پنجشنبه ٢٧/خرداد/١٣٩۵ - ١۶/ژوئن/٢٠١۶
امینه در سهشنبه ١٨ نوامبر ١٨٩٠ م / ٢٧ آبان ١٢۶٩ خ. در قسطنطنیه (کنستانتینوپول/کنستانتینآباد، استانبول امروزی) در دولت عثمانی زاده شد.
پدرش حسن خان، برادرزادهی مشیرالمُلک معینالدوله بود، که به مدت بیست سال سفیر ایران در عثمانی در زمان سلطان عبدالحمید بود. پدر حسن خان ایرانی بود و مادرش فرانسهای.
مادر امینه آلیس فون هرتسفلد (Alice von Herzfeld) نام داشت که از پدری اتریشی و مادری فرانسهای زاده شده بود.
سالهای نخستین زندگی امینه در شهر تریست (Triste) در خانهی پدری مادرش آلیس گذشت. وی با خواهرش فاطمه که دو سال از امینه بزرگتر بود و مادرش زندگی میکرد در حالی که پدرش حسن خان در تهران منتظر مقام دیگری بود. اما این مقام بدو داده نشد و حسن خان در سال ١٨٩٣ م. / ١٢٧٢ خ. به نزد خانوادهاش در اروپا برگشت و همگی به پاریس رفتند. اما شش ماه پس از ورود به پاریس، حسن خان به خاطر بیماری کبد درگذشت.
آلیس به همراه دو دخترش دوباره به خانهی پدری در شهر تریست بازگشت و پس از آن در صومعهای در شهر اشتاین (Stein) ساکن شد که امروزه بخشی از اسلوونی (Slovenia) است و کامنیک (Kamnik) نام دارد. این سه نزدیک ده دوازده سال را در این صومعه گذراندند. آلیس آموزش دو دختر خود را به عهده گرفت و امینه در این مدت زبانهای انگلیسی و آلمانی و فرانسهای را در کنار زبان فارسی به تمامی آموخت. خواندن زبان ایتالیایی هم در این زمان آموخت.
یکی از خواهرزادگان آلیس آن قدر وصف استانبول را گفت که آلیس راضی شد برای تامین آیندهی دخترانش، آنها را به آن شهر بفرستد.
امینه و فاطمه در این شهر با دو سیاستکار (دیپلمات) ایرانی آشنا شدند و با آنها ازدواج کردند. فاطمه به همسری اسماعیل فرززانه درآمد و امینه هم با فتح الله پاکروان ازدواج کرد و از آن پس به نام «امینه پاکروان» شناخته شد. ازدواج امینه در سال ١٩١٠ م. / ١٢٩٠ خ. بود.
امینه و همسرش به تهران آمدند و در روز آدینه ۴ آگوست ١٩١١ م. / ١٢ امرداد ١٢٩٠ خ. فرزند نخست آنان زاده شد که به یاد پدر امینه (حسن خان) نام او را حسن گذاشتند. فتح الله پاکروان سفیر ایران در قاهره شد و خانوادهاش را هم با خود به مصر برد. اما به امینه اجازه نمیداد که در زندگی اجتماعی قاهره شرکت کند. هرچند امینه با نام مستعار «ایراندخت» در نشریههای مصر مقاله مینوشت.
وی با فمینیست سرشناس مصری به نام «هما شارویی» (Homa Charaoui) دوست شد و او وی را زیر پروبال خود گرفت. در این زمان داستانهای تاریخی زیادی هم نوشت که بعدها به پارسی برگردانده شدند.
امینه از همسرش جدا شد و در سال ١٩٢٣ م. / ١٣٠٢ خ. با دو فرزند خود (حسن، و دختری به نام پریدخت زادهی ١٩١٣ م. / ١٢٩٢ خ. که به او شوشو / Chouchou میگفتند) به بلژیک رفت. در بلژیک به خواهرش فاطمه فرزانه پیوست که او هم از شوهرش جدا شده بود. امینه برای تامین زندگی خود در بلژیک درس میداد.
حسن پاکروان دوست داشت باستانشناسی بخواند اما در نهایت به مدرسهی نطامی رفت. وی در مدرسهی نطامی پوآتیه (Poitier) و فونتن-بلو (Fountainbleu) رفت و امینه و پریدخت هم برای همراهی با او به پاریس رفتند. در سال ١٩٣٣ / ١٣١٢ خ. حسن پاکروان از راه مسکو به ایران برگشت. پدرش در مسکو سفیر ایران بود. امینه و پریدخت هم در همین زمان به ایران بازگشتند.
امینه هیچگاه از نوشتن بازنایستاد. وی کتابها و مقالههای فراوانی نوشت و سخنرانیهای فراوانی کرد. پس از بازگشت به ایران در دانشگاه تهران که تازه تاسیس شده بود (١٣١٣ خ. / ١٩٣۴ م.) به عنوان استاد استخدام شد. در سال ١٩۵١ م. / ١٣٣٠ خ. کتاب وی به نام «شاهپور بی تاریخ» (Le Prince Sans Histoire) که به زبان فرانسهای نوشته شده بود برندهی جایزهی معتبر ریوارول (Rivarol) شد. گویا آن را با نام «شاهزادهی گمنام» ترجمه کردهاند.
در بهار ١٩۵٨ م. / ١٣٣٧ خ. امینه پاکروان از طرف دولت ایران برای ارائهی مجموعهای از نگارگری (مینیاتورهای) ایرانی به اروپا فرستاده شد. پس از بازگشت به ایران، به دلیل سرطانی که پیشرفته شده بود وضع جسمانی او بد شد و در روز دوشنبه ٢٣ تیر ماه ١٣٣٧ برابر با ١۴ ژوییه ١٩۵٨ در تهران درگذشت.
برگرفته از سایت «سعیده پاکروان» به نشانی زیر
www.saidehpakravan.com/Files/famille-ep-bio-txt-f.pdf
پسر امینه حسن پاکروان پس از بازگشت به ایران در مدرسهی نظام درس میداد. سپس دو سال فرمانده پادگان بوشهر شد. دو سال هم به عنوان افسر رکن دو ستاد ارتش خدمت کرد. سپس با درجه سرهنگی به مدت دو سال به عنوان وابسته نظامی ایران به پاکستان رفت. حسن پاکروان بعد از بازگشت به ایران به ریاست رکن دوم ستاد ارتش منصوب شد. در ۱۷ دی ۱۳۳۰ نشان افتخار لژیون دونور از طرف سفارت فرانسه در تهران، برای تلاش وی در توسعه روابط ایران و فرانسه به پاکروان اهدا شد.
سمتهای دیگر حسن پاکروان چنین بودند:
- در سال ۱۳۳۵ خورشیدی پس از بنیاد نهادن سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) معاون عملیاتی این سازمان شد.
- چهار سال بعد، شاه در ۲۴ اسفند ۱۳۳۹ سرتیپ حسن پاکروان را که فردی خونسرد، اهل مطالعه و مخالف تندی و شدت عمل بود به ریاست ساواک گماشت (تا ١٣۴۴ خ. / ١٩۶۵ م)
- سه سال بعد وی وزیر اطلاعات شد (١٣۴۴ تا ١٣۴۵ / ١٩۶۵ تا ١٩۶۶)
- سفیر ایران در پاکستان (١٣۴۵ تا ١٣۴٨ / ١٩۶۶ تا ١٩۶٩)
- سفیر ایران در فرانسه (١٣۴٨ تا ١٣۵٢ / ١٩۶٩ تا ١٩٧٣)
- مشاور ارشد وزیر دربار (١٣۵٣ تا ١٣۵٧ / ١٩٧۴ تا ١٩٧٩)
با آن که در رخدادهای سال ١٣۴٢ خ. تیمسار پاکروان در نجات آیت الله خمینی از مرگ نقش مهمی داشت، اما پس از انقلاب، در روز ۲۲ فروردین ۱۳۵۸ و در ۶۸ سالگی به دستور حاکم شرع (صادق خلخالی) تیرباران شد.
Thursday, June 16, 2016
دربارهی امینه پاکروان
نوشتهی
شهربراز |
ساعت:
10:13 AM |
پيوند دایمی
0 نظر داده شده |
نظردهی
دستهبندی تاريخ معاصر , كتاب
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
0 نظر:
Post a Comment