Saturday, March 21, 2009

ساختارهای وندی

شنبه ۱/فروردین/۱۳۸۸ - ۲۱/مارچ/۲۰۰۹

این هفته کتاب جالب و مهمی به دستم رسید نوشته‌ی محسن حافظیان، دکتر زبان‌شناسی از دانشگاه سوربن و پژوهشگر زبان. مشخصات کتاب چنین است:


نام کتاب: ساختارهای وندی مشتق‌های فعلی
نویسنده: دکتر محسن حافظیان (Mohsen Hafezian)
ناشر: نشر گل آفتاب، مشهد و انتشارات مولتی‌ساژ کانادا
سال: بهار ۱۳۸۸
صفحه: ۲۰۳

از دکتر حافظیان پیشتر کتاب «ساختارشناسی فعل‌های زبان پارسی» را معرفی کرده‌ام. گفتم دکتر حافظیان بیشتر در زمینه‌ی ساختارهای زبانی کار می‌کند، زمینه‌ای که به ویژه در کار واژه‌سازی علمی اهمیت خاصی دارد. زیرا اگر از ساختارهای درست زبانی آگاه نباشیم ممکن است بدانها آسیب برسانیم و نیز واژه‌های نوساخته از نظر ساختاری و زبانی نادرست باشند.

در پیشگفتار کتاب حاضر چنین می‌خوانیم:
از توانایی‌های واژگان‌سازی زبان فارسی بسیار شنیده و خوانده‌ایم. در نوشته‌ای که پیش رو دارید، تلاش کرده‌ام توانایی‌های زبان فارسی را در لایه‌ای از لایه‌های زبانی بازنمایانم. در نخستین کتابم در این مجموعه، از فعل‌های ساده[ی] زبان فارسی و ساختارهای آن نوشتم. در این نوشته، ساختارها، گونه‌های وندی و بسامد این وندها را، در واژگانی که از فعل‌های ساده[ی] فارسی به دست آمده‌اند، بررسی کرده‌ام. امیدوارم که داده‌های این پژوهش راه را بر پشتیبانان سخت‌کوش زبان فارسی هموارتر کند.

همان طور که گفته شده این کتاب شامل فعل‌های بسیط یا ساده‌ی زبان پارسی به همراه واژگان ساخته شده بر اساس آنها است که از فرهنگ دهخدا بیرون کشیده (استخراج) شده‌اند. کتاب از سه بخش عمده تشکیل شده است:

- بخش نخست به تعریف‌ها و بیان ساختارهای وندی در زبان پارسی می‌پردازد و بنیان‌های نظری ساختارشناسانه‌ی اثر توضیح داده شده‌اند. بن‌های و وندها و گونه‌های وندی (پسوند، پیشوند، میانوند) تعریف شده‌اند. فعل‌های ساده به سه گروه تقسیم شده‌اند: گروه آ که بن۲ آنها نتیجه‌ی حذف چند نویسه از بن۱ است مانند آوردن: بن۱= آورد، بن۲=آور. گروه ب که بن۲ آنها نتیجه‌ی تبدیل چند نویسه‌ی پایانی بن۱ به گروه نویسه‌ای دیگر است مانند زدن: بن۱=زد بن۲: زن. گروه ج که بن۲ آنها نخست با حذف و سپس تبدیل گروه نویسه‌های پایانی بن۱ به دست می‌آید مانند مُردن: بن۱=مُرد بن۲=میر. سپس گروه‌های مختلف اشتقاقی و نیز ساختارهای گوناگون اشتقاقی توضیح داده شده‌اند مانند فعل‌های مشتق میانوندی و پیشوندی و پسوندی. برای هر گروه نمودار توزیع فراوانی آن نیز رسم شده است. سپس به سنجه‌های گزینش واژه‌ها از فرهنگ دهخدا پرداخته شده است. این بخش ۳۷ صفحه است.

- بخش دوم شامل فهرست ۵٨۶ فعل ساده است که از آنها مشتق‌هایی در زبان پارسی وجود دارد. فعل‌هایی که مشتقی از آنها دیده نشده در این مجموعه نیامده‌اند. جالب است که یادآور شویم زنده‌یاد دکتر پرویز ناتل خانلری گفته بود در زبان پارسی تنها صدوچند فعل بسیط داریم. به گمانم دکتر خانلری تنها فعل‌های رایج را شمرده بود. برای نمونه در این کتاب فعل آژدن/آجیدن نیز گزیده شده است زیرا از آن جداشده‌ی آجین (مانند شمع‌آجین یا بلورآجین) را در زبان داریم. این بخش نیز ۳۷ صفحه است.

- بخش سوم که مهم‌ترین و عمده‌ترین بخش کتاب (نزدیک ۱۳۰ صفحه) است تشکیل شده از فعل‌های ساده به همراه تمام جداشده‌های آنها و ساختار به کار رفته. برای نمونه یک درآیه (سرواژه) را در اینجا می‌آورم:
آغِشتَن [āgheštan]: ج. گذ. بن۱: آغشت بن۲: آغار -> آغاریدن
◊ آگَشتَن
- آغشتن نا. ۱ | آغشتنی ص. ۱ | نیاغشتن نا. ۱
- آغشته ص. ۲-۱ | آغشتگی نا. ۳-۱ | نیاغشته ص. ۶-۱
- آغار نا. ۱-۲ | آغارش نا. ۲-۲ | آغاره نا. ۲-۲

نشان‌های اختصاری:
ج = گروه فعلی ج
گذ. = فعل گذرا
نا. = نام
ص. = صفت
◊ = گونه‌ی دیگر فعل
عدد جلوی هر مشتق نشان‌دهنده‌ی شماره‌ی ساختار به کار رفته برای ساخت آن است که در بخش نخست کتاب توضیح داده شده است.

4 نظر:

Anonymous said...

بسم الله الرحمان الرحیم.
فاضل ارجمند، نویسنده ی وبلاگ http://shahrbaraz.blogspot.com/ ، در قسمتی از http://shahrbaraz.blogspot.com/2009/03/blog-post_21.html مطلبی نوشته بود، که موجب شد بنده برای ایشان در ذیل همین مقاله، نظری بنویسم. نظر را عیناً نقل می کنم. توضیحاً، در مقاله ی ایشان صحبتی از دکتر محمد حیدری ی ملایری، اخترشناس ایرانی، که در رصدخانه ی پاریس ـ مودون (Paris – Meudon ، نگاه کنید به http://aramis.obspm.fr/~heydari/liberation/ ) فعال است، و اتفاقاً لطف فرمود و درباره ی موضوعی به من کمک کرد، که عیناً در http://seyyedmohammadi.blogfa.com/post-201.aspx آورده ام، نیست.

عین کامنت من در ذیل
http://shahrbaraz.blogspot.com/2009/03/blog-post_21.html


سلام علیکم.
مقالات جدید جناب عالی را خواندم.
فرمایش شما:
«گفتم دکتر حافظیان بیشتر در زمینه ‌ی ساختارهای زبانی کار می ‌کند، زمینه ‌ای که به ویژه در کار واژه ‌سازی علمی اهمیت خاصی دارد. زیرا اگر از ساختارهای درست زبانی آگاه نباشیم ممکن است بدانها آسیب برسانیم و نیز واژه ‌های نوساخته از نظر ساختاری و زبانی نادرست باشند.»

پایان نقل فرمایش شما.

من فرمایش شما را این طور عرض می کنم:

فلان استاد بیشتر در زمینه‌ی ساختارهای زبانی کار می‌کند، زمینه‌ای که به ویژه در کار واژه ‌سازی ی علمی اهمیت خاصی دارد، البته ممکن است آن استاد در زمینه ی ساختارهای زبانی بسیار کار کند و اطلاعات واژگانی و ریشه شناسی و دیگر اطلاعات زبانی اش از زبانهای ایران باستان قابل توجه باشد ولی واژه سازی اش غیر شفاف و بدون بخت قبول باشد، مانند استاد دکتر محمد حیدری ی ملایری، که واژه ی دیسول در برابر فرمول می سازد، و واژه ی نپاهشگاه در برابر رصدخانه می سازد (به راستی، چه ضرورت ادبی یا زبانی یا علمی برای برساختن واژه ای به جای «رصدخانه» هست؟) و واژه ی هموگش در برابر equation / معادله می سازد. اگر از ساختارهای درست زبانی آگاه نباشیم ممکن است بدانها آسیب برسانیم و نیز واژه‌های نوساخته از نظر ساختاری و زبانی نادرست باشند، و چنان که این جانب نظر خود را عرض کردم، ممکن است از ساختارهای زبانی آگاه باشیم، ولی اتفاقاً آگاهی ی ما از ساختارهای زبانی، و بدذوقی ی ما در واژه سازی، باز هم به زبان، یا سخنگویان زبان، لطمه بزند. واقعاً وقتی دکتر محمد حیدری ی ملایری ی عزیز واژه ی دیسول را در برابر فرمول می سازد، و توضیح می دهد که دیسول از دیس به معنای صورت و شکل است و پسوند اول آن است که در زنگوله و کوتوله و مشکوله و تُنگوله (تُنگ کوچک) و گلوله و گوله و جاشوله (در کُردی = خَر ِ کوچک) است، آیا واقعاً مخاطبان خود را ایرانیان فعلی می داند، یا مخاطبان خود را قومی می داند بازمانده از زمان هخامنشان یا اشکانیان یا ساسانیان، که هنوز سخن گفتنشان این گونه است:

او م دیبریه اُوُن کو خوب نیبـِگ اود رَگ نیبـِگ باریک دانیشن کاماگ کار انگوست اود فرزانیگ ساخوان هِم.

بنده قبلاً هم به جناب عالی عرض کردم، آیا دانستن زبانهای اوستائی و پهلوی و مانند آنها، باید به ما سعه ی صدر و دید ِ وسیع تر بدهد، یا هول هولکی هرچی از اوستائی و پهلوی بلد شده ایم بیائیم وارد فارسی ی نوین کنیم؟
بنده چون هفده هجده سال قبل درس ریاضیات مهندسی گذراندم (گمان کنم درسی بود که فقط در دو رشته ی مهندسی ی مکانیک سیالات و مهندسی ی الکترونیک بود؛ امیدوارم اشتباه نکنم) و در آن درس مفهوم conformal mapping بود و آن را به فارسی «نگاشت همدیس» گفته بودند، و با توجه به میزانی از معلومات جانبی ام، حدس زدم «دیس ـ » در «دیسول» یعنی چه (و شاید « ـ دیس» در «تندیس» و «سردیس» هم همین باشد)، ولی خُب مگر معیار من هستم؟
با احترام به جناب عالی، و با احترام به دکتر محمد حیدری ی ملایری، و تأکید بر این که قصد و منظور بنده، نفی کُلّی ی ایشان، و حتا نفی جزئی ی ایشان نیست. قصد بنده، باز شدن باب گفت و گوئی چندجانبه است: جناب عالی، محمد حیدری ی ملایری، فارسی زبانان، علاقه مندان موضوع زبان و واژه سازی، و سیدعباس سیدمحمدی.

Anonymous said...

سلام علیکم
جالب است
طبق اینترنت بنده
یعنی کارت اینترنت بنده
من حق جست و جوی
Un oeil persan sur les
را ندارم
توضیحاً عنوان مقاله ای که
DOMINIQUE LEGLU
درباره ی محمد حیدری ی ملایری نوشته
Un oeil persan sur les étoiles
است
که ترجمه ی آن
طبق مجله ی فیزیک
دیدگان نافذ ایرانی بر آسمان است
گفته است که

در فرانسه persan به معنی ایرانی یا پارسی است اما این واژه با واژه ی percant به معنی نافذ هم آواست و عنوان مقاله با این ایهام آوایی، هم معنی ایرانی و هم معنی نافذ را می رساند، مترجم این توضیح را مدیون دکتر محمد لامعی است [مترجم]


***
سیدعباس سیدمحمدی

Anonymous said...

سلام مجدد
خواهش می کنم بفرمایید که چطور باید کتابهای دکتر حافظیان رو پیدا کنم. من دانشجوی آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان هستم و برای یکی از پروژه هام فکر می کنم این کتابها خیلی مفید باشن.
با سپاس فراوان
باقری

shahrbaraz said...

درود بر بی‌نام.

بهترین راه برای به دست آوردن کتاب‌های دکتر حافظیان تماس با ناشر اصلی یعنی انتشارات گل آفتاب در شهر مشهد است.

اگر مایلید نشانی رایانامه (ای-میل) خود را بدهید تا برایتان تلفن تماس ناشر را بفرستم.

شهربراز