شنبه ۱۲/اردیبهشت/۱۳۸۸ - ۲/می/۲۰۰۹
چند وقتی است که نامهای در اینترنت دست به دست میشود به شکل زیر:
بازنویسی متن:
لطفا جهت آگاهی دوستان و احترام به کلمه پارس - که همان فارس است - جهت کاربران خود اعلام نمایید که سگ واق واق میکند نه پارس. این ضربهای بود که از تازیان خوردهایم که میخواستند ما پارسیان را خرد و کوچک کنند که این لقب را به پارسیان دادند.
غذا در زبان عربی یعنی پس آب شتر یا همان شاش است که این هم یکی دیگر [از] ضربههای تازیان هست که به هنگام خوردن شام یا ناهار میگفتند بگوید [=بگویید] غذا میخوریم.
خواهشمندم این دو مورد را به کاربران خود گوش زد کنید. جهت اطلاع بیشتر میتوانید به لغتنامه دهخدا مراجعه نمایید.
فرزاد از کرمانشاه
گذشته از اشکالهای کوچک نگارشی در این متن، من منظورش را دربارهی بند مربوط به واژهی «پارس» نفهمیدم. ضربهای که تازیان به ما زدند چه بود؟ آیا پارس صدای سگ بوده و تازیان برای کوچک کردن ما «پارسیان» به ما «لقب پارس دادند»؟ یا این که پارس نام و «لقب» ما بود و تازیان معنای بانگ سگ را بدان دادهاند؟ آخر تازیان چه طور میتوانند معنای «پارس» را در زبان ما تعریف کنند. هر واژه در هر زبانی میتواند معناهای فراوانی داشته باشد. یکی از معناهای پارس نیز در زبان پارسی به معنای بانگ سگ است. اما این معنا هیچ ربط ریشهشناختی با نام قوم ایرانی «پارس» ندارد. مانند واژهی شیر (نوشیدنی) و شیر (جانور) یا سیر (گیاه) و سیر (برابر گرسنه). یا شاید مانند شباهت واژهی ماست در زبان پارسی با واژهی must در زبان انگلیسی!
دربارهی «غذا» صحبتشان درست است. این واژه - که در اصل «غذیٰ» نوشته میشود - در زبان عربی به معنای «پیشاب» یا گُمیز شتر است (نه پس آب (؟) آن). اما «غذاء» به معنای خورش است. ما در زبانمان «غذاء» را سادهتر کردهایم و به شکل غذا مینویسیم همان طور که «ابتداء» و انتهاء و انقضاء را مینویسیم ابتدا و انتها و انقضا. شاید چند صد سال است که ما به خورش غذا هم میگوییم و برایمان هم مهم نیست که این صورت نوشتن واژهی مزبور در زبان تازیان به چه معنایی است. البته همان طور که گفتهام اگر دوست داریم و میتوانیم از واژهای پارسی استفاده کنیم بهتر است چنین کنیم.
به نظر من این حساسیت نسبت به «پارس» سگ به خاطر بیسوادی «همهترکانگاران» (pan-Turk) است که چند وقتی است برای توهین به ایرانیان، چنین یاوههایی دربارهی نام قوم پارس و بانگ سگ میگویند. حالا این هممیهن ایراندوست ما به جای رویارویی با همهترکانگاران و آموزش آنان (که البته این دومی کاری نشدنی است!) به سراغ «تازیان» رفته و به این نتیجه رسیده که آنان معنای پارس را در زبان پارسی به بانگ سگ تغییر دادهاند! و بعد هم به سراغ «غذا» رفته و بدون پژوهش کافی به نتیجههایی رسیده است. ایشان فکر نکرده که پس چرا در زبان تازیان واژههای اغذیه، تغذیه، مغذی و مانند آن نیز هست؟ جالب آن که مینویسد تازیان هنگام شام و ناهار به ما گفتند «بگویید غذا میخوریم»! این را نمیدانم از کجا و کدام منبع تاریخی آورده است. در ضمن چرا صبحانه را فراموش کرده است؟ آیا صبحانه غذا نیست؟
به نوشتهی فرهنگ دهخدا، صدای سگ را در پارسی عوعو و هفهف و وغوغ هم میگویند. اگر دوست دارید میتوانید از این واژهها استفاده کنید. اما خواهش میکنم از این استدلالهای بیپایه نکنید.
این گونه آگاهیرسانیهای نادرست و غلط و سختسرانه (متعصبانه)، بدون این که خود شخص دانش درستی دربارهی موضوع داشته باشد، بیشتر باعث گسترش جهل و ناآگاهی است و ضربههای بزرگتری است! به قول حافظ: «یا سخن دانسته گوی، ای مرد عاقل! یا خموش!». هم چنین یاد حکایتی از گلستان سعدی افتادم در پایان «باب چهارم: در فواید خاموشی»
ناخوش آوازی به بانگ بلند قرآن همیخواند. صاحبدلی بر او بگذشت. گفت ترا مشاهره چند است. گفت هیچ. گفت پس این زحمت خود چندین چرا همیدهی؟ گفت از بهر خدا میخوانم. گفت از بهر خدا مخوان!
گر تو قرآن از این نَمَط خوانی ----------- ببری رونق مسلمانی
مشاهره: دستمزد ماهانه. نَمَط: شیوه
اینترنت علاوه بر فایدههایی که دارد این زیان را دارد که جهلگستری را نیز آسان کرده است! و ایرانیان نیز متاسفانه بدون تفکر یا بررسی، هر چه به دستشان میرسد پخش میکنند و از دیگران نیز میخواهند همین کار را بکنند! مانند همان داستان شعر سستی که به خانم سیمین بهبهانی بسته بودند و پیشتر در این نوشته بدان پرداختم. به قول معروف:
دشمن دانا بلندت میکند ------- بر زمینت میزند نادان دوست
پینوشت:
دکتر محمد حیدری ملایری، اخترشناس و اخترفیزیکدان ایرانی، لطف کرد و اطلاعات ریشهشناسی مربوط به «پارس» (به معنای بانگ سگ) را برایم فرستاده است که در اینجا منتشر میکنم:
پارس به معنای «بانگ سگ» از ریشهی پوروا-هند-و-اروپایی -bhel* میآید به معنای غریدن یا بانگ زدن و صدا درآوردن. دیسههای دیگر چنین اند: سانسکریت: -bhas به معنای پارس کردن، لیتوانی: balsas به معنای صدا، بالاژرمنیک کهن: belja به معنای غریدن، در انگلیسی نیز فعلهای bell (غریدن) و bellow (بانگ و صدای جانوران) و belch (آروغ زدن) از همین ریشه هستند. جالب آن که در زبان تبری (طبری) بلوسَن یا بلوستن (balossan / balostan) به معنای پارس کردن است. (پوروا-هند-و-اروپایی: PIE=Proto-Indo-European. پوروا (purva) واژهای است از زبان پارسی کهن به معنای: شکل نخستین)
هم چنین واژههای دیگر پارسی برای بانگ سگ عبارتند از لاییدن و لوکه (هر دو در دهخدا)، گیلکی: لاب، تبری: لوئه، لوئسن (loessen). اطلاعات ریشهشناختی این واژه نیز چنین است:
لیتوانی: loju (پارس کردن)، ارمنی: lam (موییدن، گریه کردن)، آلبانیایی: leh (پارس کردن)، لاتین: latro, latrare (پارس کردن)، یونانی: hulao (پارس کردن)، سانسکریت: -rai و rayati (پارس میکند)، ریشهی پوروا-هند-و-اروپایی: -layo* (پارس کردن).
11 نظر:
این هذیان گویی ها یکی از راه های عقده گشایی های پان ترک های ضد ایرانی ست که شب و روز در سایت ها و روزی نامه هاشان واژهء پارس را در کنار پارس کردن سگ قرار می دهند تا ایرانیان را به خیال خودشان کوچک کنند . از این هم آوایی واژگان پارس و پارس کردن سگ موضوعی درست می کنند برای توهین به ایرانیان و در شکل ها و لباس های گوناگون هم ظاهر می شوند و از پایگاهها و بیغوله های گوناگون هم سرک می کشند. در اینجا عنصر پان تورک خود را به کرمانشاه چسبانده و از موضع ضد عرب و مدافع ایران و پارسیان وارد شده تا عقده گشایی کند غافل از این کیه پان ترک به هرلباسی که درآید پوزهء بوزغوتی و گرگ خاکستری ش پیداست. به اینها باید گفت شما بروید فکری به حال خودتان بکنید و اگر می توانید ثابت کنید که از نژاد انسان هستید. زیرا نمی توان درعین حال هم گرگ زاده بود و هم انسان زاده! واقعا که روی اینها آنقدر زیاد است که قابل تصور نیست
منوچهر
نظر به اینکه درفش کاویانی از پوست پلنگ بوده است و نام سکایی پلنگ پارس بوده است. احتمال زیاد دارد پارس/پلنگ توتم قبابل پارسی بوده است. پلنگ را سگبالدار و تخموروپه سگبالدار دم دراز می نامیده اند.اینکه هرودوت دایه کورش را سپاکو و فردوسی مادر فریدون/کورش را فرانک می نامد باز این هر دو اشاره به این توتم است.از اینجاست که در اسطوره گرجی امیران، کوروشا نام سگبالدار جاودانی است.
با درود و فراوان درود بر شما پیشگامان فرهنگ دوست ایران زمین ! نوشته هایتلان را با خرسندی فراوان خواندیم . نکته هایی بود که به تاملمان واداشت . ولی مطالبی نیز متاثرمان کرد. مطلبی که در باب جوابیه به نامه مرقوم نموده اید. مصرعی از غزل زیبای شیخ حافظ شیرازی را با نهایت بی سوادی و عدم مطالعه شعر به سعدی نسبت داده اید که این باعث نا امیدی است در آنجا که می فرمایند:
دوش با من گفت پنهان کاردانی تیز هوش / کز شما پنهان نشاید داشت راز می فروش/ بر بساط نکته دانان خود فروشی شرط نیست / یا سخن دانسته گو ای مرد عاقل یا خموش ...
آذربایجان غربی - نقده - وحید اوراز
به آقای اوراز.
درود.
سپاس از این که نوشتههای این وبلاگ را میخوانید. اما ای کاش شتابان نسبت «بیسوادی» را به نویسنده نمیدادید و به این زودی ناامید نمیشدید.
اشتباهی که اشاره کردید اشکال تاییپ بوده و از دستم در رفته و به خاطر آن است که در وقت ویرایش و بازخوانی دقت کافی نکردهام. وگرنه من خود دیوان حافظ را از بر دارم و بخشهایی از کلیات سعدی را نیز.
سپاس.
شهربراز
جالبه که چندی کسان، آذری زبانها رو از ایرانیان جدا می دونند.
دوست عزیز، برخی نوشته های شما می تواند توهین به هم میهنان آذری ما طلقی شود "...رویارویی با همهترکانگاران و آموزش آنان (که البته این دومی کاری نشدنی است!)..."
همچنین برخورد شما با "همه ترک انگاان" - آنگونه که از نوشتارتان بر می تابد - همانند برخورد آنها با ایرانیان است. پس به گونه ای، شما هم از رفتار "همه ترک انگاران" تقلید می کنید!!!
جاوید ایران
به حسام
درود.
من همواره مردم دلیر و ایراندوست آذربایجان را ستودهام و گمان نکنم که جایی آنان را از ایرانیان جدا دانستهام. بلکه همواره بر ایرانی بودن آنان تاکید کردهام.
دیگر آن که نمیدانم کدام بخش جملهای که نقل کردهاید (یعنی رویارویی با همهترکانگاران و آموزش ....) توهین به هممیهنان آذری تلقی میشود؟
پاینده ایران
شهربراز
بار معنایی واژههای پارس و غذا
http://nikoosegal.blogspot.com/2010/08/blog-post_26.html
در لینک زیر ریشهیابی دیگری عنوان شده و در دیگر کامنتها نیز به ریشه شناسی آقای ملایری انتقادی اساسی وارد آمده است:
http://azadegi.com/link/2011/06/25/72233#c-116955
اگر ممکن است به دکتر ملایری اطلاع دهید، تا اگر پاسخی هست داده شود.
دوست عزیز جمله ی "همهترکانگاران و آموزش آنان (که البته این دومی کاری نشدنی است!)"
شدیدا نژاد پرستانه است و مشخصا توهین آمیز.
من چیزی که تا حالا فهمیدم اینه که ما ایرانی ها شدیدا نژاد پرستیم.
به فرزاد
دوست عزیز شما اگر با پان ترکان سروکار داشته باشید متوجه می شوید که آموزش آنان ناممکن است و هر دروغی که در ذهن آنان رفته دیگر تغییرناپذیر است.
منظورتان را از «نژادپرست» متوجه نشدم. مگر پان ترکان «نژاد» هستند که اگر به آنان انتقادی شود «نژادپرستی» است؟
پیروز باشید
شهربراز
شاید پارس کردن همان "پاس" کردن باشد یعنی نگهبانی کردن و به مرور زمان به این شکل درآمده است.
Post a Comment