Tuesday, November 12, 2013

گمانی درباره‌ی «آن تلخ وش» در غزل حافظ

سه‌شنبه ۲۱/آبان/۱۳۹۲ - ۱۲/نوامبر/۲۰۱۳

حافظ شیرازی در غزل معروف خود با مطلع:

دل می‌رود ز دستم، صاحبدلان خدا را -------------- دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
در بیت هشتم می‌گوید:
آن تلخ وش که صوفی اُمّ الخبائثش خواند --------- اَشهی لَنا و اَحلی مِن قُبلة العُذارا
که معنای آن را چنین نوشته‌اند: آن شراب تلخ گونه که صوفیان آن را مادر پلیدی‌ها می‌دانند برای ما از بوسه‌ی دوشیزگان گواراتر و شیرین‌تر است.

در برخی از دستنویس‌ها این بیت چنین آمده است:
بِنتُ العنب که صوفی اُم الخبائثش خواند ------- اَشهی لَنا و اَحلی مِن قُبلة العُذارا
در این خوانش، «بنت العنب» ترجمه‌ی عربی همان «دُختر رَز» پارسی به معنای مَِی یا شراب است که با «اُم الخبائث» یا «مادر پلیدی‌ها» مراعات نظیر دارد.

می‌دانیم که پسوند «وَش» برای بیان همانندی و شباهت به کار می‌رود و پس از نام می‌آید مانند ماهوش/مهوش، شاهوش، خورشیدوش، و مانند آن. شکل قدیمی آن هم «فَش» است که در شاهنامه بیشتر به کار رفته است مانند: شیرفَش، اژدهافَش و مانند آن. نکته‌ی دیگر این که چون این پسوند برای بیان شباهت است نام مورد نظر باید دیدنی باشد. اما در اینجا حافظ آن را پس از صفت آورده است که گویا سابقه ندارد. همچنین «تلخ» دیدنی نیست. شادروان علامه دهخدا هم در درآیه‌ی «وَش» درباره‌ی این بیت چنین نوشته است:
وش: گون. گونه. گمان می‌کنم استعمال آن در مُبَصَرات [=دیدنی‌ها] است نه در مُذَوّقات [=چشیدنی‌ها]، چنان که در بیت حافظ:
آن تلخ وش که صوفی ام الخبائثش خواند ------------------- اَشهی لَنا و اَحلی مِن قُبلة العذارا
یا اشتباه است و اصل آن «آن تلخ و خوش ...» بوده است. (یادداشت مرحوم دهخدا).
در فرهنگ پهلوی مک کنزی، درآیه‌ی wiš (وِش) به معنای «زهر» آمده است. این واژه‌ی «وِش» در پارسی دری/نو نیامده است، دست کم در فرهنگ دهخدا و فرهنگ‌های یاد شده در آن نیامده است. به گمان من شاید این واژه در گویش پارسی شیرازی بازمانده بوده است و حافظ آن را به کار برده است و منظورش از «آن تلخ وش» یعنی «آن زهر تلخ». اگر این گمان درست باشد، معنای بیت چنین خواهد بود:

آن زهر تلخ که صوفیان آن را مادر پلیدی‌ها می‌دانند، برای ما از بوسه‌ی دوشیزگان گواراتر و شیرین‌تر است.

که به نظر من، در این صورت، زهر و تلخی با شیرینی و گوارایی تضاد دارد.

پی‌نوشت
با سپاس از دوست گرامی، امیر قربانزاده، در فرهنگ دهخدا درآیه‌های «بش» و «بیش» به معنای «زهر» آمده است.

4 نظر:

امیر قربانزاده said...

دوست گرامی من پژوهشی درباره‌ی برابر پارسی واژه‌های «موافق» و «مخالف» کرده‌ام. بهترین جایگزین‌هایی که یافته‌ام «همساز» و «ناساز» هستند.
-----------------------------
«موافق» = «همساز»
«موافقت» = «همسازی»
«موافق بودن» = «همساز بودن»
«موافقت کردن» = «همسازی کردن»
-----------------------------
«مخالف» = «ناساز»
«مخالفت» = «ناسازی»
«مخالف بودن» = «ناساز بودن»
«مخالفت کردن» = «ناسازی کردن»
-----------------------------
شما در این زمینه چه می‌اندیشید؟

امیر قربانزاده said...

دوست گرامی اگر به واژه‌ی «بِش» در فرهنگ دهخدا نگاه کنید به این موضوع («وش» و «زهر») اشاره شده است

محمد احمدی said...

استاد شمیسا این احتمال را هم مطرح کرده اند که تلخوش ، تلخ ِ خوش است.

shahrbaraz said...

به محمد احمدی
دوست گرامی
همان گون که در بالا هم آمده است در فرهنگ دهخدا هم این احتمال مطرح شده است.
اما به نظر من این توضیح مناسبی نیست و از حافظ بعید است که چنین گفته باشد.

با سپاس
شهربراز