سهشنبه ٢٨/دی/١٣٩۵ - ١٧/ژانویه/٢٠١٧
واژهی ابلیس در زبان پارسی گویا از زبان عربی و به ویژه از متن قران وام گرفته شده است. اما این واژه عربی نیست بلکه در اصل شکل عربی شدهی واژهای یونانی است. این مفهوم یا شخصیت دینی نامهای دیگری دارد مانند «شیطان» و «عزازیل» که در زیر به هر سه واژه میپردازم.
واژهی ابلیس در یونانی اپیبولوس (به خط یونانی: επίβουλος به خط لاتین: epiboulos) بوده است که از دو بخش ساخته شده است: epi به معنای «زیر» و boulos از فعل ballein به معنای پرتاب کردن (واژهی ballistic به معنای پرتابی هم از همین فعل است). در کل معنای این صفت «نیرنگباز و فریبنده» است.
شکل دیگر آن diabolos (در خط یونانی: διάβολος) است یعنی آن که اتهامی را به سوی کسی پرتاب میکند. زیرا در باور مومنان این موجود در گوش انسان میخواند و به خداوند افترا میزنند تا انسان را از خدا نومید کند.
در ترجمهی یونانی کتاب مقدس در برابر «شیطان» عبری واژهی diabolos را گذاشتند. این واژهی عبری به معنای «دشمن» است یعنی کسی که برای کسی نقشه بکشد و با او دشمنی کند. در عربی هم «شیطنت» به معنای دشمنی و مخالفت و نقشه کشیدن است که وارد پارسی هم شده است.
واژهی یونانی diabolos وارد لاتین شده است و به شکل diabolus نوشته شده است. از این راه در دیگر زبانهای اروپایی وارد شده است مانند:
diable در فرانسهای،
diavolo در ایتالیایی،
diablo در اسپانیایی،
devil در انگلیسی،
و Teufel در آلمانی.
هییرونیموس (Eusebius Sophronius Hieronymus) که در زبان انگلیسی با نام جروم (Jerome) شناخته میشود در ترجمهی لاتین خود از متن یونانی کتاب مقدس، همان واژهی «شیطان» عبری را به صورت Satan به کار برد و بعدها این واژه در زبانهای اروپایی رواج یافت.
اما عزازیل:
این واژه در «سِفر لاویان» (دفتر چهارم تورات) در فصل شانزدهم بند هشتم به کار رفته است:
در روز کَفّاره دهی (در عبری: یوم کیپور / Yom Kipur) هارون بر دو بُز قرعه افکند: یک قرعه برای پروردگار و دیگری برای عزازیل.بز نخست را برای یَهوَه قربانی میکردند و بز دوم را هم در بیابان رها میکردند که بدی و بلا بر سر آن بیاید و در واقع دفع بلا کند. به نظر میرسد که عزازیل ایزد بیابان بوده است یا ایزدی که در بیابان میزیست. در ترجمهی لاتین کتاب مقدس این بز دوم را caper emissarius ترجمه کردند یعنی بز فرستاده شده. گویا این ترجمه بر این پایه بوده است که «عزازیل» را به معنای «بز رها شده/کناره گرفته» فهمیده بودند. (همخانواده با «عزلت» در عربی به معنای کنارهگیری). تیندِیل (Tyndale) در سدهی شانزدهم میلادی در ترجمهی انگلیسی خود از کتاب مقدس این عبارت لاتین را به scapegoat ترجمه کرد که امروزه هم در زبان انگلیسی کاربرد مجازی و کنایی یافته است به معنای کسی که بیگناه است اما برای دفع بلای دیگران قربانی میشود.
البته بعدها برای این «عزازیل» در میان بنی اسراییل داستانهایی ساخته شد که پس از اسلام هم در میان مسلمانان با نام «اسراییلیات» رواج یافته است. طبق این داستان:
خداوند سه فرشته به نامهای هاروت، ماروت، و عزازیل را به زمین فرستاد تا مانند آدمیان زندگی کنند و از محرمات بپرهیزند والا تنبیه شوند. عزازیل پس از چندی چون دانست که از عهدهی این آزمایش برآمدن مشکل است اظهار عجز نمود و معاف شد، ولی دو تن دیگر به مأموریت خود ادامه دادند و فریب زنی (زهره = ناهید) را خوردند، شراب نوشیدند و نام اعظم خداوند را بدان زن گفتند و به پادافراه این کردار در چاه بابل سرنگون آویزان شدند و تا روز رستاخیز بدین حال خواهند ماند.
بعدها این فرشتهی فروافتاده را همان شیطان دانستند. از این رو نامی شد برای ابلیس یا شیطان.
شد عزازیلی از این مستی بلیس ---------- که چرا آدم شود بر من رئیس؟ (مثنوی معنوی)
وگر دردهد یک صلای کرم ---------- عزازیل گوید نصیبی برم (بوستان سعدی)
چون عزازیل آدم خاکی بدید ---------- بعد از آن خود رادر آن پاکی بدید
گفت یا رب من ز نور مطلقم --------- اینت خاک باطل و من بر حقم (عطار نیشاپوری)
تا توانی به گِرد کِبر مگرد! ------- با عزازیل ببین که کِبر چه کرد! (سنایی غزنوی)
(نگارش اصلی: یکشنبه ٢/خرداد/١٣٩۵ - ٢٢/می/٢٠١۶)
0 نظر:
Post a Comment