یکشنبه ۴/فروردین/۱۳۹۲ - ۲۴/مارچ/۲۰۱۳
میدانیم که پیش از ورود اسلام، دین مسیح در میان ایرانیان طرفدارانی داشته است. «بُختیشوع» (boxt-ishu'e) یا در اصل «بُخت یشوع» یا «بُخت ایشوع» نام چند تن از ایرانیان مسیحی در زمان ساسانیان و سدههای نخستین پس از اسلام بوده است. این نام از دو بخش ساخته شده است: «بُخت» شکل گذشتهی فعل «بُختن» (bōxtan) است. این فعل به معنای «آمرزیدن و نجات دادن» است، صفت مفعولی آن «بُختگ» (bōxtag)، نام فاعل آن «بُختار» (bōxtār)، و نام مصدر آن «بوزشن» (bōzišn) بوده است. این نام مصدر امروزه به صورت «پوزش» (pōziš یا puzeš) گفته میشود. در زمان اردشیر پاپکان هم کسی به نام «هفتان بُخت» بوده است به معنای «نجات یافتهی هفت سیاره».
بخش دوم نام «بُخت ایشوع» واژهی «ایشوع» است که شکل اصلی نام «عیسا» است. نام عیسای پیامبر در زبان آرامی «یِشوعا» (Yeshu'a) بوده که خود کوتاه شدهی «یهو شوعا» (Yehoshu'a) است به معنای «یَهوَه رستگاری است». این نام در زبان یونانی به صورت «یسوس» (به خط یونانی: Ιησους و به خط لاتین: Iesous) درآمده است. شکل یونانی این نام امروزه در بیشتر زبانهای اروپایی Jesus نوشته میشود. این نام در زبان انگلیسی «جیزس»، در زبان فرانسوی «ژزو»، در زبان اسپانیایی «خِسوس» یا «هِسوس» خوانده میشود. در تاریخ قوم یهود، کس دیگری هم به نام «یشوعا» بوده است که در زمان موسا بوده و پس از مرگ موسا رهبر قوم بنیاسراییل شد. این نام امروزه در زبان انگلیسی به صورت Joshua نوشته و «جاشوآ» خوانده میشود. فرقهای هم در میان مسیحیان هست که Jesuite نام دارند و در پارسی گاهی «ژزویت» (با تلفظ فرانسوی) و گاهی «یسوعی» گفته میشوند. نام «یشوعا» در زبان عربی به صورت «عیسا» درآمده است.
بنابراین نام «بُخت ایشوع» به معنای «عیسا نجات داد» یا «رستگار شده/نجات یافته به دست عیسا» است.
اما چند تن ایرانی با نام «بُخت یشوع» چنین اند:
۱- یشوع بُخت: ایرانی نسطوری مذهب که قانون مدنی زمان ساسانیان را از زبان پارسی میانه (پهلوی) به سُریانی (Syriac) ترجمه کرده است. این ترجمه با کتاب «ماتیکان هزار داتستان» نزدیک است.
۲- بختیشوع پسر جورجیس (Georgeus) پزشک و رییس بیمارستان گُندیشاپور. پدر وی نیز پزشک و رییس بیمارستان گُندیشاپور بود. منصور دوانیقی، خلیفهی عباسی، در سال ۱۴۸ ق. به بیماری معده گرفتار شد. پزشکان درگاه او درماندند. ناچار دست به دامان رییس بیمارستان گندیشاپور شدند. جورجیس پس از درمان خلیفه، به اصرار وی چندی در بغداد ماند. اما چهار سال بعد یعنی در سال ۱۵۲ ق. بیمار شد و به گندیشاپور بازگشت. بختیشوع یک بار در دورهی مهدی و پس از آن در دوران هارون به سال ۱۷۱ ق. به بغداد رفت و به معالجهی خلیفگان عباسی پرداخت.
۳- بُختیشوع: این بُختیشوع نوهی بُختیشوع پیشین است یعنی بُختیشوع پسر جبرئیل پسر بُختیشوع پسر جورجیس. وی به سال ۲۵۶ ق. درگذشته است. در سالهای پایانی عمر مأمون، وی از پزشکان ویژهی او بود و پس از مأمون هم خلیفگان دیگر تا مهتدی را درمان کرد (یعنی: الواثق باﷲ، المتوکل علی اﷲ، المستعین باﷲ، و المهتدی باﷲ). از او کتاب «فی الحجامه» («اندر رگزنی») به صورت پرسش و پاسخ برجا مانده و حُنَین ابن اسحاق آن را ترجمه نمود. بُختیشوع در پایان دوران واثق به علت فراوانی ثروت از بغداد رانده شد و دارایی او مصادره شد. اما در زمان متوکل به بغداد فراخوانده شد و به جایگاه خویش برگردانده شد. در تاریخ گزیده آمده است که «متوکل چندان به وی املاک بخشید که هر سال ده هزار درم حاصل آمدی».
گویا نظامی گنجوی هم در پنج گنج خود به این بختیشوع نظر داشته است:
یافته از ره اصول و فروع ------------- بَخت ایشوع و رای بُختیشوع۴- بختیشوع پسر یوحنا (یا یحیا): وی هم از پزشکان دربار خلیفگان عباسی و در خدمت المقتدر باﷲ و الراضی باﷲ بود و به سال ۳۲۹ ق. درگذشت.
0 نظر:
Post a Comment