی است. اما در جملهی بعد حرف خود را نقض میکنند:
استادیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی بیان کرد: آریاییها برگزاری جشنهای کشاورزی را از جمله آغاز فصل کار و تلاش کشاورزان و پایان فصل کشاورزی از بابلیها آموختند؛ اما بهصورت دقیق آن را تقلید نکردند، بلکه با آداب، افکار و مذهب خودشان آن را آمیختند. در این راستا بود که مراسم نوروز و مراسم اختتامیهی فصل کشاورزی (مهرگان) بهوجود آمد.
پس اگر ایرانیان جشن کشاورزی بابلی را تقلید نکردند و آن را با افکار و مذهب خود درآمیختند چه گونه میگویید نوروز ایرانی نیست؟ ایشان سپس همین فن سفسطه را در زمینهی ریشهشناسی و زبانشناسی نیز به کار میبرد:
او معتقد است: واژهی جشن به معنی شادی و پایکوبی نیست، بلکه این واژه از «یزشن» میآید، به معنای عبادت و نیایش و کلمههایی مانند یزد، ایزد و یزدان هم از این واژه گرفته شدهاند. از آنجا که آریاییها روزهای خاصی را برای خدایان خود در نظر میگرفتند و به نیایش میپرداختند، جشنهای نوروزی نیز همان مراسم عبادت به درگان خدایان بود که در طول نوروز اجرا میشد.
وی دربارهی مراسم رایج در نوروز، اظهار داشت: در این روزها، سرود خواندن نه به معنی آواز، بلکه به معنی خواندن سرودهای اوستا و نیایشهای مربوط به خدایان انجام میشد. همچنین مردم برای خدایان خود قربانی میکردند و قسمتهای خاصی از گوشت قربانی را مخصوص آن خدا در نظر میگرفتند و مراسم مخصوص آن را انجام میدادند.
این دو نیز کاملا درست است اما از چه زمانی جشن و سرود به معنای امروزین آنها به کار رفتهاند؟ آیا در زمان پیش از اسلام جشن و سرود تنها به معنای مذهبی و اوستایی بوده است؟ ایشان خود این زمان را به طور تقریبی مشخص میکنند:
معزی افزود: بعدها، اصل اولیهی این مراسم فراموش شد و در دین زرتشت تا حدودی در آداب نوروز تجدید نظر شد.
یعنی با آمدن زرتشت این تغییرها پدید آمد. و زمان زرتشت را بین ۸۰۰ تا ۱۳۰۰ سال پیش از میلاد نوشتهاند. یعنی ۳۴۰۰ سال است که دیگر نوروز و جشن و سرود تنها به آن معنای اول نیست. حتا اگر منظورشان از «دین زرتشت» زمان ساسانیان باشد هم دست کم ۱۸۰۰ سال است که نوروز و جشن و سرود تنها به آن معنای اصلی نیست. گویا برای ایشان چیزی به نام گذشت زمان معنا ندارد.
استادیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی بیان کرد: پیش از فرارسیدن نوروز، در میان آریاییها آیینی به نام «ودردگان» یعنی جشن مخصوص نیایش مردگان موسوم بود که در پنج روز اجرا میشد. آریاییها معتقد بودند، ارواح زنده هستند و آنها را هم جزو خدایان قرار میدادند. در نتیجه، خانوادهها برای اجداد درگذشتهی خود مراسمی برگزار و خوراکیهایی را برای ارواح مهیا میکردند و اعتقاد داشتند که ارواح از آن خوردنیها استفاده خواهند کرد.
آیا همین امروز ما ایرانیان مسلمان شب جمعهی آخر سال را به سر خاک درگذشتگان نمیرویم و برای آنان فاتحه نمیخوانیم و صدقه و خیرات و نذری و حلوا و خرما و میوه و ... نمیدهیم؟ حتا بسیاری بر گور عزیزان خود خرما و ... میگذارند البته به این منظور که دیگران آن را بخورند اما این کار ریشه در همین مراسم باستانی دارد.
مورد بعدی سفسطه دربارهی هفت سین است:
معزی با بیان اینکه هفتسین، ایرانی نیست، گفت: مقدس بودن عدد هفت، ایرانی نبوده و از دین بابل آمده است. بابلیها بهدلیل نیایش ستارگان و دیدن هفت ستاره با چشم غیرمسلح، همچنین اعتقاد به نقش مؤثر این ستارگان در زندگی بشر و تخمین زمان و مسائلی که برای زمین اتفاق میافتد، آن را مقدس میدانستند.
وی ادامه داد: کلمهی «سین» در منابع قدیمی فارسی وجود ندارد و ریشهی تاریخی سینهایی که بر سر سفرهی عید گذاشته میشود، مشخص نیست. زرتشتیان ایران هیچ قیدی بر هفت سین ندارند و به جای آن از میوههای خشکشده استفاده میکنند. علاوه بر این، لزوم وجود نور و آتش بهدلیل مقدس بودن آن، بر سر سفره انکارناپذیر است.
او اضافه کرد: از آنجا که زرتشتیان در همان دین گذشتهی خود باقی مانده و تغییر مذهب ندادهاند، طبیعتا وجود هفتسین به دوران پیش از اسلام مربوط نیست.
منظورشان از این که «سین در منابع قدیمی فارسی وجود ندارد» چیست؟ یعنی در زبان پارسی سین وجود نداشته است؟ یا از «هفت سین» نام برده نشده است؟ دربارهی ریشهی هفت سین سخن فراوان گفته شده است از جمله آن که در اصل «هفت چین» بوده است یعنی هفت چیدنی، یعنی همان که خود ایشان دربارهی سفرهی زرتشتیان گفته است. بنابراین هفت سین نیز ایرانی است. اگر ایرانی نیست از کجا آمده است و چه کسانی نخستین بار این کار را کردهاند؟
حتا با فرض درست بودن تمام این گفتهها، پرسش من این است که اگر ملتی نزدیک ۳۰۰۰ سال مراسمی را برگزار کند آن مراسم هنوز بیگانه است و به آنان تعلق ندارد؟
پرسش دیگر من آن است که کدام ملت و فرهنگ باعث پایداری و برجا ماندن نوروز تا همین امروز شده است؟ آیا نشانی از بابلیان در جهان مانده است؟ کدام ملت خود را بازماندهی بابلیان میداند؟ آیا مردم عراق - که شاید ایشان خواسته به موضوع وصل کند - هیچ دلبستگی و ارتباط فرهنگی با تمدن و فرهنگ بابل حس میکنند؟ آیا کسی از آنان نام فرزند خود را سناخریب یا بختالنصر یا نمرود میگذارد؟ آیا به جز کردها - که قومی ایرانی هستند - کسی در عراق امروز نوروز را پیوسته جشن گرفته است و با آن حس نزدیکی میکند؟
در دیگر کشورهایی که امروزه در کنار ایران نامشان به عنوان میراثداران نوروز در سازمان ملل به ثبت رسیده است در کدامشان نوروز به این پیوستگی که در ایران هست برگزار شده؟ در ترکیه پس از آتاترک و به فرمان او و جانشینانش نوروز قدغن بود و کردها را «ترک کوهستانی» میخواندند و برای این هر چه بیشتر شبیه اروپاییان بشوند خط خود را لاتین کردند و با آن که بیشتر جمعیت مسلمان بودند (و هستند) تقویم خود را هم میلادی کردند. عربها نیز با این همه ادعای مسلمانی تقویم میلادی را برگزیدند.
روسها مردم ایرانی آسیای میانه را با هویت ساختگی «تاجیک» (نامی مترادف با «ایرانی») و زبان «تاجیکی» (همان زبان پارسی) و خط تحمیلی سیریلیک از دیگر ایرانیان جدا کردند و جشن نوروز را ممنوع کردند و تقویمشان را میلادی کردند. در اران و شروان (با نام دزدی «جمهوری آذربایجان») تا زمان فروپاشی شوروی برگزاری نوروز ممنوع بود، همین طور در دیگر جمهوریهای پیشین اتحاد شوروی. اینها تازه بیست سالی است که کمی روی پای خود ایستادهاند و برخیشان - مانند نوجوانان تازه بالغ در برابر بزرگترهای خود - ادعا میکنند که نوروز از آن ما است اما ایرانیان هم آن را جشن میگیرند! اگر ایران امروزی و مردم آن نبودند که مانند نیاکان ایرانی خود در تمام این ناحیه - که امروزه مرزهای ساختگی سیاسی آنها را به دولتهای کوچک تبدیل کرده - با جان و دل و دلیرانه در هر شرایطی از نوروز نگهبانی نمیکردند شاید دیگر نشانی از نوروز نمانده بود.
البته در خود ایران امروزی نیز عدهای کوشیدند و میکوشند که نوروز و دیگر جشنهای ایرانی را از میان بردارند و شاید سخنهایی از این دست - که خانم مریم معزی منتشر میکند - تلاشی باشد برای زمینهسازی این کار. یعنی بگویند نوروز که ایرانی نیست پس حساسیتی دربارهی بودن و نبودن آن نداشته باشید. هفت سین که ایرانی نیست، پس لازم نیست که باشد و همان طور که دیگر آثار مادی فرهنگ ایرانی را نابود میکنند آثار فرهنگیمان را نیز از میان ببرند.
4 نظر:
با درود
ما در خراسان، در گويشي كه از گويش هاي قديم پارسي است، سين را به معناي طرف يا ضلع هم به كار مي بريم. در اين معني سفره ي هفت سين، معناي سفره ي هفت ضلعي هم مي دهد. توجه به اين مضمون هم شايد گرهي بگشايد. با سپاس
درود بر شما
بسیار جای سپاسگزاری دارد که شما این نکات انحرافی را بی پاسخ نمی گذارید . در همه جای دنیا هستند افراد بی سواد و فرصت طلبی که برای مطرح کردن خود به ایراد گیری یا ضدیت با بزرگترین بدیهیات می پردازند تا وجود ناچیز خود را به گونه ای در سایه لایزال آنها مطرح کنند. این عقده گشایی بیش نیست .
ظاهرا حرف شما درست است اما مسئله اینجاست که چرا انجمنهای ملی گرا که بیانیه ای به اسم نوروز تهیه کرده اند هم نوروز را ریشه در عراق دانسته اند؟
به مشکوت:
منظورتان کدام انجمن ملیگرا و کدام بیانیه است؟ لطفا نشانی آن را بدهید.
در ضمن به یاد داشته باشید که از زمان کورش بزرگ تا زمان ورود اسلام به ایران - یعنی نزدیک ۱۲۰۰ سال - سرزمین میانرودان (بینالنهرین) بخشی از خاک ایران بوده است. پس از اسلام نیز - تا همین زمان صدام - ایرانیان فراوانی در کشور عراق امروزی زندگی میکردهاند.
شهربراز
Post a Comment