Monday, January 30, 2012

واژه‌نامه‌ی بوربَسّه

دوشنبه ۱۰/بهمن/۱۳۹۰ - ۳۰/ژانویه/۲۰۱۲

یکی از زمینه‌های مهم زبانشناسی بحث «گویش‌شناسی» (در انگلیسی: dialectology) است. در گذشته‌ها واژه‌های گویشی گاهی در واژه‌نامه‌ها وارد می‌شدند. برای نمونه در «لغت فرس» اسدی توسی بسیاری از واژه‌های رایج در خراسان و شرق ایران برای شاعران ایرانی ساکن در غرب ایران یعنی در آذربایجان گردآوری شده است. یا برای نمونه در سفرنامه‌ی ناصر خسرو قبادیانی آمده است که قطران تبریزی دیوان دقیقی توسی و مُنجیک تِرمَذی را پیش او آورد و واژه‌های ناشناس (ویژه‌ی گویش خراسان) را از ناصر خسرو پرسید. واژه‌های محلی و گویشی در فرهنگ‌های قدیمی مانند فرهنگ جهانگیری و مانند آن هم ضبط شده‌اند اما معمولا واژه‌نامه‌های ویژه‌ی گویش محلی در گذشته یا نبودند یا اندک بودند و اگر بودند آگاهی ما از آنها کم است و باید در میان نسخه‌های خطی گشت و آنها را یافت.

این گونه ثبت واژه‌های محلی و گویشی در سده‌ی کنونی با پیشرفت زبان‌شناسی و سامان یافتن فرهنگستان، صورت علمی‌تر و مستندتری یافته است و استادان بزرگی چون زنده‌یادان دکتر محمد مقدم و دکتر صادق کیا (رییسان فرهنگستان پیش از انقلاب)، استاد احسان یارشاطر، دکتر منوچهر ستوده، و دیگر ایران‌شناسان به ثبت و ضبط و پژوهش و معرفی گویش‌های مختلف در گوشه کنار ایران بزرگ پرداخته‌اند. به تازگی نیز خانم دکتر ایران کلباسی، استاد دانشگاه تهران، در پروژه‌ای به ثبت و ضبط سازمان‌یافته‌ی گویش‌های رایج در ایران پرداخته است. زنده‌یاد ایرج افشار در مقاله‌ای ۲۶ صفحه‌ای در سال ۱۳۶۸ خ. / ۱۹۸۹ م. کتاب‌شناسی این گونه پژوهش‌ها را از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۶۸ خ. را منتشر کرده است که علاقه‌مندان می‌توانند با فرستادن نامه این کتاب‌شناسی را از من دریافت کنند.

دکتر صادق کیا به سودمندی گویش‌ها برای واژه‌سازی اشاره کرد و دکتر محمد حیدری ملایری، اخترفیزیکدان و اخترشناس ایران، در کار فرهنگ اخترفیزیک و اخترشناسی خود از پژوهش‌های گویش‌شناسی و واژه‌نامه‌های محلی سود برده است.

امروز به معرفی یک واژه‌نامه‌ی مربوط به گویشی محلی در ایران می‌پردازم که در زمان ناصرالدین شاه قاجار (سال ۱۳۰۱ ق./ ۱۲۶۲ خ. / ۱۸۸۳ م.) به دست شخصی با تخلص «جَذوه» نگاشته شده است و استاد ایرج افشار در سال ۱۳۷۷ خ. / ۱۹۹۸ م. آن را چاپ و پخش کرده است.




واژه‌نامه‌ی بوربَسِّه - ضمیمه‌ی شماره ۵ نامه‌ی فرهنگستان
گردآوری: جَذْوه
به کوشش: ایرج افشار
ناشر: فرهنگستان زبان و ادب فارسی
سال: ۱۳۷۷ خ.
صفحه: ۴۷

زنده‌یاد استاد ایرج افشار در معرفی این واژه‌نامه چنین می‌نویسد:

سال‌ها پیش مجموعه‌ای خطی به کتابخانه‌ی آیةالله مرعشی در قم تعلّق گرفت که چون در فهرست آنجا به معرفی در آمد، توجه مرا جلب کرد زیرا بنا به نوشته‌ی فهرست مذکور، بخشی از آن مجموعه حاوی لغات محلی گرگان (کذا) می‌بود. در آن فهرست نسخه‌ی مذکور به نام «خضراءالدمن فی احیاءالوطن» و بی نام مؤلف شناسانده شده بود.

اما بر پایه‌ی گنجانده‌های کتاب و زبان و واژه‌های این واژه‌نامه در واقع گرَکان در غرب ایران است نه گُرگان در شمال. به گواهی کتاب «گرَکان» اثر شادروان آقای دکتر عبدالکریم قریب:
مردم این دیار هم گویش ویژه خود را - که به گویش «بوشه» و «بوربسته» در آشتیان یا «بوربستی» معروف است - تا این اواخر حفظ کرده‌اند.

واژه‌ی «بوربَسّه» از دو بخش تشکیل شده است: «بور» به معنای «بیا» و «بَسّه» یا «بَشّه» به معنای «برو» و این دو از واژه‌های رایج در این گویش است. بور یا بوره یا بوری در شعرهای باباطاهر فراوان به کار رفته است، برای نمونه:
بوره بلبل بنالیم از سر سوز --------- بوره آه سحر از مو بیاموز
تو از بهر گلی ده روز نالی ------------- مو از بهر دل‌آرامم شو و روز

بوره کز دیده جیحونی بسازیم ------------ بوره لیلی و مجنونی بسازیم
فریدون عزیزم رفتی از دست ------------- بوره کز نو فریدونی بسازیم

مولانای بلخی هم در چند جا از زبان شمس تبریزی واژه‌ی «بوری» را به کار برده است که نشان می‌دهد شمس تبریزی مانند دیگر مردم تبریز در زمان خود به گویش پهلوی (یا آنچه احمد کسروی تبریزی زبان آذری خواند) سخن می‌گفته است:
ولی ترجیع پنجم درنیایم جز به دستوری -------- که شمس‌الدین تبریزی بفرماید مرا «بوری!»
مرا گوید: «بیا! بوری! که من باغم، تو زنبوری ----- که تا خونت عسل گردد، که تا مومت شود نوری»

به نوشته‌ی استاد ایرج افشار، پژوهش‌های همانند و مرتبط به گویش گرَکان (تا سال ۱۳۷۷ خ.) عبارتند از:

- گویش‌های وَفس و آشتیان و تفرش: دکتر محمد مقدم (تهران، ۱۳۲۸ خ.)

- گویش آشتیان: دکتر صادق کیا (تهران، ۱۳۳۵ خ.)

- سیری کوتاه در جغرافیای تاریخی تفرش و آشتیان: مرتضی سیفی فَمی تفرشی (تهران، ۱۳۶۱ خ.)

- گرکان: دکتر عبدالکریم قریب (تهران، ۱۳۶۳ خ.)

- گویش نقوسان: ولی الله درودیان. جلد ۲۶ در فرهنگ ایران زمین؛ (تهران، ۱۳۶۵ خ.)

- سیمای شهر اراک: محمدرضا محتاط (تهران، ۱۳۶۷ خ.)

- واژه‌نامه‌ی راجی: حسین صفری (تهران، ۱۳۷۳ خ.)

این ضمیمه‌ی فرهنگستان زبان فارسی را می‌توانید در نشانی زیر به دست آورید:

www.persianacademy.ir/UserFiles/image/zamime_boorbasse.pdf

1 نظر:

رفیق فردوسی said...

با درود
خیلی جالب بود
سپاس فراوان