دوشنبه ۳/خرداد/۱۳۸۹ - ۲۴/می/۲۰۱۰
چندی است که نمادها و میراث تاریخی و فرهنگی ایرانیان در معرض تاراج و دستدرازای کشورهایی است که تازه به وجود آمدهاند و یا به تازگی «استقلال» یافتهاند. نمونههای بارز این وضع دولت باکو و تاراج نظامی گنجوی به عنوان «شاعر ملی آذربایجانی»، دولت ترکیه و ترک خواندن مولانا جلالالدین محمد بلخی، «کشور»های نوکیسهی عربی حاشیهی خلیج فارس و عرب خواندن تمام دانشوران و شخصیتهای مسلمان و گاه غیرمسلمان! ایرانی مانند ابنسینا و زکریای رازی و دیگران است. داستان نام جعلی برای خلیج فارس هم که برای همه شناخته شده است. در نوشتار پیشین هم از گستاخی شیخ عرب نوشتم که گفته بود «کشور»های عربی سه هزار سال سابقه دارند اما حضور ایران از زمان صفویان ثبت شده است!
مسلم است که وضعیت سیاسی و اقتصادی کنونی ایران در پدید آمدن چنین شرایطی بیتاثیر نیست. و از سوی دیگر کاسبکاری بیگانگان و کشورهای غربی و ولخرجیهای نودولتان بیهویت برای هویتتراشی مزید بر علت شده است. در موزهی بریتانیا تنها اتاق کوچکی به تاریخ ایران باستان (تنها هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان) تخصیص داده شده که آن هم مدیون یک زوج ایرانی است. جالب آن که اتاقی به نام «ترکیهی باستانی» در آنجا دیده میشود حال آن که ترکیه کشوری است که پس از جنگ جهانی اول پدید آمده است و پیش از آن به عنوان عثمانی و برای مدت بسیار درازی از تاریخ به نام آناتولی یا آسیای کهتر خوانده میشد. باقی میراث ایران به ویژه اثرها و یافتههای مربوط به دوران پس از اسلام در بخش «تمدن اسلامی» نگه داشته میشود. یعنی آثار تاریخی و باستانی ایران در بخشهای دیگر موزه پخش و پلا شده تا حضور چشمگیر و تاثیرگذار ایران در این منطقه به چشم بازدیدکنندگان نیاید.
اما به نوشتهی امیر آروند در مجلهی بخارا (شماره ۷۴، بهمن و اسفند ۱۳۸۸، ص ۲۳۳ تا ۲۳۹) به تازگی شاهد حذف نام ایران از شناسنامهی هنری آثار تاریخی هستیم. بخشهایی از این گزارش را نقل میکنم:
در سفر اخیرم به امارات عربی برای دیدن نمایشگاه موقت موزهی لوور شعبهی ابوظبی در هتل قصر به آنجا رفتم. گالری برکت که یکی از فروشندگان بنام آثار هنری عتیقه و قدیمی است در طبقهی اول این هتل شعبهای برپا نموده و ویترینهای متعددی مملو از اشیاء عتیقهی سراسر دنیا را در جای جای آن قرار داده بود. ... چند ویترین از این مجموعه به آثار تاریخی ایران اختصاص داشت. با دقت و علاقه به این ویترینها نزدیک شدم و شروع به خواندن توضیحات درج شده بر روی شناسنامهی اشیاء کردم که مربوط به قرون پنجم تا سیزدهم هجری بود. چند نمونهی بسیار عالی از سفالهای نیشابور توجهم را جلب کرد. در کنار آن نوشته شده بود: ظرف سفالین لعابدار نیشابور، قرن سوم تا چهارم هجری، خاستگاه: آسیای مرکزی!! به ظرف کناری آن نگاهی انداختم. بشقاب سفال زرینفام کاشان، قرن نهم یا دهم هجری، خاستگاه: آسیای مرکزی!! عجب هیچ نمیدانستم کاشان در کشوری به نام ایران قرار ندارد و متعلق به آسیای مرکزی است. با دقت تمام توضیحات اشیا را خواندم و در کمال شگفتی در هیچ یک نامی از ایران ندیدم. باقی توضیحات تخصصی کنار اشیاء کاملا درست بود و تنها نکتهی عجیب جایگزینی نام ایران با انواع محدودههای جغرافیایی مانند آسیای مرکزی، بینالنهرین، و غیره بود. احساس تلخی وجودم را فراگرفت. اندیشیدم نه تنها به غارت آثار تاریخی میهنمان و فروش آن در سراسر دنیا خو کردهایم بلکه دیگر گستاخی به جایی رسیده است که حتا نام کشورمان را نیز حذف میکنند.
با مراجعه به سایت وب «گالری برکت» (www.barakatgallery.com) نمونههای دیگری از این ایرانزدایی را مشاهده کردم: آثار برنز لرستان متعلق به هزارهی اول پیش از میلاد، آثار عیلامی، هخامنشی، اشکانی، ساسانی، سامانی، سلجوقی، غزنوی، صفوی و قاجاری همه و همه به آسیای مرکزی نسبت داده شده بودند. مثلا: مجسمهی برنزی لرستان، ۸۰۰ تا ۶۰۰ پیش از میلاد، آسیای مرکزی!! انگشتر پیش از عیلامی برنزی، ۹۰۰ تا ۶۰۰ پیش از میلاد، آسیای مرکزی، مهر ساسانی با نقش گراز و نوشته در اطراف آن، ۲۰۰ تا ۷۰۰ پیش از میلاد، آسیای مرکزی!
هر ساله حد اقل شش حراج بزرگ هنرهای [دوران] اسلامی فقط توسط سه موسسهی کریستی (Christie's) و ساتبیز (Sotheby's) و بونامز (Bonhams) برگزار میشود و آثار متعلق به ایران آن قدر هست که بتوان با آن موزهای ایجاد کرد. پس این سهم عمدهی فرهنگ ایران - حتا با احتساب محدودهی جغرافیایی فعلی ایران و بدون توجه به حیطهی تاریخی فرهنگی ایران بزرگ - به چه علتی حذف میشود؟ آیا این حذف نرم و آهسته که بر خلاف کلیهی شواهد علمی و تاریخی صورت میگیرد به دلیل کشفیات تازه در باستانشناسی است؟ یا دشمنیهای سیاسی؟ یا سودجوییهای مالی و اقتصادی؟
با نگاهی به خریدارانی که این فروشندگان سعی در فروش اشیا به آنان دارند شاید جوابی برای این پرسش بیابیم. اما خریداران و مشتریان این بازار کیستند؟ چند سالی است که کشورهای عربی حاشیهی خلیج فارس علاقهی ویژهای به جمعآوری آثار هنری قدیمی به خصوص آثار دورهی اسلامی نشان میدهند. این خریداران روی خوشی به اقلامی که نام ایران را بر خود دارند نشان نمیدهند و معمولا قیمتهای نجومی بیشتر برای آثاری پرداخت میشود که اسلامی و عربی است. طبیعی است که فروشندگان آثار هنری قبل از هر چیز به دنبال فروش اثر با قیمت بالاتر هستند... این فروشندگان با توجه به سلیقهی حاکم بر بازار و به خصوص کشورهای حوزهی خلیج فارس - که علاقهی خاصی به حذف هر گونه عنوان ایرانی از شناسنامهی آثار و به طور کلی تاریخ پیدا کردهاند - آرام آرام به حذف نام ایران دست میزنند. متاسفانه اوج این حرکت در گالری برکت دیده میشود که حتا آثار پیش از اسلام دورههای عیلامی و هخامنشی و اشکانی و ساسانی را نیز تحت عنوان آسیای مرکزی طبقهبندی کرده است. شاید عمدی در این کار نباشد... اما با کاویدن بیشتر دیدم هر جا به اثری از مصر و سوریه و عراق اشاره میشود دیگر از بینالنهرین یا آسیای میانه خبری نیست و دقیقا نام کشور ذکر میشود.
در حقیقت علت اصلی این جایگزینی اقتصادی است و فروشندگان برای اقناع سلیقهی خریداران ثروتمند عرب حکم کاسهی داغتر از آش را پیدا کرده و نام ایران را با نامهای دیگر جایگزین میکنند.
2 نظر:
با درود و سپاس، چگونه به شما ای میل بزنیم تا بتوانیم اجازه برداشت از یک متن را بگیریم. آدرس ای میلی نیافتم. متشکر
د.مهری
درود به داریوش
شما میتوانید نشانی رایانامه (ای-میل) خود را در پیغامی برایم بگذارید و من برایتان نامه مینویسم. آن پیغام را منتشر نخواهم کرد.
پیروز باشید
شهربراز
Post a Comment