Saturday, November 13, 2010

درباره‌ی ماهیچه

شنبه ۲۲/آبان/۱۳۸۹ - ۱۳/نوامبر/۲۰۱۰

در تن مردم و جانوران توده‌هایی از گوشت دیده می‌شود که در زبان پارسی بدانها مایچه یا ماهیچه (ماهی کوچک) و در زبان عربی به آن عَضَلَه و در تلفظ ایرانیان عَضُلِه (گویا به معنای چیز پیچیده و همریشه با مُعضل = پیچیدگی و گرفتاری) گفته می‌شود. اما در زبان انگلیسی و فرانسه به آن muscle می‌گویند (تلفظ انگلیسی: ماسِل، تلفظ فرانسه: موسکل). این واژه‌ی انگلیسی یا فرانسوی خود از واژه‌ی لاتین musculus گرفته شده که از دو بخش mus به معنای «موش» و پسوند کوچک‌ساز culus تشکیل شده و به معنای «موش کوچک» است. شکل دیگر این پسوند لاتین در انگلیسی و فرانسه icle است که با ulus لاتین ربط دارد و آن هم همان گونه که پیشتر نوشته‌ام شبیه اول/اوله در پارسی (زنگوله، کوتوله، ...) است.

نکته‌ی جالبی که امروز دریافتم این که در زبان پارسی به ماهیچه، «موشک» و «موش گوشت» نیز گفته می‌شود! به ویژه به ماهیچه‌ی پا «موشک ساق» نیز گفته‌اند. و این نمونه‌ی دیگری از شیوه‌ی مشترک نگاه زبان‌های هندواروپایی به مفهوم‌ها را بازتاب می‌دهد.

درباره‌ی واژه‌ی ماهیچه باید یادآوری کنم که یک معنای دیگر آن خوراک یا آشی است که در آن آرد را با چیزهای دیگر می‌آمیختند و آن را به رشته می‌کشیدند و مانند ماهیچه می‌کردند. بعد آن را در روغن سرخ می‌کردند. ابواسحاق اطعمه‌ی شیرازی در این باره می‌گوید:

به خال نان که تا در سفره شد بی خورد و بی خوابم ------- به زلف رشته کز این چرخ چون ماهیچه در تابم

5 نظر:

کیوان محمودی said...

بسیار جالب بود..

مهدی بصیرزاده said...

از اینکه به همه چیز دقت می کنید و برای شما سوال ایجاد می شود نشان دهنده هوش و خلاقیت بالای شما است.
ممنون از همه مطالب شما

آریا said...

با سلام و تشکر از مطالب بسیارخوبتان
من هر روز سایت شما را نگاه میکنم
دیر به دیر مطلب میذارید
اگه امکانش هست مقدار مطالب رو بیشتر کنید
در ضمن اگه لینکی برا کتاب
«آریاییان، مردم کاشی، امرد، پارس و دیگر ایرانیان»
دارید اونو بذارید
با تشکر

سپنتا said...

با درود و سپاس

چنانچه نمونه ای از کاربرد وازه موشک به جای ماهیچه در ادبیات پیشین یا پسین پارسی سراغ دارید، ممنون میشوم اگر در میان بگذارید.

shahrbaraz said...

به سپنتا
درود.

من در فرهنگ دهخدا این کاربرد را دیدم و آنجا هم نمونه متن نداده است و تنها از قول فرهنگ منتهی الارب و یادداشت خود علامه دهخدا در درآیه ی «موشک» بوده است.

شهربراز