یکشنبه ٢٧/خرداد/١٣٨۶ - ١٧/جون/٢٠٠٧
در چند هفتهی گذشته فرصت شد کتاب دیگری از اورهان پاموک نویسندهی ترک و برندهی جایزهی نوبل ادبیات سال ٢٠٠۶ بخوانم به نام «نام من سرخ است».
نام کتاب: نام من سرخ است (My Name Is Red)
نویسنده: اورهان پاموک (Orhan Pamuk)
سال نگارش: ١٩٩٨
ترجمه به انگلیسی: ارداگ گوکنار (Erdag Goknar)
سال ترجمه به انگلیسی: ٢٠٠٢
تعداد صفحه: ۴١٧
شاید نام کتاب زیر تاثیر کتاب معروفی از اومبرتو اکو (Umberto Eco) نویسندهی سرشناس ایتالیایی باشد با عنوان «نام گل سرخ» (The Name of the Rose). آن کتاب نیز داستان چند قتل در یک صومعه در قرون وسطا است که فیلم آن با بازی شون کانری در سال ١٩٨۶ / ١٣۶۵ ساخته شد.
موضوع داستان کتاب پاموک چنین است: سلطان عثمانی میخواهد به مناسبت هزارمین سال قمری هجرت پیامبر اسلام کتابی درست کند که در آن نقاشیهایی به سبک اروپایی (دارای پرسپکتیو) کشیده شده باشد و به قاضی کل (Doge) ونیز هدیه دهد. این کتاب قرار است نشان دهندهی اقتدار و دامنهی حکومت سلطان عثمانی باشد. اما یکی از نگارگران این کتاب به طور مشکوکی کشته میشود. بعد استاد نگارگری که مسئول تهیهی کتاب بوده کشته میشود. در نهایت نیز کتاب سلطان ناتمام میماند اما قاتل شناسایی میشود.
یک نکتهی جالب این کتاب آن است که راوی در هر فصل عوض میشود و هر قسمت از زبان یکی از افراد داستان نقل میشود. کتاب از قول نگارگر کشته شده شروع میشود. در فصلهای بعد استاد نگارخانه، نگارگران دیگری که بر روی کتاب سلطان کار میکنند، و عناصر روی پرده و نقاشی نیز صحبت میکنند مثلا سگی که در نقاشی است، سکه، درخت و درویشی که در نقاشی است و ....
نکتهی جالب دیگر آن که نویسنده در خلال داستان ما را با وضعیت نگارگری در دنیای اسلام آشنا میکند و میبینیم با این که از نظر سیاسی دولت عثمانی رقیب دولت صفویان در ایران به حساب میآمده است اما بیشتر موضوعهای نگارگران چه در ایران و چه در سرزمینهای عثمانی از شاهنامهی فردوسی (نبرد رستم و سهراب، رستم و اسفندیار، جنگ ایران و توران، شاه فریدون و سه پسرش یعنی ایرج، سلم و تور، و ...) و پنج گنج نظامی گنجهای (به ویژه داستان خسرو و شیرین مانند عاشق شدن شیرین بعد از دیدن نقاشی صورت خسرو، صحنهی آبتنی شیرین، و لیلی و مجنون) گرفته میشده است. نگارگران استانبول دنبالهروی استاد کمال الدین بهزاد و دیگر استادان ایرانی در خراسان و شیراز و تبریز بوده اند. سلطان سلیم عثمانی وقتی شاه اسماعیل را شکست میدهد و وارد تبریز شده و قصر هشت بهشت را غارت میکند تمام کتابهای شعر و نقاشی پارسی را به خزانهی خود میبرد. سلطان تهماسب صفوی برای صلح و دوستی با سلطان عثمانی یک نسخه از شاهنامهی فردوسی تهیه میکند دارای ٢۵٠ مینیاتور! که به نام شاهنامهی تهماسبی مشهور است. وقتی یکی از نگارگران استانبول در فصلی راوی داستان میشود میگوید سلطان از ما میخواهد که از اروپاییان تقلید کنیم اما ما پیرو استاد بهزاد و سبک نقاشی اسلامی هستیم.
چند اشکال کوچک نیز در کتاب دیده میشود که نمیدانم از مترجم است یا از نویسنده. مثلا در صفحه ٣١٢ از کور کردن اسکندر به دست رستم صحبت میشود که باید اسفندیار باشد. یا در صفحهی ٣٣۶ نوشته یوسف به زلیخا تجاوز کرد (rape) در حالی که در داستان یوسف و زلیخا میدانیم زلیخا یوسف را متهم میکند که قصد دست درازی به وی را داشته و زلیخا فرار کرده است. مترجم در صفحهی ١٠ اصطلاح «پردهخوان» را curtain-caller ترجمه کرده است که به نظر من درست نیست. شاید curtain-reciter درستتر باشد زیرا پردهخوان کسی است که پردهی نقاشی نشان میدهد و شعر و داستان میخواند.
بعد از خواندن این کتاب علاقهمند شدم که بیشتر دربارهی سرگذشت نگارگری و مینیاتور و نقاشی قهوهخانهای مطلب بخوانم.
Sunday, June 17, 2007
اورهان پاموک و فرهنگ ایرانی و مینیاتور
نوشتهی
شهربراز |
ساعت:
9:13 PM |
پيوند دایمی
0 نظر داده شده |
نظردهی
دستهبندی تاريخ باستان , كتاب
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
0 نظر:
Post a Comment