سهشنبه ۹/فروردین/۱۳۹۰ - ۲۹/مارچ/۲۰۱۱
ولادیمیر فدوروویچ مینورسکی (Vladimir Fedorovich Minorsky) یکی از بزرگترین ایرانشناس سدهی بیستم میلادی بود که خدمتها و کارهای فراوانی برای تاریخ و ادب و فرهنگ ایرانزمین کرده است. چندی است که میخواهم دربارهی مینورسکی بنویسم اما وقت نشده است و اکنون میکوشم اندکی بنویسم.
عکس امضا شدهی ولادیمیر مینورسکی
ولادیمیر مینورسکی در ۵ فوریه ۱۸۷۷ م./۱۲۵۶ خ. در شهر کوچک کُرچهوا (Korcheva) در نزدیکی مسکو و بر کنار رود ولگا زاده شد (این شهر امروزه به زیر آبهای دریای مسکو فرورفته است). در سال ۱۹۰۰ در سن ۲۳ سالگی در رشتهی حقوق دانش آموخته شد و سپس در بنیاد لازارِف (Lazarev Institute) سه سال زبانهای خاوری (پارسی، عربی و ترکی) خواند. در سال ۱۹۰۲ پس از خواندن اثر ادوارد براون دربارهی بابیان و بهاییان، به ایران سفری کرد و به جستوجو و گردآوری مطلب دربارهی «اهل حق» (یا در اصطلاح عامیانه: علیاللهیان) در کردستان پرداخت. کار مینورسکی نخستین کار پژوهشی در این باره بود و علاقهی ایرانشناسان را برانگیخت. مینورسکی دربارهی زبان کردی نیز پژوهشهایی کرد.
در سال ۱۹۰۳ م./۱۲۸۲ خ. وارد وزارت خارجهی روسیه شد و سال بعد یعنی ۱۹۰۴ به ایران آمد و مدت ۴ سال در تبریز به عنوان نایب کنسول کار کرد. در همین دوران با سیدحسن تقیزاده دوست شد و تا پایان عمر دوستان صمیمی ماندند. عشق مینورسکی به ایران در همین دوران آغاز شد. با همکاری تقیزاده به ترجمه و چاپ آثار لئو تولستوی به زبان پارسی پرداخت. در زمان انقلاب مشروطه (۱۹۰۶ م) مینورسکی طرفدار مردم و مخالف تقسیم ایران به دو قلمرو نفوذ بریتانیا و روسیه بود. در سال ۱۹۱۳ م. با همسرش تاتیانا ازدواج کرد و در همان سال عضو کمیسیون تعیین مرز میان ایران و عثمانی از آرارات تا خلیج پارس شد. باید توجه داشت که در آن زمان هنوز جنگ جهانی اول آغاز نشده بود و دولت عثمانی فرونپاشیده بود. به نوشتهی خودش همین سفرها عشق و علاقهی او را به تاریخ و جغرافیا و مردمشناسی و دوران باستانی ایران شدت بخشید.
مینورسکی از سال ۱۹۱۴ م./۱۲۹۳ خ. در سفارت روسیه در تهران مشغول به کار شد. پس از انقلاب اکتبر (بلشویکی) روسیه در سال ۱۹۱۷ م/۱۲۹۶ خ.، مینورسکی از ایران مستقیم به پاریس رفت. از سال ۱۹۲۳ م./۱۳۰۲ خ. در «دانشگاه ملی زبانهای زندهی خاوری» در پاریس ادبیات پارسی درس داد. سپس زبان ترکی و تاریخ اسلام نیز به آن افزوده شد. در سال ۱۹۳۲ م./۱۳۱۱ خ. به دانشگاه لندن و دانشکدهی مطالعات خاوری رفت. مینورسکی در سال ۱۹۴۴ م./۱۳۲۳ خ. بازنشسته شد. اما همچنان به کار پژوهش ادامه داد. با آن که در سالهای پایان عمر بیناییاش زیان فراوان دید و خواندن برایش مشکل شده بود اما همچنان به نوشتن و ترجمه و پژوهش و چاپ مقاله و کتاب میپرداخت و البته در این دوران بیش از پیش به یاری و همکاری همسرش تکیه داشت. مینورسکی در چنین روزهایی (۲۵ مارچ) در سال ۱۹۶۶ م./۱۳۴۵ خ. در لندن در سن ۸۹ سالگی درگذشت. روانش شاد و یادش گرامی باد.
در سال ۱۳۴۸ خ/ ۱۹۶۹ دانشگاه تهران نیز مراسم بزرگداشتی برای مینورسکی برگزار کرد و کتابی به نام «یادنامهی ایرانی مینورسکی» از مجموعه مقالههای ارائه شده در آن مراسم به همت زندهیادان مجتبا مینوی و ایرج افشار چاپ شده است.
مینورسکی دربارهی کارهایش چنین مینویسد:
با وجود گوناگونی و تنوع در زمینهی مسئلههایی که توجه مرا به خود جلب کردهاند موضوعهای ایرانی آشکارا پیشاپیش علاقههایم قرار داشتهاند. ... حتا در مجموعه مقالههایی مانند «قفقازیکا» (Caucasica)، «ترکمنیکا» (Turkmenica) و «مغولیکا» (Mongolica) منبعها و پیشزمینههای ایرانی آغازگاه پژوهش من در این زمینهها بوده است.
مینورسکی در دورانی به پژوهش و روشنسازی تاریخ و فرهنگ ایران و نقش بزرگ ایرانیان (به ویژه ایرانیان دیلمی و کُرد) در تاریخ و جغرافیا و فرهنگ قفقاز میپرداخت که دستگاه دروغسازی و جعل تزاری و استالینی و پانترکان عثمانی میکوشیدند قفقاز را «آذربایجان شمالی» بخواند و ترکان را ساکنان باستانی این منطقه نشان دهند و نظامی گنجوی را ترک و «شاعر ملی آذربایجان»! مینورسکی نشان داد که جغرافینویسان ایرانی و مسلمانان بسیار پویا و کوشا بودند و جهان روزگار خود را گشته بودند و به خوبی میشناختند و در این زمینه کتابهای فراوانی نوشته اند. حال آن که کمونیستها میخواستند با بازنویسی تاریخ و جغرافیا، ایران و مسلمانان را با ارتجاع و بیسوادی پیوند دهند و راه رفیق استالین را راه آزادی و برابری و شکوفایی بدانند.
آثار مینورسکی
ولادیمیر مینورسکی از سال ۱۹۰۱ تا ۱۹۶۲ به مدت ۶۱ سال پیوسته در کار نوشتن و پژوهش بود. فهرست آثار مینورسکی که در سال ۱۹۶۲ منتشر شده است نزدیک ۲۱۰ درآیه دارد که برخی از درآیهها شامل چندین مقاله در دانشنامهی اسلام (Encyclopedia of Islam) میشود. مینورسکی برای ویراست نخست دانشنامهی اسلام تعداد ۱۱۰ مقاله نوشت. تنها در دوران بازنشستگی (یعنی از سال ۱۹۴۴ م. تا زمان مرگ در ۱۹۶۶ م.) تعداد ۱۱ جلد کتاب و ۱۰۰ مقاله نوشت. این اثرها به زبانهای روسی و انگلیسی و فرانسه اند. مینورسکی به زبانهای آلمانی و پارسی و عربی و ترکی نیز تسلط کامل داشت و همان گونه که خواهیم دید برخی از مهمترین کارهایش ترجمه از این زبانها به زبانهای روسی و انگلیسی و فرانسه است. در اینجا تنها به چند اثر برجستهی او اشاره میکنم.
نخستین اثر منتشر شدهی مینورسکی در سال ۱۹۰۱ عبارت بود از ترجمهی کتاب تئودور نولدکه (Theodore Noldeke)، خاورشناس بزرگ آلمانی، به نام «زبانهای سامی: طرحی آغازین» (Die semitischen Sprachen, Ein Skizze) از آلمانی به روسی.
نخستین کتاب پژوهشی مینورسکی دربارهی ایران در سال ۱۹۱۱ به زبان روسی دربارهی اهل حق منتشر شد. این کتاب شامل پیشگفتار، متن ویراسته و ترجمه و تفسیر آن. این کتاب مدال زرین انجمن سلطنتی علوم طبیعی مسکو در زمینهی قومنگاری (ethnography) را بُرد. صورت کاملتر شدهی این پژوهش را بعدها خودش به زبان فرانسه نیز منتشر کرد.
در دوران آموزش تاریخ و ادبیات ایران در پاریس و لندن متوجه کمبود منبع در این زمینه در زبانهای مزبور شد. از این رو مهمترین کارهایش آغاز شد یعنی ترجمه و ویرایش و پژوهش و چاپ بسیاری از کتابهای مهم در زمینهی تاریخ و جغرافی و فرهنگ ایران.
تاریخ و جغرافیا:
در سال ۱۹۳۷ م. بزرگترین کار او چاپ شد یعنی ویرایش و ترجمه و پژوهش کتاب «حدود العالم» که پیشتر دربارهاش نوشتهام. مینورسکی با دقت و مهارت و استادی بیمانندی روی این کتاب کار کرد. از آنجا که «حدود العالم» در سال ۳۷۲ ق./ ۹۸۲ م. نوشته شده از کهنترین آثار زبان پارسی نو به شمار میرود و جغرافیای جهان در مدت هزار سال بسیار دگرگون شده است مینورسکی دربارهی هر نامی که در این کتاب است چه شهر و روستا و رود و دریا و ... جستوجو کرده و مکان امروزی و تاریخ آن را هم فراهم آورده است و نقشههایی برای کتاب تهیه کرده است.
وی سپس کار همانندی برای کتاب شرفالدین مروزی دربارهی هند و چین و ترکستان و «رسالهی دوم ابودُلَف خزرجی» و «تاریخ شروان و دربند» نمود (به جستارهای بعدی در همین وبلاگ نگاه کنید). مینورسکی در روشن ساختن تاریخ قفقاز و شروان و آران و آذربایجان (در کنار احمد کسروی تبریزی) نقش مهمی داشت که جداگانه بدان خواهم پرداخت.
مینورسکی کتاب «تذکره الملوک» را نیز به انگلیسی برگرداند. این کتاب آییننامهی کشورداری یا «دستنامهای» است که در زمان صفویان نوشته شده است. در چند سال گذشته ویلم فلور نیز به پیروی از مینورسکی به ترجمه و پژوهش دربارهی همین اثر پرداخته است.
مینورسکی بخشهایی از کتاب «عالمآرای امینی» نوشتهی فضلالله روزبهان خُنجی اصفهانی، دانشمند بزرگ ایرانی همزمان با شاه اسماعیل صفوی، را نیز با شرح و پژوهش به انگلیسی ترجمه کرد. خُنجی از مخالفان سرسخت شاه اسماعیل بود و از این رو به سمرقند و بخارا گریخت.
ادبیات:
مینورسکی مجموعه مقالههای مهمی دربارهی داستان «ویس و رامین» سرودهی فخرالدین اسعد گرگانی نوشت. نخستین این مقالهها در سال ۱۹۴۶ و آخرین آنها در سال ۱۹۶۲ منتشر شد و روی هم رفته پنجاه صفحه است و در آن نشان داد که اصل داستان به دوران اشکانیان بازمیگردد و مکانهای جغرافیایی یاد شده را نیز بازشناسی کرد.
مینورسکی دربارهی خاقانی به شرح و موشکافی قصیدهی ترساییه و ارتباط خاقانی با امپراتور بیزانس آندرونیکوس کُمننوس (Andronicus Comnenus) و سفرهای این امپراتور در قفقاز پرداخت.
وی در زمینهی شاهنامه و باباطاهر و عمر خیام نیز پژوهشهایی کرد و به معرفی شاعر کمتر شناختهای به نام «پور ِ بها» پرداخت.
از مینورسکی مجموعه مقالههای فراوانی هم منتشر شده است از جمله: «ایرانیکا: بیست مقاله» (۱۹۶۴ م./۱۳۴۳ خ.) و «ایران در دوران میانه و همسایگانش» (۱۹۸۴ م./۱۳۶۳ خ.)
0 نظر:
Post a Comment