سهشنبه ۱/فروردین/۱۳۹۱ - ۲۰/مارچ/۲۰۱۲
فرارسیدن نوروز همیشه پیروز را به همهی ایرانیان و ایراندوستان و دوستداران فرهنگ ایرانی و کسانی که نوروز را جشن میگیرند شادباش میگویم. از ایزد پاک و مهربان سالی پر از شادی و شادکامی و تندرستی را برای همه آرزو دارم. از خدا خواهانم که در سال نو نیز بخت نوشتن دربارهی فرهنگ و ادب ایران را داشته باشم. سخن و دعای داریوش بزرگ را بازگو میکنم:
اهورا مزدا این سرزمین را از دروغ و دشمن و خشکسالی بپایاد!
ایدون باد!
دیوان شاعران پارسیگوی پر است از بهاریه و غزل و ترانه و چکامه (قصیده) برای نوروز و فرارسیدن بهار. این هم چند بیت دستچین دربارهی نوروز:
ز باغ ای باغبان ما را همی بوی بهار آید ------- کلید باغ ما را ده که فردامان به کار آید
کلید باغ را فردا هزاران خواستار آید -------- تو لختی صبر کن چندان که قمری بر چنار آید
چو اندر باغ تو بلبل به دیدار بهار آید ------ ترا مهمان ناخوانده به روزی صد هزار آید
کنون گر گلبُنی را پنج شش گل در شمار آید ------- چنان دانی که هر کس را همی زو بوی یار آید
بهار امسال پنداری همی خوشتر ز پار آید ------- ازین خوشتر شود فردا که خسرو از شکار آید
بدین شایستگی جشنی، بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی!
کنون در زیر هر گلبُن قنینه در نماز آید ------ نبیند کس که از خنده دهان گل فراز آید
ز هر بادی که برخیزد گلی با می به راز آید ---- به چشم عاشق از می تابه می عمری دراز آید
به گوش آواز هر مرغی لطیف و طبعساز آید ------- به دست می ز شادی هر زمان ما را جواز آید
هوا خوش گردد و بر کوه برف اندر گداز آید ------ علَمهای بهاری از نشیبی بر فراز آید
کنون ما را بدان معشوق سیمینبر نیاز آید -------- به شادی عمر بگذاریم اگر معشوق باز آید
بدین شایستگی جشنی، بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی!
زمین از خرمی گویی گشاده آسمانستی ------- گشاده آسمان گویی شکفته بوستانستی
به صحرا لاله پنداری ز بیجاده دهانستی ------ درخت سبز را گویی هزار آوا زبانستی
به شب در باغ گویی گل چراغ باغبانستی -------- ستاک نسترن گویی بت لاغر میانستی
درخت سیب را گویی ز دیبا طیلسانستی -------- جهان گویی همه پر وشی و پر پرنیانستی
مرا دل گر نه اندر دست آن نامهربانستی ------- به دو دستم به شادی بر، می چون ارغوانستی
بدین شایستگی جشنی، بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی!
فرخی سیستانی (شاعر سدهی چهارم و پنجم هجری)
نوبهار آمد و آورد گل و یاسمنا ----------- باغ همچون تبت و راغ بسان عدنا
آسمان خیمه زد از بیرم و دیبای کبود --------- میخ آن خیمه ستاک سمن و نسترنا
بوستان گویی بتخانهی فرخار شدهست --------- مرغکان چون شمن و گلبنکان چون وثنا
بر کف پای شمن بوسه بداده وثنش ---------- کی وثن بوسه دهد بر کف پای شمنا؟
کبک ناقوسزن و شارَک سنتورزن است ------------- فاخته نایزن و بط شده طنبورزنا
پردهی راست زند نارو بر شاخ چنار -------------- پردهی باده زند قمری بر نارونا
کبک پوشیده به تن پیرهن خز کبود ------------- کرده با قیر مسلسل دو بر پیرهنا
منوچهری دامغانی
علم دولت نوروز به صحرا برخاست ------- زحمت لشکر سرما ز سر ما برخاست
بر عروسان چمن بست صبا هر گهری --------- که به غواصی ابر از دل دریا برخاست
تا رباید کله قاقم برف از سر کوه ---------- یزک تابش خورشید به یغما برخاست
طبق باغ پر از نقل و ریاحین کردند --------- شکر آن را که زمین از تب سرما برخاست
این چه بوییست که از ساحت خلخ بدمید؟ -------- وین چه بادی است که از جانب یغما برخاست؟
چه هوایی است که خلدش به تحسر بنشست؟ ------ چه زمینی است که چرخش به تولا برخاست
طارم اخضر از عکس چمن حمرا گشت ------------------ بس که از طرف چمن لولوی لالا برخاست
موسم نغمهی چنگ است که در بزم صبوح ------------- بلبلان را ز چمن ناله و غوغا برخاست
بوی آلودگی از خرقهی صوفی آمد ------------- سوز دیوانگی از سینهی دانا برخاست
سعدی شیرازی
3 نظر:
منم اين سال نو رو ب شما تبريك ميگم..
به اميد سالي پر از خير و بركت..
گل
ارخا
نوروز بر شما هم خوش باد
سلام. با تبریک سال نو. می خواستم نظر شما را درباره ی نظرات آقای جواد منفرد کهلان درباره ی تاریخ اساطیری ایران و کتاب شش جلدی ایشان که در همین زمینه بصورت اینترنتی انتشار یافته، بدانم
Post a Comment