چهارشنبه ۱۸/دی/۱۳۸۷ - ۷/ژانویه/۲۰۰۹
باز هم در راستای بحث واژهسازی علمی، مقالهی بسیار جالبی خواندم دربارهی چگونگی شکلگیری زبان علمی در اروپا به ویژه پس از انقلاب فرانسه. البته در تمام این نوشته منظورمان از «زبان علمی» زبان نوشتار علمی است که خود زیرمجموعهای از زبان طبیعی است. «زبان علمی» به اصطلاح «سهوالقلم» است!
این مقاله «پس از انقلاب: زبان علمی و سیاست در فرانسه ۱۷۹۵ تا ۱۸۰۲ م» نام دارد و نوشتهی پییترو کُرسی (Pietro Corsi) است. نویسنده میگوید که وقتی لاوازیه برای نامگذاری عنصرهای شیمی پیشنهاد کرد که از زبان یونانی استفاده کنیم (مانند ساختن «هیدروژن» به معنای عنصر «آبساز»)، بیشتر دانشوران آن زمان او را مسخره کردند و به کار او اعتراض کردند. آنان به طعنه لاوازیه و پیروانش را «واژهسازان» یا «نامگذاران» (nomenclateurs یا nomenclators) میخواندند.
یکی دیگر از دلیلهای اعتراض به لاوازیه این بود که در اروپا لاتین برای مدت سدههای طولانی به زبان نوشتارهای علمی (و زبان ارتباطی) تبدیل شده بود اما یونانی دیگر فراموش شده بود و افراد کمی بدان آشنایی داشتند. اما دلیل لاوازیه برای برگزیدن یونانی توانایی ترکیبسازی این زبان بود که در مقایسه با زبانهای اروپایی (که تحلیلی شده بودند) و لاتین در این زمینه به مراتب قویتر و نیرومندتر بود و نیز ریشهها و بنواژههای فراوانی در اختیار دانشوران و واژهسازان میگذاشت.
هم چنین وقتی کوویه (Cuvier) در علوم طبیعی برای دستهبندی گیاهان و جانوران از اصطلاحهایflora (گیا) و fauna (زیا) استفاده کرد به او اعتراض کردند که چرا برای چیزهای که مردم سدهها با آن آشنا هستند نامها و اصطلاحهای جدید یونانی میسازید. اما امروزه در علوم این نامها کاملا جاافتاده است و اهمیت نامگذاری و واژهسازی علمی برای تمایز مفهومهای علمی از زبان روزمره پذیرفته شده است.
البته همان طور که میدانیم و در این مقاله نیز دیده میشود تغییر عادتهای زبانی طول میکشد و زمان میبرد. باید امیدوار بود که در دهههای آینده فارسیزبانان نیز اهمیت این موضوع را درک کنند و همان طور که ما امروزه به واژههای فرهنگستان اول و نیز تلاشهای زندهیاد دکتر غلامحسین مصاحب عادت کردهایم این بحث واژهسازی علمی در زبان فارسی نیز عادی و پذیرفته شود.
خواندن تمام مقاله را به علاقهمندان بحث پیشنهاد میکنم.
مقالهی «پس از انقلاب» (قالب پی.دی.اف. اندازه: ۱۰۵ کیلوبایت. ۲۳ صفحه)
Wednesday, January 07, 2009
زبان علمی اروپا
نوشتهی
شهربراز |
ساعت:
2:31 AM |
پيوند دایمی
5 نظر داده شده |
نظردهی
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
5 نظر:
این وظیفه رسانههای فارسیزبان است که در این مورد همّیت به خرج بدهند. به نظر من تمامی این واژههائی که امروزه ساخته میشوند و برای بیشتر ایرانیان غیرقابلهضم است برای نسل بعدی که از کودکی با آنها بزرگ میشوند بسیار عادی خواهد بود.
البته بگذریم از تلاش بیهوده و زیانبار فارسی سرهگوئی که به زبان فارسی بسیار لطمه میزند.
علاوه بر رسانهها، نویسندگان و مردم هم باید همکاری کنند.
منظور من تنها واژهها نیست بلکه فراروند واژهسازی است و پایهگذاری دستگاه علمی و سنجیده برای واژهسازی.
همان طور که گفتید سرهنویسی زیانبار است و کار عاقلانهای هم نیست. اما نباید استفاده از زبانهای ایرانی (اوستایی، پهلوی، کردی، لری، و ... و گویشهای دیگر) برای واژهسازی را با سرهنویسی اشتباه کرد.
شهربراز
البته من مخالف استفاده معقولانه از زبانهای باستانی ایرانی نیستم.
برای نمونه آمدهاند و واژه نسک را برابر واژه کتاب قرار دادهاند. یعنی چیزی که به هیچ عنوان قابل قبول نیست و این حرکت زیانبار است. اما فکرش را بکنید که مثلا اگر وازه نسک را برای ترکیب کتاب الکترونیکی قرار میدادند چقدر بهتر ود تا ما برای همه اینها از واژههای تکی استفاده کنیم و نه واژههای مرکب. آیا این راه بهتری نیست که ما واژههای اوستائی را به جای جایگزینی برای واژههای عربی که با زبان ما عجین شدهاند جایگین واژههای تازهوارد و ناآشنا با زبان فارسی کنیم؟.
برای نمونه در زمان قدیم عربها به رکاب است که پا را در آن قرار میدادهاند تا سوار اسب بشوند را مکبح میگفتند که خیلی وقت بود این واژه دیگر جائی در زبان عربی نداشت اما عربها آمدند و برای واژه پدال گاز و یا ترمز ماشین این واژه را جایگزین پدال کردهاند تا از همان اول گوش عربزبانها با آن عادت کند.
فقط مشکلی که وجود دارد باید علاج واقعه را قبل از وقوع گرفت و نه اینکه وقتی کار از کار گذشت بیائیم و رایانه و رایانامه را جایگزین کامپیوتر و ایمیل کنیم تا به همین راحتیها در کت هیچ فارسیزبانی نرود.
زبان فارسی فکر و ذهن من را بدجوری مشغول کردهو به هیچ وجهی نمیتوانم از این دلمشغولی دل بکنم و هیچ مقالهای در این مورد را از دست نمیدهم. اما فارسی سرهگوئی و نویسی ایرانیان بدجوری عذابم میدهد.
هرگز فکر نکنید برای جایگزینی «کامپیوتر» و «ای-میل» دیر شده است. اصلا این طور نیست! این دو واژه دست بالا، به ترتیب ۲۰ و ۱۰ سال است وارد زبان عمومی مردم ایران شدهاند و در زبان، این فاصله اصلا زیاد نیست. یک زمانی میگفتند «مغز الکترونیکی» و «ماشین حسابگر»! آن موقع رایانامه هم که اصلا وجود نداشت.
من خودم مهندس ارشد نرمافزار هستم و در زبان پارسی همواره تا جای ممکن اصطلاحهای پارسی را به کار میبرم (و گاه میسازم). یکی از کودکان خویشاوند ما با نامهای پارسی برخی از این دستگاهها بزرگ شده (مانند چاپگر و ...) و برایش کاملا عادی است.
نکتهی مهم دیگر این است که استفاده از «رایانگر» و مصدر بسیط (سادهی) «رایانیدن» صرفهای دیگر این واژه را ساده و آسانتر میکند.
pisc az vajehsazi mibayest be "ravescmandi" resid, az saxt o pardaxt e chand vajeh inca o anca dastavardi ra nascayad. dar in ravesc e yekparcceh albate riscehha ye tazi zodude xauhand scod, cherake saxtar e anha narast ba hancar e parsi and, hal barxi anra " tazi zodaiy" namad, scomari " sareh sazi" . man anra " behinesc e parsi" mixaunam.
Post a Comment