Wednesday, December 19, 2012

واژه‌شناسی: نارنگی و پرتقال

چهارشنبه ۲۹/آذر/۱۳۹۱ - ۱۹/دسامبر/۲۰۱۲

در زبان پارسی دو میوه داریم به نام‌های نارَنج و تُرَنج که در اصل نارَنگ و تُرَنگ بوده‌اند. نارنگ/نارنج میوه‌ای است از خانواده‌ی مرکبّات که طعم ترشی دارد.

داده بود اندر خزان نارنگ را شب‌بوی بوی / شنبلید اندر بهاران بستُد از نارنگ رنگ  (قطران تبریزی)

آمد خجسته مهرگان، جشن بزرگ خسروان / نارنج و نار و ارغوان، آورد از هر ناحیه  (منوچهری دامغانی)
نارنگ/نارنج از راه زبان عربی به زبان‌های اروپایی به ویژه ایتالیایی راه یافت. در ایتالیایی به صورت narancia (نارانچا) و در فرانسوی به صورت narange بود. امروزه در ایتالیایی به صورت arancia (آرانچا) و در فرانسوی به صورت orange (اورانژ) نوشته می‌شود. حدف شدن نون اول شاید به این خاطر باشد که ترکیب آوایی و اشتباه زبانی una narancia (در ایتالیایی) و une narange (در فرانسوی) سبب شد که این ترکیب در ایتالیایی به صورت una arancia و در فرانسوی به صورت une orange  درآید. این نام از راه فرانسوی به زبان انگلیسی به صورت orange راه یافت. 

در سده‌ی پانزدهم م. دریانوردان پرتغالی گونه‌ی شیرین این میوه را در هندوستان یافتند و آن را با خود به همه جا بردند. از این رو در زبان پارسی گونه‌ی شیرین این میوه را امروزه «پرتقال» (در عربی: برتقال و در یونانی: portokali) می‌گویند.

در پارسی برای فرق گذاشتن بین نام کشور و نام میوه، نام کشور را به صورت «پرتغال» می‌نویسند و نام میوه را به صورت «پرتقال». با توجه به این ریشه‌شناسی، شاید بهتر باشد هر دو را به صورت «پرتغال» (و شاید هم با توجه به وجود حرف «گ» در زبان پارسی، «پورتوگال» و نزدیک به نام اصلی) بنویسیم. نام کشور «پرتغال» در اصل «پورتو-کاله» بوده است که در لاتین Portus Cale یعنی «دروازه‌ی کاله» بوده است. کاله نام شهری باستانی در شمال پرتغال امروزی و بر ساحل اقیانوس اطلس بوده است. 

در زبان یونانی هنوز گونه‌ی ترش این میوه را نارنج (nerantzi) می‌گویند.

گونه‌ی شیرین نارنگ/نارنج در زبان پارسی ترنگ/ترنج گفته می‌شد.
سکندر بیامد ترنجی به دست  / ز ایوان سالار چین نیم مست (فردوسی)

ترنج: میوه‌ای است معروف و مشهور، از نارنج بزرگ‌تر و همانا برای کثرت چین و شکنجی که بر روی آن است بدین اسم موسوم شده (انجمن آرا) (آنندراج )
شاید این توضیح برای نام ترنگ/ترنج ریشه‌شناسی عامیانه باشد و به خاطر شباهت ترنج با فعل ترنجیدن این توضیح به ذهن‌شان رسیده است. 

ترنج در خانواده‌ای از طرح‌های فرش و قالی به نام «لَچَک و ترنج» هم به کار می‌رود. (لچک به معنای سه گوش یکسان‌بَر یا مثلث متساوی الاضلاع است.)

پسوند «رنگ» در نام میوه‌ی دیگری هم دیده می‌شود یعنی «بادرنگ» که امروزه به شکل «بالهنگ» یا «بالنگ» درآمده است. «بادرنگ» در زبان پارسی میانه «وات-رنگ» بوده و به «لیمو» گفته می‌شده است. 
همه جامه‌ها کرده پیروزه رنگ  / دو چشمان پر از خون و رخ بادرنگ (فردوسی)
البته در زبان پارسی نو، در برخی گویش‌های محلی «بادرنگ» به «خیار» گفته می‌شود.
بادرنگ: خیار کوچک. خیار دراز را خیاره و خیارزه گویند (رشیدی). 
در افغانستان و شیراز و کرمان همین خیار معمولی است، نه خیار چنبر. 
بادرنگ در تداول گناباد بر خیار اطلاق کنند و گاهی هم «خیار بادرنگ» گویند، از این رو که خیار مطلق در گناباد بر «خربزه» اطلاق شود. 
البته در شهرهای دیگر (مانند یزد) هم به خربزه «خیار» گفته می‌شود.

امروزه در زبان پارسی به گونه‌ی شیرین نارنج «نارنگی» گفته می‌شود! نارنگی در زبان انگلیسی tangerine گفته می‌شود که صفت Tangier یا Tinge است که همان بندر «طنجه» در مغرب (مراکش) است زیرا این میوه از راه این بندر به انگلستان راه یافته است. نوع دیگری از نارنگی را در انگلیسی کلمنتین (clementine) می‌گویند به خاطر پدر «کلمنت رودیه» (Clement Rodier)، کشیشی فرانسوی، که در آغاز سده‌ی بیستم میلادی آن را از پیوند نارنگی و پرتقال به وجود آورد.

پی نوشت
در زبان اسپانیایی پرتقال را naranja (نارانخا)، در زبان پرتغالی laranja (لارانجا) و در زبان کاتالان taronja می گویند.

رنگ این میوه را هم در پارسی هنوز «نارنجی» می گوییم.

3 نظر:

رفیق فردوسی said...

سپاس
ریشه شناسی برخی از این میوه ها همیشه برایم پرسش بود
سپاس

رضا
اشرف زاده،
هم مقاله ای دارند به نام
ترنج، میوه ای از جنس میوه های بهشتی
که آگاهیهایی در آن هست
درسایت مجله های نور
نورمگز می توان مقاله را یافت


(21) هنوز پژوهش جامعی درباره¬ی نارنج در ادبیات انجام نشده. اما اشرف¬زاده (1385) به ترنج در مقام میوه¬ای بهشتی –در ادبیات کهن- پرداخته و به انجیر و انار و انگور و سیب هم اشاره¬ی کوتاهی کرده است. از آنجا که نارنج و ترنج هر دو از یک خانواده¬اند و در یک فصل بارمی¬آیند، چه بسا بتوان ویژگی¬هایی (از آن دست که اشرف¬زاده آورده) به نسبت یکسان، از دید نمادها و نشانه¬ها به آن دو نسبت داد. طرفه آنکه در «سانسکریت (نارنگه) [...] نام انواع مطلق درختان و میوه¬های این نوع [مرکّبات] است....» (پورداود، به نقل از اشرف¬زاده، 1385: 22) و همین واژه است که به نارنگ و سپس به نارنج بدل شده است.

Anonymous said...

ببخشید کمی گیج شدم،
گفتید که میوه‌ای داریم به نام «نارنج/نارنگ» و گونه‌ی شیرین این میوه را امروزه «پرتقال» و در زبان پارسی «ترنج/ترنگ» گفته می‌شد و بعد نوشتید: امروزه در زبان پارسی به گونه‌ی شیرین نارنج «نارنگی» گفته می‌شود!
منظورتان این است که پرتقال همان نارنگی است؟
و نوشتید که
«بادرنگ» و شکل امروزه آن «بالهنگ» یا «بالنگ» در زبان پارسی میانه به «لیمو» گفته می‌شده است.
منظورتان این است که «بالنگ» همان «لیمو» است؟

shahrbaraz said...

به بینام

نه. نارنگ/نارنج میوه ای است که درایران به صورت میوه ای ترش بوده است. گونه ی شیرین تر آن را در پارسی ترنگ/ترنج می گفتند.

در هند یا چین گونه ی شیرینی از نارنج وجود داشته که چون پرتغالیان آن را به ایران آوردند امروزه به آن «پرتقال» می گوییم.

پرتقال امروزی چندان شیرین نیست اما به ترشی نارنگ/نارنج هم نیست. برای همین گونه ی شیرین تری از آن هست که ما امروزه به آن نارنگی می گوییم.

در پاسخ پرسش دوم هم باید بگویم: بادرنگ یا وات-رنگ در پارسی میانه به لیمو گفته می شده است. اما امروزه به میوه ی دیگری گفته می شود و شکل واژه هم به صورت «بالهنگ/بالنگ» درآمده است. اما بالنگ امروزی ربطی به لیمو ندارد.

امیدوارم این توضیح روشنگر بوده باشد

با سپاس
شهربراز