یکشنبه ۴/اسفند/۱۳۸۷ - ۲۲/فوریه/۲۰۰۹
متاسفانه آگاهی عمومی مردم ما دربارهی اوضاع دانش در زمان پیشااسلامی اندک و محدود است. بیشتر ما اوستا را تنها کتابی دینی میدانیم حال آن که اوستا «دانشنامه»ی ایران باستان بوده است و در آن از هر زمینهای سخن رفته است: از دین و اخترشناسی و پزشکی گرفته تا آیین جنگ و حتا تعداد تیرهایی که کمانداران در تیردان خود نگه میدارند. همین طور است کتاب «دینکرت» یا «دینکرد» که در زمان ساسانیان نوشته شده و دانشنامهای است به زبان پهلوی. به زودی مطلبی دربارهی آموزش در دوران پیشااسلامی خواهم نوشت.
یکی از کارهای مهم و جالبی که در زمان ساسانیان میشده است گفتگوی بین دانشمندان ایرانی و غیرایرانی، مانند رومی و یونانی و هندی، است در حضور پادشاه. برای نمونه مرتضا راوندی در جلد نخست «تاریخ اجتماعی ایران» در فصل مربوط به ساسانیان در ص ۷۲۵ از کنگره یا مجلس مناظرهی پزشکیای یاد میکند که در زمان انوشیروان برگزار شد و در آن پزشکان به بحث و گفتگو پرداختند و حاصل کار خود را به شکل کتابی ثبت کردند. این سنت ایرانی بعدها در زمان اسلام نیز ادامه یافت و خلیفگان عباسی (مانند مامون) چنین مجلسهایی برپا میداشتند.
امروز میخواهم به معرفی کتابی بپردازم با همین موضوع کنگرهی پزشکان ایرانی پیشااسلامی. اما داستان این کتاب در زمان شاپور یکم ساسانی، دومین پادشاه ساسانی (درگذشته ۲۷۱ م) روی داده است. این کتاب «راسته» نام دارد و شرح مناظره بین موبدان موبد ایران و دو پزشک رومی است. تازهترین ویراست «راسته» در سال ۱۳۸۳ خ/ ۲۰۰۴ م به ویراستاری آقایان رَهام اَشه و مسعود میرشاهی و به دست انتشارات اساطیر در تهران منتشر شده است.
نام کتاب: راسته آموزهی بزشکی مغان
گزارش: رهام اشه و مسعود میرشاهی
ناشر: انتشارات اساطیر
سال: ۱۳۸۳ خ / ۲۰۰۴ م
صفحه: ۱۳۳
متن راسته ۳۶ صفحه است و پیشگفتار آن ۱۴ صفحه. باقی کتاب عبارت است از یادداشتهای مربوط به راسته، مقالهای دربارهی «باد ِ جانی»، مقالهای دربارهی «فروَهر - چهر» و پیوستهایی از اوپانیشاد و دینکرد، از «گزیدههای زادسپرم»، از «رسالهی آثار عِلوی» ابوحاتم اسفزاری و «عرضنامه»ی بابا افضل کاشانی.
کتاب بسیار جالبی است. در پیشگفتار میخوانیم که «راسته» نامهای است دربارهی روانپزشکی. نویسندهی راسته کم و بیش روانپزشکی مغان را میداند اما برای کمآگاهیاش از تنپزشکی بهانه میآورد که گناه است مغان به مرده یا کشته دست بزنند و کالبدشکافی کنند. حال آن که به نوشتهی دینکرد «بهری از بزشکی اندر پیشهی آثرونی [=روحانی/مغ] است چون روانبزشکی؛ بهری اندر پیشهی واستریوشی [=پیشهور] است چون تنبزشکی». در اوستا نیز آمده که نسای مرگارزانان [= جسد محکومان به مرگ] برای کالبدشکافی به پزشکان داده میشود.
نسخهی موجود این کتاب نوشتهی موبدان موبدی به نام «ابونصر معشر بن سروشیار آدرخراد ِ فرخزادان» و به زبان پارسی دری است. وی میگوید که پیشتر «ابومعشر بن جهشیار بن مهربان [=مهرآبان]» این نامه را از پهلوی به فارسی برگردانده است.
از این کتاب چند نسخهی دستنویس وجود دارد به ترتیب زیر:
۱) نسخهای در کتابخانهی ملافیروز بمبی
۲) نسخهای در کتابخانهی مونیخ که تاریخ پایان آن چنین است: «روز دویم بهمن ماه فروردین سنهی ۱۱۷۹ یزدجردی مطابق بیست و هفتم رجب سنهی ۱۲۲۴ هجریه ... یوم جمعه به وقت عصر ۵»
۳) نسخهای در کتابخانهی «دستور یکم مهرجی رانا» (Meherjirana) در نِوساری (Nevsari) هند. تاریخ پایان آن چنین است: «به روز امرداد به ماه اسفند سنهی ۱۲۴۷ یزدگردی ... این را از کتاب دستور رستم گشتاسپ اردشیر یزدی نوشتم که در سنهی ۱۱۵۵ یزدجردی ملا کاوس بن مرحوم رستم شاپور بهروچی نقل کرده بود...»
۴) نسخهای در موزهی بریتانیا در لندن که خاورشناس معروف آلمانی ادوارد زاخائو (E. Sachau) و نیز دارمستتر از آن یاد کردهاند.
۵) نسخهای در موسسهی باندارکار (Bhandarkar) در شهر پونه/پونا در هند.
نکتهای که در همان آغاز مناظره مطرح میشود این که موبدان موبد به رومیان میگوید:
بهری از دفترها و کتابهای ما را اسکندر رومی در آن دوران که بر ایرانشهر مستولی شد از خزاین ملوک عجم در استخر فارس به دست آورد و برخواند و علمها که دانایان ما به تکلف و به ریاضت گرد کرده بودند حکیم ارسطاطالیس آن را بیاموخت و به زبان یونانی گردانید.
همین موضوع را شاعر بزرگ ایرانی، فرزانه نظامی گنجوی نیز در کتاب اسکندرنامه چنین سروده است:
خردنامهها را ز لفظ دری --------- به یونان زبان کرد کسوتگری
سپس رومیان پرسشهای پزشکی فراوانی از موبدان موبد میکنند مانند
- بوی و هوش و «آسن خرد» - که به تازی عقل غریزی خوانند - و فروهر و جان و باد و آتش چه گونه با تن ممتزج اند؟
- تخم نران و مادگان اندر تن جایگاه کجا دارد؟ چه گونه است و مانند به چیست؟ به یکدیگر چون رسند؟ امتزاج آن چه گونه است؟
- نر و ماده در شکم چه گونه افتد؟
- مرغان که از خایه بیرون آیند چرا ایشان را شیر نباید؟
- چرا دیگر جانوران چنین اند؟
- خواب که میبینند بوی یا هوش یا جان یا باد یا روان بیند؟ اگر نه ایشان - که روشن دیدار است - پس که بیند؟ که تن خفته است.
موبدان موبد به تمامی پرسشها پاسخ میگوید. رومیان به دانش او اعتراف میکنند و سپس ترجمههای یونانی را با کتابهای ایرانیان مقابله میکنند و میگویند: این کتابها که اسکندر نقل کرده نیکو و درست نیست. از آن ِ شما روشنتر است. سپس شاپور ساسانی دهان موبدان موبد را پُر دُر میکند و به او بسیار اسپ و جامههای نیکو و ولایت بسیار میدهد.
نام موبدان موبد «دادار ِ داددخت» نوشته شده که ویراستاران احتمال دادهاند این نام بدخوانی «توسر داد آذر» از خط پهلوی باشد. توسر مغ بزرگ ایران در زمان اردشیر و شاپور یکم ساسانی بوده است. نام پزشکان رومی نیز رخینوش و بروتینوش آمده که آن دو هم بدخوانی آخیلوس و پلوتونیوس هستند. پلوتونیوس از پزشکان رومی همزمان شاپور یکم بود. در زمان تازش گوردیان سوم امپراتور روم به ایران پلوتونیوس همراه وی بود.
0 نظر:
Post a Comment