دوشنبه 27/امرداد/1393 - 19/آگوست/2014
به نظر من واژهی «وحی» عربی از واژهی «وخش» پارسی گرفته شده است و یکی از واژگانی که این گمان را در من نیرو بخشید واژهی «وخشور» در پارسی به معنای «پیامبر» است. «وَخشور» امروزه در پارسی vaxšūr خوانده میشود اما در اصل vaxš-var به معنای «دارندهی وخش» بوده است (همان گونه که دستور به معنای وزیر در اصل دستوَر بوده است).
در فرهنگ پهلوی مککنزی واژههای زیر دیده میشود:
- waxš: روح (spirit)
- waxšig: روحانی، معنوی (spiritual)
- waxšīdan: سوختن، تابیدن، سوسو زدن (burn, blaze, kindle)
- waxšwar: پیامبر (prophet)
- waxšwarīh: پیامبری (prophethood)
وخش نام یکی از شاخههای رود آموی (آمودریا) هم هست. در پارسی باستان این نام وَخشو () بوده است. این نام پارسی در زبان یونانی به صورت Oxus درآمده است. به نوشتهی دکتر محمد معین، نام این رود در زبان پارسی میانه (پهلوی) به صورت «وِه روت» (بِه رود) آمده است و vaxšū به معنای فزاینده و بالنده است و در سانسکریت uxšayanta و در پهلوی vaxšitan است.
ابوریحان بیرونی در ذکر نام ماهها و جشنهای خوارزمیان مینویسد:
روز دهم اسفند ماه نزد خوارزمیان جشنی است نامزد به وخشنگام، و «وخش» نام فرشتهای است که نگهبانی آب با او است، به ویژه نام فرشته نگهبان رود جیحون است.
سرزمین و شهری هم که در کنار این رود بوده است به نام وخش خوانده میشده است. در فرهنگ دهخدا چنین آمده است:
وخش: نام شهری است از ولایت بدخشان و ختلان (برهان). از اعمال بلخ از ختلان و آن شهری پهناور است بر کنار جیحون، بسیار نعمت و خوش هوا. ناحیتی است آبادان و بر کرانهی وخشاب نهاده و قصبهی آن هلاورد است و لیوکند نیز از این ناحیت است. (حدود العالم)در شعر مولانا «دُرخشی» یا «دَرَخشی» به معنای «درخشان، تابناک» است.
یاقوت گوید: وخش (به فتح اول) شهری است از نواحی بلخ از ختلان و آن کوره ای است متصل به ختل و جمعاً تشکیل یک کوره دهند و آن بر کنار نهر جیحون است. (حاشیهی برهان قاطع از معجم البلدان).
به گامی سپرد از ختا تا ختن / به یک تک دوید از بخارا به وخش (شاکر بخاری)
شنیدم که در خاک وخش از مهان / یکی بود در کنج خلوت نهان (بوستان سعدی)
شنیدم که بگریست دانای وخش / که یا رب مر این شخص را تو ببخش (بوستان سعدی)
عقل جزوی همچو برق است و درخش / در درخشی کی توان شد سوی وخش؟ (مولوی)
1 نظر:
دوست گرامی اگر به درآیهی «وخش» در فرهنگ دهخدا نگاه کنید میبینید که شادروان دهخدا نیز «وحی» و «وخش» را یکی دانسته است.
Post a Comment