چهارشنبه ٢٤/آبان/١٣٨٥-١٥/نوامبر/٢٠٠٦
در زبان پارسي واژهي ”سرا“ يا ”سراي“ به ساختماني گفته ميشود كه مردم در آن زندگي ميكنند. هر سراي چندين ”خانه“ دارد كه فضايي است مستقل و داراي ديوارهايي. اين تمايز در تركيبها و زبان ادبي همچنان برقرار است. براي نمونه كاروانسرا ساختماني است كه كاروان بار ميانداخته و كاروانيان استراحت ميكردند. ميهمانسرا ساختماني است كه ميهمانان استراحت ميكنند. ”همه جاي ايران سراي من است“. نيما يوشيج نيز شعري دارد به نام ”سريويلي“ به معني سراي شيطاني. همچنين است تركيبهاي آشپزخانه. آبدارخانه، موتورخانه. در بازي شترنج و نرد نيز خانه به همين معني است. ”بالاخانه را اجاره داده“ نيز كنايه است از خالي بودن سر و تهي مغزي.
از سوي ديگر در زبان پارسي سراپرده (سراي پردهاي) به چادري گفته ميشد كه در گردش و سفر براي شاه زده ميشد تا در آن استراحت كند. تركان و مغولان مردمي چادرنشين بودند و سراي آنان تنها يك چادر بود. در تركي به اين سرا ”اتاق“ (اطاغ، اتاغ، اطاق) گفته ميشود. ظاهرا وُثاق نيز تركي و از همين ريشه است. از آنجا كه اتاق يك فضاي مستقل بود و ”ساختماني“ بود كه تركان در آن ميزيستند سراي و خانه براي آنان يكي بود. كم كم زير تاثير اين موضوع، در زبان پارسي واژهي خانه با اتاق جايگزين شد و سراي با خانه. البته هنوز نيز در برخي شهرستانها به اتاق، خانه گفته ميشود. امروزه در تركي استانبولي به اتاق ”ادا“ (oda) ميگويند.
Wednesday, November 15, 2006
خانه
نوشتهی
شهربراز |
ساعت:
8:50 PM |
پيوند دایمی
0 نظر داده شده |
نظردهی
دستهبندی زبان
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
0 نظر:
Post a Comment