Wednesday, February 26, 2014

خطای نویسنده‌ی بی.بی.سی پارسی یا خطای مترجمان کتاب «دُن آرام»؟

چهارشنبه ۷/اسفند/۱۳۹۲ - ۲۶/فوریه/۲۰۱۴

هفته‌ی پیش، در بخش فرهنگ و هنر بی.بی.سی پارسی، به مناسبت سالروز مرگ میخاییل شولوخوف (به خط روسی: Михаи́л Алекса́ндрович Шо́лохов به خط لاتین: Mikhail Aleksandrovich Sholokhov)، نویسنده‌ی سرشناس شوروی، مقاله‌ای به قلم آقای مهرداد فرهمند پخش شد به نام «شولوخوف و خطای مترجمان ایرانی» که نخست به معرفی کتاب «دُن آرام» و ترجمه‌های آن به زبان پارسی پرداخته بود و در ادامه چنین نوشته بود:

در هر سه نسخه، واژه کازاک، به اشتباه قزاق ترجمه شده است حال آن که این دو واژه به دو قومیت کاملا متفاوت و بی ارتباط با یکدیگر تعلق دارند. کازاک‌ها قومی از نژاد سفید اروپایی با تبار اسلاوند (به باور برخی تاریخدانان با قومیت‌های دیگری نیز در آمیخته‌اند) و زیستگاهشان اوکرایین کنونی و جنوب غرب روسیه، بویژه جلگه[‌ی] رود دن است. این قوم قرن‌ها در دوران روسیه[ی] تزاری از نوعی خودمختاری برخوردار بود، جنگاورانش زبانزد بودند و به همین دلیل، بخش مهمی از ارتش روسیه را به خود اختصاص دادند و در جنگ‌های توسعه‌طلبانه[ی] تزارها نقشی بسزا ایفا کردند.

از سوی دیگر، قزاق‌ها قومی از نژاد زرد آسیایی با تبار ترکی اند که زیستگاه‌شان آسیای میانه بوده و هست و تا قرن نوزدهم که خان نشین‌هایشان به تصرف روس‌ها در آمد، حضوری در تاریخ روسیه نداشتند. در زبان روسی قزاق‌ها را کازاخ می‌گویند که از لحاظ ریشه[ی] لغوی هیچ ربطی به کازاک، نام قومی که محور دن آرام قرار گرفته است ندارد، حال آن که به‌آذین و دیگر مترجمان ایرانی که عمدتا ادبیات روسیه را از زبان فرانسه (و اخیرا انگلیسی) به فارسی ترجمه کرده‌اند، این واژه را با کازاک اشتباه گرفته و به دلیل عدم آشنایی با تاریخ قوم کازاک، آن را معادل قزاق گرفته و مرتکب چنین خلطی شده‌اند.

ترجمه[ی] اشتباه کازاک به قزاق در دُن آرام به‌آذین که در نسخه[ی] شاملو هم تکرار شده، خواننده را به شدت سردرگم می‌کند. برای کسی که دُن آرام را به عنوان روایتی تاریخی مطالعه می‌کند، عجیب به نظر می‌آید که قومی مسلمان و ترک تبار از آسیای میانه چه گونه سر از بخش اروپایی روسیه درآورده‌اند، نام‌های روسی دارند، دینشان مسیحی است و فرهنگشان هیچ شباهتی با قزاق‌ها ندارد. بدین ترتیب اشتباه در ترجمه یک واژه، تمام داستان را تحت تاثیر قرار داده است.
نویسنده ریشه‌ی این «خطا» را به زمانی خیلی پیش‌تر از مترجمان شولوخوف می‌برد و می‌نویسد:
اشتباه در ترجمه[ی] این کلمه در زبان فارسی، ریشه‌دار و پردامنه‌تر از دُن آرام است. شاید نخستین ارتکاب این اشتباه در دوره[ی] قاجار بود که مستشاران روس، افسران کازاک را برای راه‌اندازی ارتش به ایران آوردند و عبارت دیویزیون (لشگر) قزاق شکل گرفت. ایرانیان با قزاق‌ها که زمانی همسایه‌شان بودند و در بخشی از تاریخ در قلمرو ایران هم زیسته‌اند آشنا بودند اما بعید بود کازاک‌ها را بشناسند و در نتیجه، کازاک را همان قزاق پنداشتند و این اشتباه برای نخستن بار وارد زبان فارسی شد.
اما واقعیت آن است که نه در زمان قاجار خطایی رخ داده است و نه محمود به‌آذین و دیگر مترجمان کتاب شولوخوف خطا کرده‌اند. بلکه خطا از نویسنده‌ی بی.بی.سی و ویراستاران این سایت است که بی آن که درستی این «کشف» را بسنجند آن را منتشر کرده‌اند. علت این خطای نویسنده‌ی بی.بی.سی آن است که در زبان انگلیسی، قوم ساکن در آسیای میانه را Kazakh می‌نویسند و قوم ساکن اروپای شرقی را Cossack. در زبان روسی قوم ساکن آسیای میانه را Каза́хи (به خط لاتین: kazakhi) و قوم ساکن اروپای شرقی را каза́ки (به خط لاتین: Kazaki) می‌نویسند و هر دو از نام قوم ترکی «قزاق» گرفته شده‌اند. نویسنده‌ی بی.بی.سی بی پژوهش کافی در این باره، دست به قلم برده و همه را متهم به خطا و اشتباه کرده است.

به نوشته‌ی دانشنامه‌ی بریتانیکا در مقاله‌ی Cossack، نام این قوم که در اوکراین و در کنار رود دُن زندگی می‌کنند از زبان ترکی و همان «قزاق» است که به معنای «ماجراجو» و «بنده‌ی آزاد شده» است. این نام، نخست برای ترکان یا در اصطلاح اروپاییان «تاتاران» ساکن در کنار رود دُن و دنیپر (Dnieper) به کار می‌رفت. بعدها که بندگان اسلاو از لهستان و پادشاهی مسکوی (Moscovy) و لیتوانی جدا شدند و مستقل شدند، با این تاتاران درآمیختند و به آنها هم «قزاق» گفته شد.

در فرهنگ برخط ریشه‌شناسی زبان انگلیسی هم همین موضوع تکرار شده است. یعنی گفته شده که Cossack از «قزاق» ترکی به معنای «ماجراجو، کوچ‌نشین، جنگجو» آمده است. و این واژه همان است که نام قوم «قزاق» در جمهوری قزاقستان در آسیای میانه است که در زبان روسی و انگلیسی کازاخ (Kazkh) خوانده می‌شوند.

بنابراین می‌بینیم که این دو نام، اتفاقا از نظر ریشه‌شناسی یا به قول نویسنده «از نظر لغوی» و هم از نظر تاریخی کاملا با هم مرتبط اند و ایرانیان اشتباهی نکرده‌اند.

البته، همان گونه که در زبان انگلیسی و خط روسی، نام‌های این دو ملت امروزه به دو صورت جداگانه نوشته می‌شوند، شاید بهتر باشد که در خط و زبان پارسی هم این دو نام به صورت متفاوت نوشته شوند.

6 نظر:

Anonymous said...

با سپاس از توجهی که به مقاله من داشتید. پاسخم این است:

س از اینکه مقاله ای درباره خطای مترجمان ایرانی در ترجمه واژه روسی کازاک نوشتم، در فیس بوک و همچنین برخی سایتها و وبلاگها، ردیه هایی بر این مقاله منتشر شد بر این اساس که مترجمان و بویژه مرحوم به آذین بر تفاوت میان دو قوم کازاک و قزاق آگاه بوده اند اما به این دلیل که ترجمه کازاک به قزاق در فارسی از دهها سال پیشتر جا افتاده بوده، ترجیح داده اند همچنان واژه قزاق را به کار ببرند و دیگر اینکه، کازاک و قزاق در اصل یکی است و این دو قوم تبار واحدی دارند با این تفاوت که کازاکها به غرب مهاجرت کرده و با اسلاوها درآمیخته اند.
پاسخ بنده این است که اگر مترجمان محترم به این نکته واقف بوده اند چرا دست کم یک پاورقی نزده و این تفاوت و دلیل انتخاب واژه قزاق برای ترجمه کلمه کازاک را توضیح نداده اند، در حالی که مرسوم بوده که مترجمان بسیاری از اصطلاحات و عبارات را در پاورقی توضیح می داده اند. برای مثال می توانید به ترجمه رمان «مرگ کسب و کار من است» که به نام احمد شاملو منتشر شده مراجعه کنید و ببینید که ایشان در متن بسیاری از اصطلاحات آلمانی را ترجمه نکرده و به جایشان در پاورقی معنا را توضیح داده.
در مورد همتباری قزاقها و کازاکها هیچ سند و مرجع قاطعی در دست نیست و هر چه هست، گمانه و تئوریهایی است که چندان قابل اتکا نیستند. تا زمانی که حکمی قطعی و علمی در این زمینه صادر نشده، نمی توان قزاقها و کازاکها را که از دو نژاد مختلف بشری اند، همتبار دانست.

مهرداد فرهمند

shahrbaraz said...

آقای مهرداد فرهمند

با سپاس از پیغام و نظرتان.

من درباره ی آگاهی به آذین و دیگران درباره ی قزاق و کازاک چیزی نمی دانم.

اما همان طور که نوشتم دانشنامه ی بریتانیکا و فرهنگ ریشه شناسی می گویند که از نظر ریشه شناسی و تاریخی این دو گروه با هم پیوستگی هایی دارند، هر چند در زمان ما دیگر آن پیوستگی ها چندان آشکار نیست.

از نظر تاریخی هم معمولا پیوند و آمیزش های قوم ها فراروندی طولانی است و کسی نمی تواند دقیق بگوید که چه زمانی چه گروهی پدید آمده اند.

در پایان جستار هم اشاره کردم که شاید بهتر باشد در زبان پارسی هم مانند انگلیسی و روسی برای این دو گروه دو نام جداگانه اما نزدیک به هم انتخاب شود.

پیشنهاد می کنم، شاید بد نباشد که بر پایه ی پَسخوردها و بازتاب هایی که تاکنون دیده اید، پی نوشتی بر مقاله تان در بی.بی.سی بیافزایید.

پیروز باشید
شهربراز

Anonymous said...

در ویکیپدیا دو متن کاملا متفاوت درباره
kazakhs و cossacks
وجود داره و جالبه که در همون ابتدای مقاله مربوط به کازاک ها نوشته با قزاق ها اشتباه نشود!

Anonymous said...

What an article, just asked from my wife, which is half Tatar Cossack from the mother side and half Kazakh from father side, and some friends of mine who are Russian, Ukrainian, Tatar, Kazakh and those who called themselves Cossacks about the difference between the race of a Cossack and a Kazakh. Most of them believed that Cossacks are combination of Tatars, Russian, Ukrainian, Slovaks and etc ppl and even many of whom like my wife's mom considers, which considers her as Tatar or Cossack, Russian Cossack or etc

But definitely they were all sure that Kazakh and Cossack are two different thing...

Anonymous said...

من هم در این مورد پیغامی به بی بی سی فرستادم. کاربرد واژه قزاق برای این قوم در اوکراین هیچ ایرادی ندارد. مشکلی که بسیاری به آن دچار هستند سوء تفاهم در کاربرد اسم در یک زبان است. در هر زبان بسیاری از لغات مشترک لفظی است (یک لفظ برای دو یا چند چیز مختلف). در این صورت اصولا چیزی به نام غلط وجود ندارد. بلکه آن چیزی که جا افتاده است مهم است. یعنی اگر هم یک نام به اشتباه وارد یک زبان شد و در آن زبان جا افتاد، همان درست است. زیرا «اسم» یک کاربرد بیشتر ندارد و آن این است که همگان با شنیدن آن واژه یک چیز واحد در ذهن شان خطور کند. این اساس ارتباطات انسانی است. لذا در خصوص واژه های جا افتاده در یک زبان اساسا اطلاق غلط بی جا است و برعکس موجب تشتت می شود. بعضی تصور می کنند که اسم حتما باید با معنایی که از آن مستفاد می شود سنخیت داشته باشد. لیکن چنین ضرورتی وجود ندارد. یعنی ممکن است چنین باشد و یا چنین نباشد. مهم این است که یک اسم وظیفه خودرا بجا آورد یعنی با شنیدن آن همه به یک چیز فکر کنند. همانطور که گفته شد بسیاری از اسامی به دو یا چند چیز اطلاق می شود و این هم ایرادی ندارد. مثل قزاق که د رفارسی هم به قوم قزاق در آسیای میانه اطلاق شده و هم به زاپاروشکی های اوکراین. در ترکی استانبولی هم عینا چنین است و به هردو قوم kazak می گویند. هزاران مثال در هر زبان می توان آورد که یک واژه در معنای اصلی خود بکار نمی رود یا معنای آن در طول زمان عوض شده است. صدها واژه در هر زبان به چند معنا بکار می رود. در مورد اسامی خارجی این مطلب بیشتر دیده می شود. مثلا ما عادت داریم بگوییم الجزیره پایتخت الجزایر است. لیکن در الجزایر شهری به نام الجزیره وجود ندارد بلکه نام پایتخت همان الجزایر است یعنی با نام کشور یکی است. لیکن الجزیره بعنوان پایتخت آن کشور در زبان فارسی جا افتاده و لذا غلط نیست و اگر کسی بیاید و اصرار کند چنین شهری در آن کشور وجود ندارد و باید به پایتخت هم الجزایر گفت، فقط به تشتت زبان دامن زده است. یا مکزیک که در زبان اصلی نام کشور با نام پایتخت یکی است ولی در فارسی یکی را مکزیک و دیگری را مکزیکو می گوییم. وقتی اروپائیان امریکا را کشف کردند ابتدا تصور کردند به هندوستان رسیده اند ولذا ساکنین آنجارا هندی خطاب کردند. هنوز پس از پانصد سال در زبان انگلیسی به بومیان امریکا عمدتاً هندی می گویند. زیرا نمی خواهند در زبان تشتت ایجاد کنند و می دانند که کسی دچار سوء تفاهم نمی شود. آنقدر از این مثالها زیاد است که در این چند سطر نمی گنجد. در مورد کاربرد قزاق در دن آرام هم وضعیت همین است. مترجم آنچه را که در زبان فارسی جا افتاده است بکار برده است. اینکه آیا در زمان قاجار هنگ قزاق صحیح نام گذاری شده یا خیر امری است علیحده. آن زمان به هر دلیل این قوم را قزاق گفته اند. یا سابقه ای بوده است و یا خیر اساساً نام گذاری جدیدی شده است. آنچه اهمیت دارد این واژه در فارسی جا افتاده و اکنون اینگونه ایرادات تنها به تشتت در زبان فارسی دامن می زند. علاوه براین حاکی از نوعی غرور تازه به دوران رسیدگی است. گویا بقیه مردم اشتراک لفظی این دو لغت را نمی دانند و همه با شنیدن این واژه به اشتباه افتاده و تصور خواهند کرد قزاقها همه چشم بادامی هستند و ساکن آسیای میانه.

Anonymous said...

درباره پنام و پندام هم اگر آگاهی دارید مطلبی بنویسید.

آقای حیدری ملایری پندامیدن را برای ورم و آماس بکار برده اند.
از طرفی پنامیدن هم به معنی بازداشتن و منع کردن در لهجه همدانی آمده است. خود پنام هم هم به معنی پنهان در شعر حافظ آمده است و هم در جاهای دیگر به معنی رو بند آمده است.

از طرفی ما وقتی می خواهیم در جواب سلام کسی بگوییم زهر مار! می گوییم سلام سرپنام! نمی د انم معنی اش چیست!

ممنون میشم اگر چیزی می دانید با ما هم به اشتراک بگذارید.