سهشنبه ۱۷/فروردین/۱۳۸۹ - ۶/اپریل/۲۰۱۰
به تازگی این سخن در میان برخی ایرانیان - به گمانم شاید بیشتر از راه شبکههای بیدروپیکر لس آنجلسی - رایج شده است که این خط ما خط عربی است. شاید این ایرانیان ساکن امریکا نیز زیر تاثیر نادانی و بیخبری فرهنگی امریکاییان از جهان، فکر میکنند که خط ما خط عربی است. اگر در همان امریکا کسی خط انگلیسی را ببیند و به آنها بگوید که خط شما خط ایتالیایی یا فرانسوی است آیا کسی به او نمیخندد؟ آیا اصلا او را جدی میگیرند؟ کسانی که میگویند که خط ما خط عربی است گویا آشنایی زیادی با تاریخ خط ما ندارند. از این رو کمی به این موضوع میپردازم.
استاد محمدتقی بهار در صفحههای ۹۰ تا ۱۰۰ جلد یکم کتاب «سبکشناسی» دربارهی خط چنین میگوید:
خط ثمودی و لحیانی و صفوی [=مربوط به سرزمین صفاة در سوریه] و هم چنین نبطی را میتوان از امهات خطوط عربی شمرد ولی هیچکدام مربوط به خود عرب نیست و از خود عرب و در سرزمین حجاز و یثرب تا امروز آثار خطی که منسوب به عرب و مربوط به ایام و تواریخ معروف آن جماعت باشد به دست نیامده است.
سپس دو نمونه از خط «عربی» پیش از اسلام را آورده است:
سنگنبشتهی زَبَد (نام خرابهای در نزدیکی رود فرات) که زمان آن را ۵۱۱ میلادی دانستهاند:
بازخوانی لیتمان از این سنگنبشته:
به نصر الاله شرحو بر امت منفو و ظبی بر مر القیس
و شرحو بر سعد و وستریحو (بتمیمی)
برگردان به پارسی: به یاری خدا، «شرحو پسر امت منفو» و «ظبی پسر امرءالقیس» و «شرحو پسر سعد» و «وستریحو بتمیمی».
سنگنبشتهی حران که تاریخ آن را سال ۵۶۸ میلادی دانستهاند:
بازخوانی لیتمان از این سنگنبشته:
اَنا شُرَحیل بن ظَلُمو بَنَیتُ ذا المرطول سنه ۴۶۳ بعد مَفسد خیبر بعم.
برگردان به پارسی: من «شرحیل پسر ظالم» این مرطول را به سال ۴۶۳، پس از ویرانی خیبر، در یک سال ساختم.
استاد بهار در ادامه مینویسد از ابن عباس (پسر عموی پیامبر اسلام) نقل است که گفته خط عربی را نخستین بار در شهر انبار (از شهرهای ایران در دوران ساسانی) اختراع کردهاند. اما بر پایهی پژوهشهای معاصر، خط اسلامی از خط نبطی نو گرفته شده و آن هم در شبه جزیرهی سینا رایج بوده است. عربها خط خود را در سفرهای شام و از راه بازرگانان آموختند. نخستین خطهای اسلامی خط کوفی و خط نسخ است. بر خلاف باور رایج ابن مُقلهی بیضاوی (ایرانی مشهور، اهل بیضا در استان فارس) خط نسخ را اختراع نکرد اما در شکلگیری و اصلاح و نظم یافتن آن بسیار موثر بود و به قول بهار «خط نسخ را لایق آن قرار داد که قران را بدان خط بنویسند.»
پس از سدهی هفتم، خط کوفی از میان رفت و شش قلم در نوشتن به کار میرفت: نسخ، ثلث، تعلیق، ریحانی، محقق، رقاع. از این شش قلم بعدها قلمهای دیگری اختراع شد که کار ایرانیان بود: قلم مقرمط، قلم باریک، قلم نستعلیق، و خط شکسته. خط یا قلم نستعلیق - که به حق، عروس قلمهای اسلامی خوانده شده - اختراع ایرانیان است و میرعلی تبریزی در سدهی نهم و دهم خ/پانزدهم و شانزدهم م. در زمان تیموریان نخستین کسی بود که آن را خوب نوشت. پس از او میرعلی هروی و ملاجعفر تبریزی و سپس سلطان محمد و سلطان علی مشهدی و میرعماد قزوینی و ملا علیرضای تبریزی - کتابدار شاه عباس صفوی و مشهور به رضا عباسی - خط نستعلیق را به کمال رساندند و به زیبایی تمام نوشتند.
همان طور که میبینید اگر بتوان خط آن سنگنبشتهها را «عربی» دانست، هیچ شباهتی با خط امروزی ما به ویژه خط نستعلیق ندارد. پس از اسلام و بر پایهی نیاز ایرانیان به درست خواندن قرآن بود که حرکت و نقطهگذاری در خط عربی رایج شد و این نقطهها را هنوز در اصطلاح «نقطهی معجم» - یعنی ساختهی ایرانیان - مینامند.
پس با توجه به نقش ایرانیان در شکلدهی خط امروزی و نیز کاربرد هزار سالهی این خط برای نگارش تقریبا تمامی کتابها و اثرهای فرهنگی زبان پارسی، به نظر من نهایت بیانصافی و ناآگاهی (و شاید دروغگویی و غرضورزی!) است که این خط را خط ایرانی و پارسی ندانیم و آن را عربی بخوانیم.
به قول مولانا: آفرین بر عقل و بر انصاف باد!
پینوشت
هم چنین نگاه کنید به «خط در زمان ساسانیان».
8 نظر:
اما طوری که من شنیدم خط ابرانیان قبل از اسلام میخی داریوشی بوده. بهر حال مبدا این خط هرکجا که باشد، نوشتن زبان فارسی با این خط از طرف اعراب که زبان خود را با این خط مینوشتند به ایرانیان تحمیل شد. حتی اگر ایرانیان به مرور زمان تغییراتی در آن داده باشند، انتصاب آن به اعراب دور از ذهن نیست.
به ممدرضا:
خط میخی تنها در زمان مادها و هخامنشیان و برای نوشتن فرمانها و سنگنبشتهها به کار میرفته است. در همان زمان هخامنشیان و پس از آنان برای کارهای روزمره از خطهای سادهتر استفاده میشده است. در زمان ساسانیان برای کاربردهای مختلف خطهای مختلف داشتهایم. ن.ک. نوشتار پیشین در همین وبلاگ به نشانی:
http://shahrbaraz.blogspot.com/2009/06/blog-post.html
این خط بر ایرانیان تحمیل نشده و همان طور که در متن نوشتهام ایرانیان در شکلگیری آن نقش مهمتری از عربها داشتهاند. خط پهلوی تا سدههای ششم و هفتم پس از اسلام نیز در ایران در کنار خط جدید - البته بیشتر در میان زرتشتیان - رایج بوده است. یکسویه و بیسند داوری نکنید.
شهربراز
با سلام
متشکرم از تارنگار خوبتان.
این هم ادرس تارنگار ما است
http://mervnews.blogfa.com/
مطالب شما بسیار مفید است
لطفا نگاهی بهدای مطلب بی اندازید.راجع به زبان پارسی است
http://www.kayhanpublishing.uk.com/Pages/archive/weekly/1328/elahi.pdf
به بینام.
سپاس. مقالهی دکتر امیدسالار را خواندم. حق با ایشان است. و روشن است که سخن من از روی نژادپرستی نیست چون اساسا با چنین تفکری مخالفم و همان گونه که پیشتر گفتهام و دکتر امیدسالار هم نوشته نژاد خالص نداریم. و مطلب من هم بر پایهی برتری ایرانیان نیست.
پایهی خط امروزی ما خط عربی است اما همان گونه که در بالا نوشتم و عکسها نشان میدهد خط امروزی پارسی و عربی حاصل هزار سال تجربه و کوشش برای بهبود و زیباسازی است و ایرانیان در این بهبود سهم بزرگی داشتهاند. بنابراین این خط تنها عربی نیست.
شهربراز
نوشته پرباری بود. شهربراز گرامی به پیام دوست بی نام پاسخ دادند اما من نتوانستم آن مقاله دکتر امیدسالار را ببینم. اگر ممکن است در جای دیگری آپلود کنید تا بتوانیم ارزیابی بهتری داشته باشیم
به آرش
درود بر شما
مقالهی دکتر محمود امیدسالار در سایتهای دیگر هم در دسترس است. در گوگل به دنبال «محمود امیدسالار روشنفکران عامی اسلامستیز» بگردید. آن را خواهید یافت.
پیروز باشید
شهربراز
من هم مقاله دکتر سالار رو خوندم ولی مثل شما سند کتیبه ای نیاورد که نشون بده پیش از اسلام اعراب خط داشته اند
Post a Comment