سهشنبه ١٣/امرداد/١٣٩۴ - ۴/آگوست/٢٠١۵
بازار کتابهای «خودیاری» (self-help) در دهه ی ۱۹۹۰ م. / ١٣٧٠ خ. در امریکا خیلی گرم شد. در همان زمان روانشناسان و جامعهشناسان زیادی به این گونه کتابها اعتراض کردند و نظرشان این بود که چنین کتابهایی معمولاً برای فروش بیشتر و بازارگرمی نوشته میشوند و سعی در سادهسازی مسئلههای گاه پیچیدهی روانی و اجتماعی میکنند.
در همان زمان ترجمهی این کتابها به زبان پارسی هم آغاز شد. به نظر من با توجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی هر جامعه، مشکلها و راهحلهای هر شهر و کشوری با هم فرق دارد و آنچه در امریکا پذیرفتنی است یا محدودیت است لزوما در کانادا یا مکزیک پذیرفتنی یا محدودیت نیست. حتا جامعهی کشورهای اروپای غربی هم با امریکا تفاوت دارند چه برسد به جامعهی ایران که از نظرهای فراوانی با جامعهی امریکا تفاوت دارد.
از این رو در ترجمهی این گونه کتابها باید نخست ارزیابی کرد و دید که آن کتاب تا چه اندازه سودمند است و با شرایط اجتماعی کشور مقصد (خواه ایران، خواه ایتالیا) هماهنگ است یا نه. شکی نیست که برخی رفتارهای انسانها در همه جا یکسان است اما لزوما راه حلهای ارائه شده در این گونه کتابها در همه جا کاربردی نیستند.
یکی از این گونه کتابها که به تازگی در ایران خیلی طرفدار پیدا کرده است کتابی است که آقای محمود فرجامی آن را با نام «بیشعوری» ترجمه کرده است. در اینجا به چند نکته دربارهی این کتاب اشاره میکنم:
نام کتاب: بیشعوری (Assholism)
نام نویسنده: خاویر کرمنت
نام مترجم: محمود فرجامی
سال ترجمه: ١٣٨٩ خ.
سال نشر: ١٣٩٠ خ. اینترنتی
- به نظر من، «بیشعوری» ترجمهی دقیقی نیست. و شاید بتوان گفت غلط است. معنای asshole در انگلیسی گفتاری یعنی «آدم عوضی» و «اُزگل» نه «بیشعور». برای همین مجبور به توضیح میشوند که بگویند که منظور از بیشعور چیست!! البته در خود کتاب نوشته شده که نام کتاب انگلیسی Asshole No More است.
- نام اصلی: دیگر عوضی نباش! راهنمای خودیاری اصلی برای درمان عوضیها و قربانیان آنان
(Asshole No More; The Original Self-Help Guide for Recovering Assholes and Their Victims Paperback)
- نویسنده: خاویر کرمنت (Xavier Crement)
- سال نشر: سپتامبر ١٩٩٠ / ١٣۶٩
- همان گونه که در آغاز گفتم، به نظر من این گونه کتابها بیشتر مناسب حال و هوای جامعهی امریکا اند. (البته شاید برخی بگویند با «جهانیشدگی» که در واقع «امریکاییسازی» جهان است مشکلها و رفتارهای امریکایی هم در جهان گسترش یافته است!)
مترجم در یادداشتی دربارهی کتاب چنین نوشته است:
حتی در سطح جامعه هم با وجود دهها میلیونها دیپلمه و لیسانسه و دارندگان مدارک بالاتر به نظر نمیرسد مشکل بیسوادی و نادانی علت اصلی وضع ما باشد.
مشکل بیشعوری است. خرمرد رندی و زرنگی بیش از حد. تجاوز آگاهانه به حقوق دیگران. به کار گرفتن دانش و هوش برای شکستن قواعد انسانی به نفع خود. شهوت قدرت. بازیچه کردن علم و هنر و فرهنگ و دین و سیاست به نفع منافع حقیر شخصی.
کتاب بیشعوری در اینباره است. کتابی طنزآمیز از نویسندهای خارجی که به گمانم برای خوانندهی فارسیزبانی که در آغاز دههی ۹۰[١٣]ایستاده، بیشتر تکاندهنده است تا خندهدار. مصداقی از جُک معروف «برای شما جُکه برای ما خاطرهاس.» ردیف کردن نمونههای فاجعهبار بیشعوری برای کسی که حتی اخبار آنجا را دنبال کرده باشد در حکم زیره به کرمان بردن است. چه رسد به تجربه ی زندگی.
خاویر کرمنت (که علیالظاهر واقعا هم پزشک است) در این کتاب طنزآمیز مدعی میشود که بیشعوری (Assholism) یک بیماری و اعتیاد است و نه نوعی بداخلاقی یا سوءرفتار. بعد در قالب یک پزشک که شناخت و درمان بیشعورها را کار خود قرار داده با نظیرهنویسی کتابهای عامهپسند روانشناسی به معرفی بیشعوری از زوایای مختلف میپردازد.
- کتاب انگلیسی در اصل طنز است و کتابهای «خودیاری» در بازار امریکا را مسخره کرده است. اما مترجم آن را مناسب شرایط جامعهی امروز ایران دانسته است.
- حتا نام نویسنده هم جعلی و طنزآمیز است. اگر «خاویر کرمنت» را کوتاه بنویسند میشود X. Crement که در واقع منظور excrement است به معنای «مدفوع». خودش را هم معقدشناس (proctologist) معرفی کرده است. که باز هم اشاره به معنای اصلی a**hole است. اما مترجم محترم متوجه این نکته ها نشده است و باورش شده که نویسنده پزشک است!! البته نوشته «به نظر می رسد که نویسنده پزشک باشد»
- برخی در ایران ادعا میکنند که این کتاب بسیار پرفروش است و در امریکا غوغا کرده است و .... حال آن که اگر به سایت آمازون استناد کنیم، اصل انگلیسی آن، کتاب معروفی نیست و تنها یازده نفر دربارهاش نظر دادهاند.
- برخی پانوشتهای مترجم اشاره به وضع ایران دارند و گاه چیزهای غیرواقعی دربارهی امریکا و کانادا نوشته است. مثلا مترجم نوشته در امریکا و کانادا در شرکتها هر کس موظف است یک یا دو روز در ماه سر صبح بیاید و برای دیگران قهوه آماده کند. در بیشتر شرکتهای خصوصی ماشین قهوهساز هست و هر کسی بخواهد برای خودش قهوه درست میکند و هیچ کس مسئول قهوه درست کردن برای دیگران نیست. یا این که مردم معمولا از بیرون برای خودشان قهوه میخرند و سر کار میآورند. یک علت هم آن است که قهوههای ماشینی کیفیت خوبی ندارند. شاید کسانی که مترجم با آنها گفتوگو کرده است در چنین جاهایی کار کرده باشند اما تا آنجا که من میدانم چنین نیست.
- مترجم دربارهی هیات مدیریت مدرسهها (در انگلیسی: school board که وی به خط پارسی اسکول برد نوشته) میگوید که نیمی از مالیات خانهها به این هیاتها داده میشود. که این هم نادرست است. مالیات مدرسه درصد کمتری است و در امریکا و کانادا در هر شهر یا استان یا منطقهای درصد مالیات مدرسه فرق دارد.
1 نظر:
بدبختانه در جامعه ایران در سی سال اخیر کژروی های فکری شگفت آوری گسترش پیدا کرده.
یکی از این کژروی های مسیله فرهنگ است. از دید این نویسنده گروهی از مردم آنچه در سال پنجاه و هفت روی داد را شکست خورده انگاشته اند، و دلیل این شکست را نبود فرهنگ در جامعه دیده اند. از این رو این داستان رواج پیدا کرده که باید فرهنگ درست بشود. بنابراین هر کتابی یا هر به ظاهر روشنفکری ( سریع القلم و رفقا) که از فرهنگ آغاز کند همه به حرفش گوش می دهند و هر کسی که به میهن دوستی درست و افتصاد و کار سخت برای بازسازی زیربناهای زبانی و دانشی ایران آغاز کند خریدار زیادی نخواهد یافت.
در لابلای این تمایل یک جور تنبلی دیده میشود. لاف فرهنگ زدن آسان است ولی پی افکندن بنیادی یا ساخت مفهوم جدیدی یا واژه های گویا و رسا دشوار است
Post a Comment