پنجشنبه ۲۳/فروردین/۱۳۹۳ - ۱۰/اپریل/۲۰۱۴
یکی از راههای آشناسازی مردمان با تاریخ گذشته، داستانهای تاریخی است. شاید نخستین کسی که در دوران معاصر، موفق شد که از راه داستانهای تاریخی مردم را با تاریخ گذشتگان آشنا سازد، گئورگ ایبرس (Georg Ebers)، مصرشناس آلمانی است. در این جستار به کتابی از وی دربارهی تاریخ هخامنشیان میپردازم.
نام کتاب: شاهدُخت مصری (Eine ägyptische Königstochter)
نویسنده: گئورگ ایبرس (Georg Moritz Ebers)
سال: ۱۸۶۴ م. / ۱۲۴۳ خ.
صفحه:
گئورگ ایبرس در سال ۱۸۳۷ م. / ۱۲۱۶ خ. در شهر برلین زاده شد و در سال ۱۸۶۸ م. / ۱۲۴۷ خ. در دانشگاه شهر ینا (Jena) در آلمان به مقام استادی رسید. وی در سن ۲۷ سالگی کتاب «شاهزادهی مصری» را نوشت که با استقبال فراوانی روبرو شد و در مدت کوتاهی به زبانهای انگلیسی و فرانسه ترجمه شد. بسیاری از دانشمندان و تاریخدانان در آن زمان به ایبرس اعتراض کردند که داستان (رُمان) و تاریخ، دشمن یکدیگر اند و دانشمند نباید به کار داستانپردازی وارد شود. از این رو ایبرس ناچار شد در پیشگفتار چاپ دوم کتاب خود در سال ۱۸۶۸ م. / ۱۲۴۷ خ. به ایرادهای وارد شده پاسخ دهد. وی در پاسخ نوشت که داستان هیچگاه دشمن تاریخ نیست همان گونه که نقاشی از گل و گیاه دشمن طبیعت و رشتهی گیاهشناسی نیست. به نظر ایبرس، نوشتن داستانهای تاریخی میتواند سبب شود که برخی از مردم به آموختن تاریخ تشویق شوند و به سوی دانش و پژوهش روی آورند.
کتاب «شاهدخت مصری» داستان عشق کمبوجیه، پسر کورش بزرگ، و نیتِتیس (Nitetis)، دختر فرعون مصر، است. ایراد جالب دیگری که به این کتاب گرفته شد این بود که عشق رُمانتیک در میان «کافران» و نامسیحیان وجود نداشته است و عشق رُمانتیک از دستاوردهای دین مسیحیت است! ایبرس در پاسخ به این ایراد گفت که عشق در میان همهی انسانها در همهی دورانها بوده است.
ایبرس در سال ۱۸۷۳ م. / ۱۲۵۲ خ. در سن ۳۶ سالگی سفری به مصر کرد و یکی از مهمترین پاپیروسهای مصری دربارهی پزشکی مصر را کشف کرد و آن را پس از ویرایش و ترجمه به زبان آلمانی منتشر کرد. این پاپیروس به نام «پاپیروس ایبرس» (Ebers Papyrus) شناخته میشود.
پس از کامیابی و استقبال فراوان از کتاب «شاهدخت مصری»، ایبرس داستانهای تاریخی دیگری نوشت و این تعداد کتاب به بیست عنوان رسید که برخی از عنوانها دست کم ۲ یا ۳ جلد بودند.
افزون بر کتابهای داستان تاریخی، ایبرس کتابهای تاریخی و پژوهشی دیگری هم نوشته است از جمله همان «پاپیروسهای ایبرس»، «توصیف و تصویر مصر» در دو جلد که به تاریخ مستند مصر باستان پرداخته است. مجموع آثار ایبرس در زبان آلمانی به ۲۵ جلد میرسد.
گئورگ ایبرس در سال ۱۸۹۸ م. / ۱۲۷۷ خ. در سن ۶۱ سالگی در اثر بیماری درگذشت.
از نکتههای مثبت کتابهای ایبرس مستند بودن و اشاره به منبعهای تاریخیای است که در نوشتن کتابهایش از آنها استفاده کرده است. یعنی هر جا در متن که لازم بوده است به منبع تاریخی (سندهای تاریخی دست اول یا کاوشهای باستانشناسیک) اشاره کرده است. متاسفانه در برخی ترجمههای انگلیسی، به خاطر این که خواننده را ناکارشناس فرض کردهاند و این گونه منبعها را از ترجمهی انگلیسی حذف کردهاند.
کتاب «شاهدخت مصری» در سال ۱۳۸۷ خ. / ۱۹۹۸ م. پس از نزدیک ۱۳۵ سال به زبان پارسی ترجمه شده است.
نام کتاب: کمبوجیه و دختر فرعون
نویسنده: گیورگ ایبرس
مترجم: جواد سیداشرف
سال ۱۳۸۷ خ. / ۱۹۹۸ م.
صفحه: ۶۱۰
ناشر: زرین
این کتاب برای آشنایی با دوران کمبوجیه و انتقال قدرت به داریوش بزرگ آگاهیهای جالبی به دست میدهد. اما از آنجا که پایهی اصلی آگاهیهای تاریخدانان در آن دوران بیشتر نوشتههای یونانیان بوده است، جهتگیریهایی نسبت به یونانیان در کتاب دیده میشود. به ویژه آن که شخصیتهای یونانی داستان (مانند فانس هالیکارناسوسی: Phanes of Halicarnassus و کروسوس: Croesus) شخصیتهای خردمند و آگاه و معتدل اند، اما کمبوجیه پادشاهی استبدادمند (مستبد) و هیجانی و به ویژه در پایان دوران عمر خودش، تا حدی دیوانه و نامتعادل نشان داده شده است. هرچند داریوش بزرگ و بردیا به صورت شخصیتهای مثبت و دوست داشتنی و خردمند توصیف شدهاند.
باور بر این است که کمبوجیه برای محکم کردن پیوندهای سیاسی با مصر، از آماسیس دوم (Amasis) فرعون مصر خواست که دخترش را به زنی به او بدهد. اما آماسیس چون دخترش را خیلی دوست داشت، له جای دختر خودش، دختر ناتنیاش را که دختر فرعون پیشین (به نام هوفرا: Hophra در یونانی: Apries) بود به کمبوجیه داد. فانس یونانی به خاطر دشمنی با پسامتیک (Psamtik)، پسر فرعون، از مصر میگریزد و به ایران میآید. پزشکی مصری به نام «بنخاری» () - که آماسیس او را به ایران فرستاده بود - از روی دشمنی با آماسیس به یاری فانس، ماجرا را برای کمبوجیه فاش میکند. از آنجا که برای ایرانیان بزرگترین گناه و خطا دروغ بوده است، کمبوجیه از این جریان خشمگین میشود و در سال ۵۲۵ پ.د.م. () برای مجازات فرعون به مصر لشکر میکشد. در این فاصله، آماسیس درگذشته بود و پسرش پسامتیک فرعون شده بود. کمبوجیه در نبرد پلوسیوم (Battle of Pelusium) فرعون را شکست میدهد و مصر را به قلمرو شاهنشاهی هخامنشیان میافزاید.
شکست پسامتیک به دست کمبوجیه
در بند ۱۰ سنگنبشتههای بیستون داریوش بزرگ نوشته است که کمبوجیه برادرش بردیا را کُشت و به مصر لشکرکشی کرد. اما در این داستان، بردیا در بخش بزرگی از داستان حضور دارد و در زمان لشکرکشی هم زنده است اما پس از آن کشته میشود. ایبرس در پیشگفتار خود مینویسد که به نظر من، نوشتهی داریوش زمان دقیقی برای مرگ بردیا تعیین نکرده است و ماجرای مطرح شده در کتاب ایرادی با نوشتهی داریوش ندارد.
متن انگلیسی کتاب را میتوانید در سایت پروژهی گوتنبرگ به نشانی زیر بخوانید:
http://www.gutenberg.org/ebooks/5460
Thursday, April 10, 2014
کتاب «کمبوجیه و دختر فرعون»
نوشتهی
شهربراز |
ساعت:
8:43 PM |
پيوند دایمی
0 نظر داده شده |
نظردهی
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
0 نظر:
Post a Comment