آدینه ۱۸/اسفند/۱۳۹۱ - ۸/مارچ/۲۰۱۳
«مالیخولیا» که شکلهای دیگر آن را «ماخولیا»، «ماخول»، «مالیخ»، و «مالنخ» نوشتهاند در اصل از ریشهی یونانی و شکل درست آن در زبان یونانی مِلانخولیا (به خط یونانی: μελαγχολία به خط لاتین: melankholia) بوده است. در برخی فرهنگها هم به صورت «مالِنخولیا» آمده است. این واژهی یونانی از راه زبان لاتین وارد زبانهای انگلیسی و فرانسوی شده است و در زبان انگلیسی به صورت melancholy (تلفظ: مِلانکُلی) درآمده است.
از شراب آب روحانی و حیوانی بشست ------------------ روح نفسانیم را از نقش مالیخولیا (سنایی - دیوان چ مصفا ص ۲۲).واژهی یونانی مِلانخولیا از دو بخش ساخته شده است: melan که گونهی دیگری از melas و به معنای «سیاه» است. این واژه در ترکیبهای چندی به کار رفته است از جمله در نام جزیرهای به نام «مِلانِزیا» (Melanesia) در اقیانوس آرام به معنای «جزیرهی سیاهان». بخش دوم kholia است که از khole به معنای «خلط» ساخته شده است (در انگلیسی: bile). در مجموع به معنای «بیماری خلط سیاه» یا بیماری سودا.
از این مالیخولیا چندان فروخواند که مرا بیش طاقت شنیدن نماند. (سعدی - گلستان)
گفتم این ماخولیا بود و محال --------------- هیچ گردد مستحیلی وصف حال (مولوی - مثنوی)
از مایهی بیچارگی، قطمیر مردم میشود --------------- ماخولیای مهتری سگ میکند بَلعام را (سعدی - غزلیات)
این باور بر پایهی پزشکی سنتی است که بر پایهی چهار طبع یا مزاج بوده است: سودا (سیاهی، در انگلیسی black bile در یونانی: melan khole)، صفرا (زردی، در یونانی: khole در انگلیسی: yellow bile)، خون (در عربی: دَم)، و بَلغَم (عربی شدهی phlegma در انگلیسی: phlegm)
سعدی در گلستان دربارهی این چهار طبع چنین میگوید:
چهار طبع مخالف و سرکش / چند روزی شوند با هم خوشبستگی به زیادی یا چیرگی هر یکی از این چهار طبع یا مزاج هم مردم را دستهبندی میکردند:
چون یکی زان میان شود غالب / جان شیرین برآید از قالب
- سودایی مزاج: آن که دیوانه و افسرده است. عاشق را به همین دلیل «سودایی» میگفتهاند.
- صفراوی مزاج: بدخُلق و عصبی
- بلغمی مزاج: بیاحساس و خونسرد
0 نظر:
Post a Comment