دوشنبه ۱۸/مهر/۱۳۹۰ - ۱۰/اکتبر/۲۰۱۱
تاریخ و فرهنگ ایران به خاطر دیرینگی و گستردگی دامنهی آن جای فراوانی برای پژوهش دارد. اما شوربختانه بسیاری از نسل امروز به این پیشینهی خود بیتوجهی میکنند و حتا در سطح کلان نیز بدان توجهی نمیشود و این طور میشود که پروژهی شاهنامه را باید کسی مانند دکتر چارلز ملویل، استاد انگلیسی دانشگاه آکسفورد، آغاز و راهبری کند و فرهنگ ریشهشناسی زبان پارسی دری را در دانشگاه ارمنستان (البته استادی ارمنی ایرانی به نام دکتر گارنیک آساطوریان) به انجام رساند و زبان پارسی در دست رسانهها بازیچه شود و آسیب ببیند در همین حال رییس محترم فرهنگستان زبان پارسی مشغول ترجمهی قرآن باشد! در حالی که به نظر من ترجمهی آقای بهاءالدین خرمشاهی و پاینده و دیگران بسیار مناسب است و رییس فرهنگستان باید وقتش را به کارهای دیگر بپردازد. به قول سعدی شیرازی: «آدمیزاده نگه دار که مصحف ببرد».
از سوی دیگر، بسیاری از رسمها و سنتهای دیرپای ما به خاطر بیتوجهی مردم و شوق «پیشرفت» و «امروزی شدن» یا «نوین شدگی» (مدرنیته) در حال فراموشی و نابودی است. به نظر من پیشرفت و نوینشدگی پایدار همچون گیاهی است که باید از دل هر سرزمین ریشه بزند و برروید و بشکوفد وگرنه گیاه وارداتی ِآن، گاه خرزهرهای بیش نیست. گاه بناهای تاریخی را میبینیم که به خاطر بیذوقی و بیسلیقگی مردم با سیمکشیها و سیمانکاریها و مانند آن زشت میشوند و ارزش خود را از دست میدهند. بگذریم که آثار باستانی و تاریخی نیز به دست مسئولان نابود میشوند مانند بلاهایی که در اصفهان و دیگر جاها گزارش میشود. با سنتها نیز همین گونه بدرفتاری میشود.
یکی از جنبههای مهم زندگی اجتماعی و فرهنگی هر جامعه آرایش مردمان است و این که چه گونه و از چه موادی برای زیباسازی و آرایش خود استفاده میکنند. حنا یکی از قدیمیترین مادههای آرایشی است و در ادبیات پارسی بسیار بدان اشاره شده است. این واژه در اصل عربی «حِنّاء» بوده که در پارسی به صورت «حِنّا» شده است اما به ویژه در شعرهای سدهی هفتم به بعد تشدید آن افتاده و به صورت «حَنا» تبدیل شده است. در اینجا به چند نمونه اشاره میکنم:
رودکی سمرقندی
لاله میان کشت بخندد همی ز دور -------- چون پنجهی عروس به حنّا شده خضیب
فرخی سیستانی
بر دست حنا بسته، نهد پای به هر گام ----- هر کس که تماشاگه او زیر چناری است
نظامی گنجوی
ز دست خاصگان پردهی شاه ------- نشد رنگ عروسی تا به یک ماه
همیلا و سمن ترک و همایون ------ ز حنّا دستها را کرده گلگون
خاقانی
در عروسیّ گل عجب نبوَد ------- گر به حنّا کنند دست چنار
سعدی شیرازی
سرانگشتان صاحبدل فریبش ---- نه در حنّا که در خون قتیل است
امیرخسرو دهلوی
عروسانی که حُسن شه پسندند ------- حنا بر دست خود زین گونه بندند
صائب تبریزی
به ذوق رنگ حنا کودکان نمیخسبند ---- چه میشود، تو هم از بهر آن نگار مخسب!
محتشم کاشانی
تا دست را حنا بست، دل برد از این شکسته ----- دل بردنی به این رنگ کاری است دست بسته
وحشی بافقی
همچو خرّمدل جوانان در شب ِ نوروز و عید ----- پایها اندر حنا و دستها اندر نگار
امروزه در شهرهای بزرگ ایران حنا بسیار کم برای آرایش به کار میرود و شاید تنها به آیین «حنابندان» در برخی عروسیها محدود شده باشد. حال آن که در بیرون از ایران حنابندی یکی از شیوههای روز و مطرح در آرایش بانوان است. به نظر من اگر فردا در یکی از شبکههای ماهوارهای (ترجیحا انگلیسیزبان!) برنامهای دربارهی حنابندی نشان داده شود موج موج مردم به سوی خرید حنا و آرایش با حنا حمله میکنند اما اگر کسی در درون ایران به آنان پیشنهاد حنابندی کند او را عقب افتاده و قدیمی و سنتی میخوانند!
خود موضوع آرایش عروسان در گذشته نیز موضوع جالبی برای پژوهش تواند بود. برای نمونه چند بیت در شرح عروسان از ادبیات پارسی:
خاقانی
بختیان چون نوعروسان پای کوبان در سماع -------- اختران شب پلاس و چرخ کوهان دیدهاند
مولانا
چه عروسی است در جان که جهان ز عکس رویش ------ چو دو دست نوعروسان تر و پرنگار بادا
همه شاخههاش رقصان، همه گوشههاش خندان ----- چو دو دست نوعروسان، همه دستشان نگاری
سیف فرغانی
تو مُنقش به سان دست عروس ------- از رخ چون نگار خویشتنی
خواجوی کرمانی
زان که از بهر قید داماد است ------- که گره میکنند زلف عروس
دوست گرامی «رفیق فردوسی» مهربانی کردند و کتاب بسیار جالبی برایم فرستادند به نام «طرحهای ایرانی حنا» نوشتهی خانم کاترین کارترایت-جونز. این پژوهش در اصل به عنوان پایاننامهی دکتری او در دانشگاه کنت انجام گرفته است.
نام کتاب: طرحهای ایرانی حنا (The Patterns of Persian Henna)
نویسنده: کاترین کارترایت-جونز (Catherine Cartwright-Jones)
سال: ۲۰۱۰
صفحه: ۸۳
نتیجه و دستاورد این پژوهش آن است که نقش حنا بر دست و پای زنان در نگارگری ایرانی بازتابی از هنر حنابندی در روزگار نگارگر و نقاش بوده است که البته با توجه به محدودیت امکانات و فضای کوچک مینیاتور ایرانی تا جای ممکن بازنموده شده است. طرحهای حنابندی زنان نیز از نقاشیها و اسلیمیهای مسجدها و مدرسهها و حمامها، نقشهای ظرفهای چینی و خانگی، طرحهای فرشها، و طلسمها و گردنآویزها و مانند آن گرفته میشده است. وی هم چنین پیشنهاد میکند که نقشهای حنا نشانگر طبقه و جایگاه اجتماعی و جنسیت شخص است و حنابندی زنان و مردان در نگارهها متفاوت است.
این پژوهشگر - که خود به حنابندی و آرایش با حنا علاقهمند است و خود را هنرمند حناکار میداند - در میان دهها نگاره یا مینیاتور ایرانی بازمانده از دوران سلجوقیان تا دوران قاجار (۱۰۰۰ تا ۱۹۰۰ میلادی) جستوجو و باریکبینی کرده است و هر جا روی دست نگارینی حنابندی بوده است آن را بررسیده است. وی در پیشگفتار مینویسد که وقتی در سال ۲۰۰۱ م./۱۳۸۰ خ. این پروژه را آغاز کرد مجبور بود با بسیاری از موزهها و کتابخانهها نامهنگاری کند و پس از تعیین وقت قبلی و با هزاران مراسم، بدان سازمان برود و برای مدت کوتاهی کتاب دستنویسی را در حضور مسئولان موزه یا کتابخانه ببیند و از روی نگارگری آن یادداشت بردارد و با زحمت عکس تهیه کند. اما خوشبختانه امروز بسیاری از این کتابخانهها و موزهها کتابها و مینیاتورهای خود را به صورت رقمی (digital) و رجروب (scanned) شده درآوردهاند و پژوهشگران میتوانند در هر لحظه که بخواهند از راه دور به این گنجینهها دسترس پیدا کنند و در خانه یا دانشگاه خود به پژوهش بپردازند. این هم چند نمونه از نقاشیهای ایرانی که از این کتاب برداشتهام:
زنان با دستان حنابسته در مجلس وعظ از کتاب مقامات حریری - دستنویس سال ۱۲۳۷ م. / ۶۳۵ ق.
بخشی از خسرو و شیرین نظامی، دستنویس سدهی پانزده م./نهم ق.
بانویی با گلدان - منسوب به میرسیدعلی، نگارگر دوران صفوی، دستنویس سال ۱۵۳۹ م. / ۹۴۶ ق.
بانوی نشسته با دست حنا بسته
نقش حنا بر دست دو مرد شمشیرزن از کتاب «صُوَر الافلاک» نوشتهی عبدالرحمان صوفی رازی، اخترشناس بزرگ ایرانی
6 نظر:
با توجه به اینکه بیشتر نوشته هایتان در باره زبان است و علاقه مند به پاسداری از زبان پارسی استید چند نکته را یادآوری می کنم.
1- متاسفانه را می توانید بگویید افسوسمندانه، شوربختانه، افسوس که، دریغا!
2- گیاه از دل زمین نمی جوشد! می روید!
3- "بالا بیاید" را می توانید بگویید "برآید" و چون دارید از گیاه سخن می گویید بهتراست بگویید "برروید"
4- "قدیمی" را می توانید بگویید "دیرین"، "کهن".
5- مراسم = آیین
6- "بررسیده است" هم عالی بود! خیلی بهتر از "بررسی کرده است" بود!
7- جمله آغازین نوشته هم نه زیباست نه روشن!
با درود و سپاس از این جستار
خواهش می کنم
خوشحالم که کتاب سبب ساز نوشتن این نوشته شد
"فزون آفریناد ایزد چو تو"
حنا بندان تنها در ایران رایج نیست. دوستان من از کشورهای شمال آفریقا از رسم و رسوم مشابهی در شب قبل از ازدواج برایم تعریف کردهاند.
نشانه-های ميهن پروری: سر زمين ايران هستی بخش و سرچشمه-ی فرهنگی است که فزاينده-ی خرد ِ مردمان و روينده-ی انديشه-های نوين است. در اين کشور، ميهن پرور کسی است؛ که آگاهانه و خردمندانه در فرشکرد ِ ايران و در نوساختن ِ فرهنگی بکوشد که از خرد ِ انديشمندان همين سرزمين تراوش کرده است. مردو آناهيد
درود
ریحانه هستم
یه درخواست دارم در رابطه با معرفی پایان نامه کاترین.... (The Patterns of Persian Henna) چیا بررسی شده تو پایان نامهش
به چه نتیجه ای رسیده
تاریخچه شو هم تونسته پیدا کنه
میشه توضیح بدین؟
یا یه کتابی سایتی شخصیو بهم معرفی کنید که بتونه در مورد حنا برام توضیحات داشته باشه
به ریحانه
درود.
لطفا نشانی نامه (ای-میل) بدهید تا این کتاب را برایتان بفرستم.
پیروز باشید
شهربراز
Post a Comment