سهشنبه ٢١/اردیبهشت/١٣٩۵ - ١٠/می/٢٠١۶
گیاهی را که امروزه در پارسی با نام عربی «ریحان» میشناسیم در گذشته با نام «شاه اِسپَرغَم» میخواندهاند. گونههای دیگر این نام چنین بودهاند:
- شاه اِسپَرَم، شاهِسپَرَم، شاه سِپَرغَم، شاه سِفَرغَم، شاه اِسفَرغَم، شاهفسرم، اِسپَرغَم، سِپَرغَم، اِسپَرَم، اِسفَرَم، سِپَرَم، سِپَرهَم، اِسپَرهَم
در واقع «اَسپَرغَم» نام کلی گیاهان خوشبوی بوده است و به این گیاه خوراکی که ما امروزه «ریحان» تنها میگوییم «شاه اسپرغم» میگفتهاند یعنی شاه گیاهان خوشبو.
اسپرغم: [ اَ / اِ پ َ غ َ / اِ پ َ رَ ] گلها و ریاحین باشد مطلقاً، و ریحانی را نیز گویند که آن را شاه اسپرم خوانند.
و در «صیدنه»ی ابوریحان بیرونی مسطور است که اسپرغم اسم مطلق ریحان است. شاهسپرم نام یکی از اقسام ریحان است که برگ خُرد دارد و به غایت خوشبو است (سروری)
در فرهنگ رشیدی ریشهشناسی عامیانهای هم برای آن نوشته شده است:
به واسطهی بوی خوش تقویت قلب کُند، پس گویا سپری است برای غم
در عربی هم بدان «ریحان الملک» میگفتند.
نام این گیاه در زبان انگلیسی basil است که از راه زبان فرانسهای به basilicum در لاتین میرسد که خود از basilikon (phyton) در یونانی گرفته شده به معنای «گیاه خوشبوی شاهانه» زیرا basilikon صفت نسبی basileus به معنای شاه است.
حال مطمئن نیستم که کدام یک از این سه زبان پارسی و عربی و یونانی خاستگاه اصلی این نامگذاری بوده است.
در پارسی میانه (پهلوی) بدان šāhesprahm (شاه اسپرهم) میگفتهاند. بنابراین نام پارسی ترجمهای از عربی نیست و شاید نام عربی ترجمهای از پارسی میانه بوده است همان گونه که نام بسیاری از گلها و گیاهان در عربی یا از پارسی میانه وام گرفته شده یا ترجمه شدهاند.
اما میان نام پارسی و نام یونانی باید دید کدام پایه است. از آنجا که گیاه شاه اسپرغم/ریحان خاستگاه آسیایی (احتمالا هندوستان) دارد، شاید بتوان گفت که نام یونانی ترجمهای از نام پارسی کهن بوده است.
در دهخدا به نقل از فرهنگهای سروری و غیاث اللغات آمده که در هندی بدان «نازبو» و «مروه» میگویند. «هندی» در این فرهنگها بیشتر در زبانهای شمال هند مانند پنجابی است. در ویکیپدیای پنجابی «نیازبو» آمده است و در ترجمهی گوگل شکل هندی آن را tulasee و شکل اردوی آن را تُلَسی نوشته است.
0 نظر:
Post a Comment